پیشنهادهای پوریا (٥)
٩٠
٤ سال پیش
١
برش بزرگ عمیق یا سوراخی در چیزی، مثل پوست Blood poured from a deep gash in her forehead.
٤ سال پیش
٢٩
1. اجزا باقیمانده از خرابی، تصادف، انفجار و . . . 2. تکه های دور ریز مواد، کاغذ و غیره
٤ سال پیش
٧
ضد چیزی بودن و جلوگیری از اتفاق افتادنش.
٤ سال پیش
٢٨
کسی که تلاش میکنه از ضعف کسی استفاده کنه.
٤ سال پیش
٩
1. رشته ضخیم یا طناب نازک 2. در حالت جمع : لباسی که از مخمل دوخته شده 3. سیم الکتریکی که دارای پوشش است و برای اتصال های الکتریکی استفاده شود. 4 ...