علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خورشید: ‬خورشید به عبری :‫השמש ( ha shemesh ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خانه: خانه به زبان عبری : ‬הבית ( habait ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اورشلیم: اورشلیم : چون در زبان عبری حرف " س" ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

انتر: اَنتر/عَنتر: به معنای" بوزینه". اک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عنتر: اَنتر/عَنتر: به معنای" بوزینه". اک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انتساب: اِنْتِساب: نسبت داشتن، مرتبت بودن. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انتصاب: اِنْتِصاب: گماشتن، نصب کردن. اِنْت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انتصاب: اِنْتِصاب: گماشتن، نصب کردن. اِنْت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انتظار رفتن: انتظار رفتن: این فعل مرکب با" امید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انتهی: اِنتها: پایان انتهی: تمام شد، پایان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انجام: انجام: پایان انجام کار: پایان کار و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انجام کار: انجام: پایان انجام کار: پایان کار و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افکندن: افکندن: انداختن: این دو فعل هم ریشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ولی النعم: ولی النعم: دهنده ی نعمت ها،

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برطاعت: برطاعت: فرمانبردار و مطیع و فرمانبر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عزوجل: عزوجل: دو جمله است که در سیاق فارسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقدار: اَقْدار: جمع قدر به معنی فرمان و تق ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوهتیز: کوهتیز: به حدس مرحوم بهار مصحف کوهی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موقوف کردن: موقوف کردن: بازداشت کردن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حق تر: حق تر: سزاوار تر " اکنون که خداوند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باز رسد: باز رسد: برسد، باز پسوندفعل معادل" ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مبشران مسرع: مبشران مسرع: مژه دهندگان شتابنده و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خیلتاشان: خَیلتاشان: جمع خیلتاش به معنی فرّ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رایت عالی: رایت عالی: درفش بلند از این حال ها ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خطیب سلطانی: خطیب سلطانی: خطبه خوان سلطنتی " خطی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با نام: با نام: مهم و بزرگ و نامی صفت کار. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احمد ارسلان: احمد ارسلان: احمد ابن ارسلان اضافه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاری: کاری: بزرگ و مهم، یای وحدت مفید تع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اطراف ولایات: اطراف ولایات: ولایت های دور دست، در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرات: حُراّت: جمع حره، یعنی زن آزاد در آن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در وقت: بیدرنگ، در حال

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توقیع عالی: توقیع عالی: امضا و نوشته مختصر والا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضمان سلامت: ضَمان سلامت: کفالت و پذیرفتاری تندر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شغل ملک: شغل ملک: کارهای پادشاهی و کشور. "و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برگزارده اید: بر گزارده آید: به انجام رسانده شود ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فوج فوج: فوج فوج: گروه گروه، قید مقدار و کمی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازیک: تازیک: تاجیک، لفظ تاجیک در نزد ترکا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خالی نشستن: خالی بنشستند: تنها و در خلوت فراهم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برخواندن: برخواند: بر سر انجمن به آواز بلند خ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخت با نام: سخت با نام: بسیار نامی و معروف، سخت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شناخته امدن: شناخته آید: بشناسند و بدانند، فعل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انزجار: انزجار: املای این کلمه به همین صورت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انعام: اَنعام/اِنعام: این دو کلمه را نبای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوباش: اوباش: کلمه اوباش به معنی" مردم فر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اوصاف: اوصاف: این کلمه جمع وصف است و نه جم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خبایا: خبایا: جمع خبیئه به معنی پنهان کرده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسنپ: اسنپ ( snap ) در زبان انگلیسی معانی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tary: در زبان انگلیسی tray می شود. موحد، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

usual: واژه ی usual و usally انگلیسی به مع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خدمت مال: خدمت مال: پیشکش نقدی یا خدمتانه "هر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این جانبه: اینجانب/این جانبه: اینجانب ترکیبی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

