پیشنهادهای جعفر کوهزاده (٢٧)
واژه نامه البرزیکا دار=درخت جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا وِلگ=برگ درخت جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا لِنگ=پا جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا الک کوردن=پرتاب کردن جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا اُو= آب جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا وَره=بره جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا وِگرسی=شعله ورشدن آتش جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا سُوت=جای سُر، لیز، شیب بسیار زیاد در کوهستان سُوته پلنگ=جایی که پلنگ هم سُر می خوره چه برسه به ما. ( محلی در روستای اسپی داران ...
واژه نامه البرزیکا بِسُوتن=سوختن جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا تَش= آتش جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا جیر= پایین جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا جُووِر=بالا جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا گُو= گاو وِرزو= گاو کشاورزی کَل گُو=گاو نر ماده گُو یا ماگُو= گاو ماده جوون گُو= گاو جوان تَکَلی گُو=گاو نر جفت گاو گشاورزی تُلُم ...
واژه نامه البرزیکا گُورس=گاو دانه _ شبیه ارزن خوراک گاو جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا کشکرت یا کشکریت یا کشکورت=نام واژه های گوناگون کلاغ زاغی در استان البرز جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا گُوخُور قلاچ=کلاغ پیسه جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا قلاچ=کلاغ سیاه جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا گّردین=شدن جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا وِگردین=برگشتن جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا وینی=بینی جعفرکوه زاده
واژه نامه البرزیکا بُودبُودک=شانه به سر جعفرکوه زاده
واژه نامه البرزیکا لُوکو بُنی=بلدرچین جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا او چُوچک=دم جنبانک جعفرکوه زاده
واژه نامه البرزیکا چُوچک=گنجشک جعفرکوه زاده
واژه نامه البرزیکا شُو=شب جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا لا=سیل جعفر کوه زاده
واژه نامه البرزیکا بی یل= بگذار دِنا= بگذار جعفر کوه زاده البرزپژوه