آرین - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i can't help laughing: نمیتونم جلوی خندمو بگیرم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

that sucks: خیلی بده. ناراحت کننده اس

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

are you up: پایه ای؟ ?are you up for a movie پ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost track of time: زمان از دستم در رفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i lost track of time: زمان از دستم در رفت

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shotgun: I call shotgun من صندلی جلو میشینم.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dont fuck with me: با من درگیر نشو. با من درنیوفت.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that sucks: خیلی بده. ناراحت کننده اس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop your collar: یقه پیراهنت رو بالا بزن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tuck in your shirt: پیراهنت رو بکن تو شلوار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck in your shirt: پیراهنت رو بکن تو شلوار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

l kept telling you: مدام بهت گفتم. هی بهت گفتم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as far as i'm concerned: تا جاییکه به من مربوطه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't dilly dally: فس فس نکن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't dilly dally: فس فس نکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the guy is creep: یارو بیشعوره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a pervert: او یه منحرفه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is a jerk: اون یه آشغاله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't help laughing: نمیتونم جلوی خندمو بگیرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can't help laughing: نمیتونم جلوی خندمو بگیرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how come: چطور شد که؟ چی شد که؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't bring it up: قضیه رو نکش وسط. Don't bring it u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

are you up: پایه ای؟ ?are you up for a movie پ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm off to work: من برم سر کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm off to work: من برم سر کار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where are you off to so early: کجا میری به این زودی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't pry: فضولی نکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i don't mean to pry but: قصد فضولی ندارم اما

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i don't mean to pry but: قصد فضولی ندارم اما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm penniless: یک سنت هم ندارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be such a suck up: پاچه خوار نباش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

welcome to the club: ما هم مثل شما هستیم join the club = ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welcome to the club: ما هم مثل شما هستیم join the club = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a dead giveaway: تابلو His camra was a dead giveaway ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the joke is on you: اومدی مسخره کنی خودت مسخره شدی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we are on the same page: نظراتمون یکیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

we are on the same page: نظراتمون یکیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he is growing on me: اول باهاش حال نمیکردم ولی الان کم ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

he is growing on me: اول باهاش حال نمیکردم ولی الان کم ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's the drill: رویه اش چجوریه؟

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what's the drill: رویه اش چجوریه؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't bullshit me: مزخرف تحویلم نده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't bullshit me: مزخرف تحویلم نده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't pin this on me: گردن من ننداز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm tied up: دستم بنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm tied up: دستم بنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't hang out with that guy: با اون یارو نگرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do you drop me off: منو میرسونی؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

family comes first: خانواده برام اولویته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's my jam: آهنگ مورد علاقمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's my jam: آهنگ مورد علاقمه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

i kept telling you: مدام بهت میکفتم . هی بهت گفتم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i kept telling you: مدام بهت میکفتم . هی بهت گفتم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's way to busy: خیلی خیلی سرش شلوغه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easier said that done: توی حرف آسونه ولی توی عمل نه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easier said that done: توی حرف آسونه ولی توی عمل نه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm one dollar sharp: من یک دلار کم دارم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a bummer: چه ضد حالی . چقدر بد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what a blast from the past: چقدر نوستالژیک! کلی چیز یادم میاره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what a blast from the past: چقدر نوستالژیک! کلی چیز یادم میاره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i have a lot on my plate: سرم خیلی شلوغه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i have a lot on my plate: سرم خیلی شلوغه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm preoccupied: سرم خیلی شلوغه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost my train of thought: رشته کلام از دستم در رفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i lost my train of thought: رشته کلام از دستم در رفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be hard on yourself: انقدر به خودت سخت نگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't be hard on yourself: انقدر به خودت سخت نگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we made a killing: کلی پول درآوردیم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

let's call it a day: برای امروز کافیه . برای امروز بسه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

let's call it a day: برای امروز کافیه . برای امروز بسه.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

third time is the charm: تا سه نشه بازی نشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

third time is the charm: تا سه نشه بازی نشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm short on cash: پول کافی ندارم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

power is out: برق رفته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm not over it: بیخیالش نشدم. هنوز با نبودنش کنار ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

what a rip off: خیلی گرونه! سرگردنه اس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

why on earth: آخه چرا؟

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm a little out of touch: از دنیا بیخبرم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crank up: صدای موزیک رو زیاد کن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make up your mind: make your decision تصمیمت رو بگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i dont buy it: باور نمیکنم

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های آرین