پیشنهادهای سافرلاهیجی (١٦)
گرگی نشستن: نشستن معمول معتادان به هروئین با یک تفاوت که دو دست را بجای آویزان کردن یا بر زمین می گذارند و یا برروی زانوها چنان درهم می نهند که کف دس ...
ازرق چشم: چشمان سبزکبود که در حالت ترس، عصبانیت، هیجان، پر رنگتر دیده شود
لامپا ویا لمپا: هرچراغ نفتی، گرد سوز ویا تخت سوز ویاپیرموس که شیشه ای دور شعله داشت، لمپا و یا لامپا گفته می شود. شیشه ای که مصداق لامپ امروزی باشد.
آغوشکه یا آبوشکه یا آبوشکا. پنجره را گویند که تاقچه ای در قسمت درونی اش باشد. در دهات گالشی لاهیجان و سیاهکل کارلری فراوانی دارد
یله دادن: ول کردن. رهاکردن. آسوده کردن. بیخیال شدن. مانند تن به باد یله داد: یعنی تن را درمعرض باد گذاشت و شل کرد
عرق الفچ؛ عرق لزح. عرق سرد. وقتی انسان در خود گرفتار شود و غرق در تفکر در تنهایی عرقی بزند
پا به گود یعنی به محض ورود به خانه، سرا، مکان حیاطش پایین تر از کوچه باشد. خانه پا به گود یعنی حیاط خانه از کوچه پایین تر باشد، خواه خانه بالاتر، خوا ...
سوارگیر.
جلابی به نوعی تیمارگر چارپا گفته می شود. کسیکه چهارپای لاغر را بخرد به ترفند چاق نماید. کنایه از کسانی که فن بازسازی خانه های قدیمی را آموخته باشند.
کنایه از پاپی کسی نشدن، انگشت دردماغ کسی فرو نکردن، فضولی نکردن
گاوگم؛ هم آغوشی شب وروز. لحظه از زمان که نه رنگ تیره شب بیشتر باشد و نه رنگ روشن روز
تن یله دادن، نشیمن بر تشک راحتی یله کردن تا کمر بیاساید
خوراندن غذایی به بچه با حوصله. شیردادن از سینه توسط مادر به فرزند
درهم تنیدن. انگشتان را درهم فشردن برای به صدا در آوردن آنها. کلیدر جلد دوم. احمد دولت آبادی
دینا اسم دخترانه ای است زیبا و پر معنا. ازسویی ایرانی اوستایی است واز سویی کهن و یهودی. معنی داور و داوری بیشتر دیدم و می پسندم.
من نمی فهمم چرا بعضی از دوستان برای خودشون قاعده درست می کنن. مچکرم هیچ ریشه درفارسی، عربی ویا فارسی، عربی ( - واژگانی که در درازای تاریخ شناسنامه فا ...