علی ماشا اله زاده - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tribe: دار و دسته، کولونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: ذی نفع، ذی نفوذ، گردن کلفت های اقتص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ground: بنا کردن، پایه ریزی کردن I must gro ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

global: همه جانبه، که همه ی جنبه ها و زوایا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turn up: رو کردن، پیدا کردن ( کشف کردن ) Af ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tap: ( پول، انرژی ) برداشت کردن، برداشتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unleash: رها کردن ( احساسات، عواطف، بغض، فری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regard: منزلت، شان، حرمت Teachers are held ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blend in: تناسب داشتن، متناسب بودن، به هم آمد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

champion: ( مجازی ) جنگیدن ( برای یک عقیده، ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admonish: تذکر لسانی دادن، متنبه کردن، ارشاد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash flow: گردش پول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outside work: کار بیرونی، کار در فضای باز ( خارج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

attention deficit disorder: اختلال کم توجهی ( در کودکان ) اختل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intake: دریافت ( انرژی، غذا، ویتامین، کلسیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

long odds: چالشهای بسیار، مشکلات ( فرا روی ) ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strain: [T] کار کشیدن از ، فشار آوردن به yo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contemplate: تعمق کردن در

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

performance coach: مربی بهره وری، مربی کارایی ، مربی ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

game winning shot: پرتاب آخر ( در بسکتبال ) پرتاب امت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game winning shot: پرتاب آخر ( در بسکتبال ) پرتاب امت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

instep: ۱ - هم گام، هم قدم ۲ - هم رای، هم پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stud: ۱ - پروار کردن، بار دار کردن، بارور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stud: ۱ - پروار کردن، بار دار کردن، بارور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw caution into the wind: دل را به دریا زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recording: نوار ( صوتی، ویدیویی )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring on: باعث عود کردن. . . شدن ( بیماری، سر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resiliency: انعطاف پذیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comic strip: نقاشی های دنباله دار ، داستان مصور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lie around: ( بیکار و عاطل و باطل ) لم دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fat loss: چربی سوزی Fat loss technology فناور ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stay the course: دلسرد نشدن و کار را تا آخر ادامه دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cutting edge: نقطه ی عطفِ. . . . هیجان انگیزترین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prospective: ۱ - امید آینده/احتمال آینده/چشم و چ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock off: پرت شدن از ( جایی ) accidentally ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be on the wagon: سر به راه شدن ( دیگر مشروبات الکلی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall off the wagon: دوباره در دام الکل افتادن دوباره ال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoot your mouth off: چاک دهان را باز کردن ( و آنچه نباید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get hammered: مست خراب شدن get drunk=

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drown one's sorrows in drink: برای فراموش کردن غم و اندوه مشروب خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profile: تاریخچه نوشتن ، شرح مختصر نوشتن ، ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put forth: پیشنهاد، . . ) جلوی پای. . . گذاشتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

driven: با انگیزه ، تحریک شده ، موتور کسی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stern: سختگیر ، غیر منعطف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overwhelm: ۱ - غرق در ( هیجانات مثبت ) کردن ۲ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be your own man: برای خودت زندگی کن کاری به حرف مردم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be your own man: برای خودت زندگی کن کاری به حرف مردم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carry through: بار را به منزل رسانیدن، به سرانجام ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: . . excercise. . . . . . . . Work o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make heads or tails of something: از سر و ته چیزی سر در آوردن ، ارتبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come to grips: برخورد کردن با ( یک مسئله ی مشکل ) ...

١ سال پیش

مدال‌های علی ماشا اله زاده