Hasti - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take the wind out of sb's sails: کسی رو دلسرد کردن، انگیزه رو از کسی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plus ca change: همون آش و همون کاسه They promised ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: مخصوص They formed an ad hoc commit ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall off the radar: ناپدید شدن، فراموش شدن، خبری از کسی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impute: نسبت دادن They imputed the failure ...

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike a chord: دل کسی را لرزاندن، تاثیر گذاشتن ( ا ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

along the lines of: تو مایه های. . . I was thinking of ...

٢ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plus ca change: همون آش و همون کاسه They promised ...

٢ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhort: تشویق کردن، ترغیب کردن The coach ex ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

froward: سرکش She has a froward spirit that ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreswear: قسم خوردن برای ترک کاری/ ( با قسم ) ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tome: کتاب قطور و حجیم He spent all summe ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tutelary: نگهبان، محافظ ( به ویژه در مورد نیر ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change tack: تغییر دادن روش/رویه . The teacher c ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

your best bet: بهترین کار، بهترین راه If you want ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the curtain falls: به پایان رسیدن With the team’s defe ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall into desuetude: به فراموشی سپرده شدن، بلااستفاده شد ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch the surface: به طور سطحی به چیزی پرداختن یا بررس ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

venerate: گرامی داشتن، محترم شمردن The statue ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run to ground: کشف کردن، پیدا کردن ( run sth/sb to ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

froward: سرکش She has a froward spirit that ...

٣ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off your own bat: خودجوش ( خودسرانه ) عمل کردن Nobody ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foreswear: قسم خوردن برای ترک کاری/ ( با قسم ) ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike a chord: دل کسی را لرزاندن، تاثیر گذاشتن ( ا ...

٣ هفته پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٤ هفته پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٢ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

مدال‌های Hasti