این جانبه: اینجانب/این جانبه: اینجانب ترکیبی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اینجانب: اینجانب/این جانبه: اینجانب ترکیبی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باتلاق: باتلاق/باطلاق: این کلمه ترکی است ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باطلاق: باتلاق/باطلاق: این کلمه ترکی است ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بادنجان: بادنجان/بادمجان: هر دو صورت صحیح ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادنجان: بادنجان/بادمجان: هر دو صورت صحیح ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادمجان: بادنجان/بادمجان: هر دو صورت صحیح ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بادیه: بادیه: بیابان باطیه: کاسه هر دو کلم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باطیه: بادیه: بیابان باطیه: کاسه هر دو کلم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باربر: باربر/باربردار: بر در باربر ( bār ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باربردار: باربر/باربردار: بر در باربر ( bār ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازداشتن: بازداشتن: هرگاه این فعل مرکب در جمل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازدهی: بازده/بازدهی: بازده از واژه های نخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازدهی: بازده/بازدهی: بازده از واژه های نخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازرس: بازرسین/بازرسان: واژه بازرس فارسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باز نمودن: باز نمودن: این فعل مرکب را امروزه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باسمه تعالی: باسمه تعالی/بسمه تعالی: املای این ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کف: کف که روی چیزی را می پوشاند از کپ ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کافر: واژه ی کافر به معنی پوشاننده ی حقیق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نفت: دکتر کزازی واژه ی نفت را با واژه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coverage: Coverage و cover . به معنی پوشاننده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قبا: قبا از ستاک کپ kap فارسی گرفته شده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پادافره: پاداَفره: دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفسیده: تفسیده: تفسیده ریختی از " تفته " اس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تافتن تفسیده اهن: تافتن تفسیده آهن: استعاره ی تمثیلی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build: واژه انگلیسی build به معنی ساختن و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باغات: باغات: واژه باغ فارسی است و جمع بست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باقیات صالحات: باقیات صالحات: یعنی" کارهای نیک ( ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بالاخره: بالاخره: این ترکیب در عربی به کار ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بالطبع: بالطَّبع: طبعاً، از روی طبع باتَّبَ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالتبع: باتَّبَع:در نتیجه بالطَّبع: طبعاً، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بالتبع: باتَّبَع:در نتیجه بالطَّبع: طبعاً، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بانک: بانک/بانگ: این دو کلمه را نباید به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بانگ: بانک/بانگ: این دو کلمه را نباید به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thin: واژه ی انگلیسی thin به معنی رقیق کر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلیمان: تلیمان نژاد:دکتر کزازی در مورد واژه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الانان: دکتر کزازی در مورد واژه ی "الان " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رود: رود: دکتر کزازی در مورد واژه ی " رو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

up: up که در زبان انگلیسی به معنی" بر " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زبر: زَبَر: در پهلوی هچ اپر ( hačapar ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پناه: پناه دکتر کزازی در مورد واژه ی " پن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کابلی: کابُلی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مهره: مهره: دکتر کزازی در مورد واژه ی "مه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دهاده: دهاده: دکتر کزازی در مورد واژه ی "د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لاله: لاله: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

با این وجود: با این وجود/با وجود این: با وجود ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بحبوحه: بحبوحه: املای این کلمه به همین صورت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand: واژه ی انگلیسی stand، با واژه ی فار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stray: واژه ی انگلیسی stray، با واژه ی سرگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

study: واژه ی انگلیسی study، یک واژه ی هند ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدعت گذار: بدعتگذار: به معنای" آورنده بدعت"یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بدعت گذار: بدعتگذار: به معنای" آورنده بدعت"یا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدوی: بَدْوی: منسوب به بَدْء و به معنای " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بدوی: بَدْوی: منسوب به بَدْء و به معنای " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

برائت: برائت:بی گناهی، پاکدامنی و مجازا به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

براعت: براعت: کمال فضل و ادب، برتری بر دیگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چیرگی: چیرگی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شبیخون: شبیخون: شبیخون در پهلوی شپیخن šapīx ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

الماس: الماس: الماس با همین ریخت در پهلوی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الماس: الماس: الماس با همین ریخت در پهلوی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هور: هور: دکتر کزازی در مورد واژه ی " هو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هما: هما: دکتر کزازی در مورد واژه ی " هم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسودن رکاب و عنان: پسودن رکاب و عنان: کنایه ی ایماست ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیغمبری: پیغمبری: در پهلوی پیگامبریه paygāmb ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اماده: آماده: دکتر کزازی در مورد واژه ی "آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صراط: صراط: واژه ی صراط در انگلیسی شده st ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گزافه: گزافه: گزافه که در معنی کار بیهوده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندر نهادن: اندر نهادن:تاختن بر دشمن و بر وی شم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوپال: گوپال: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاکوی: کاکوی: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دژهوخت کنگ: دژْ هوخت گنگ: دکتر کزازی در مورد وا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دم بر زدن: دم بر زدن: دم بر زدن در معنی آسودن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیپور: شیپور: شیپور، در پارتی، šyfwr بوده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابای کرام: آبای کرام: "شهریاری و فرمانروایی ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب بسیط: آب بسیط: آب ساده، آب مجرد " هنوز آب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب در کام چکانیدن: آب در کام چکانیدن: آب دادن، نوشانید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب سیاه عدم: آب سیاه عدم: آب کدر نابودی، طوفان. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابگینه امل: آبگینه ی امل:شیشه ی آرزو ( مرزبان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب لطف: آب ِ لطف: آب مهربانی ( مرزبان نامه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب یافت: آب یافت: آب دیده، نمدار. ( مرزبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش افکندن: آتش افکندن: آتش زدن، سوزاندن. ( م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش برافروختن: آتش برافروختن: روشن کردن آتش ( مرز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش تیز: آتش تیز: آتش تند و افروخته. ( مرز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتش در خرمن: آتش در خرمن افتادن: سوختن، معدوم شد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش در بار منت کسی زدن: آتش در بار منت کسی زدن: ناسپاسی کرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش در خرمن کسی زدن: آتش در خرمن کسی زدن: نیست و نابود ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش فراق: آتش فراق: آتش جدایی ( اضافه تشبیهی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش دم: آتش دم: آتش نفس، غضبناک. ( مرزبان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش رشک: آتش رشک: آتش حسد. ( ضافه تشبیهی ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش شیطنت: آتش شیطنت: آتش شرارت، ( اضافه تشبیه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش طبیعت: آتش طبیعت: آتش خوی و خصلت. ( اضافه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش عذاب: آتش عذاب: آتش و عقوبت ( اضافه تشبیه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش عنف: آتش عنف: آتش خشونت، ( اضافه تشبیهی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش غضب: آتش غضب: آتش قهر. ( اضافه تشبیهی ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتش فتنه: آتش فتنه: آتش اختلاف، ( اضافه تشبیه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثار کرم: آثار کرم: نشانه های بزرگواری. ( م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احاد جمع: آحاد جمع: افراد گروه. ( مرزبان نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخر اندیش: ‏آخر اندیش: مآل اندیش، عاقبت نگر. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخر العمل: آخرین العمل: انجام کار. ( مرزبان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اداب خدمت: آداب خدمت: رسوم بندگی. ( مرزبان ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم و عالم: آدم و عالم: انسان و جهان، کائنات ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادمی خام: آدمی خام: انسان ناپخته، انسان کم تج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذین بستن: آذین بستن: آراستن ( مرزبان نامه، م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اراسته نمودن: آراسته نمودن: آراستن، زینت دادن. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارایش زندگانی: آرایش زندگانی: زینت حیات، کنایه از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارزو پختن: آرزو پختن: تمنا کردن، هوس کردن. ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارزو نشاندن: آرزو نشاندن: کامروا ساختن، برآوردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یمین مغلظ: یمین مغلّظ: سوگند سخت ( مرزبان نام ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن در گریز دادن: تن در گریز دادن: فرار کردن. ( مرز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسایش دادن: آسایش دادن: استراحت دادن ( مرزبان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استان خدمت: آستان خدمت: درگاه بندگی ( مرزبان ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استان عالی: آستان عالی: درگاه بلند ( مرزبان نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استین بر روی گرفتن: آستین بر روی گرفتن: روی گردان شدن. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسوده داشتن: آسوده داشتن: مرفه ساختن ( مرزبان ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکارا شدن: آشکارا شدن: ظاهر گردیدن ( مرزبان ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشنایی داشتن: آشنایی داشتن: نزدیک بودن. ( مرزبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشنایی کردن: آشنایی کردن: نزدیکی نمودن. " و ای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشیان داشتن: آشیان داشتن: لانه داشتن " مگر جفتی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشیان نهادن: آشیان نهادن: لانه ساختن " چنان که گ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اغاز فرمـودن: آغاز فرمودن: شروع کردن. " و آغاز م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افاق جهان: آفاق جهان: کرانه های عالم. ( مرزب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب رخشنده: آفتاب رخشنده: آفتاب درخشان. ( مرز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب زرد فنا: آفتاب زرد فنا: آفتاب غروب نیستی ( ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب سلطنت: آفتاب سلطنت: آفتاب پادشاهی ( اضافه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افرین خواندن: آفرین خواندن: ستایش کردن. ( مرزبا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اگاهی دادن: آگاهی دادن: باخبر ساختن، مطلع ساختن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اگنده داشتن: آگنده داشتن: انباشته ساختن، پر کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اگنده یال: آکنده یال: فربه، چاق. " و از پهلوی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الایش فسق: آالایش فسق: آلودگی کار بد؛ ( مرزب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امدن قرعه بر کسی: آمدن قرعه بر کسی: اصابت کردن آن بر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امن السرب: آمن السرب: آسوده جای " چه ما همیشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امیزش کردن: آمیزش کردن: مخالطت نمودن. ( مرزبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اواز بر اوردن: آواز برآوردن: بانگ کردن، ندا دادن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اواز دادن: آواز دادن: صدا زدن، بانگ کردن. ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اواز کردن: آواز کردن: بانگ زدن، خواندن ( مرزب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اواز کردن: آواز کردن: بانگ زدن، خواندن ( مرزب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اویختن در کسی: آویختن در کسی: گلاویز شدن با او. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اویختن در چیزی: آویختن در چیزی: چنگ انداختن در. ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اویختن در صحبت: آویختن در صحبت: توسل به معاشرت جستن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه اندوه: آهنگ اندوه:آه انگیخته از غم ( اضافه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه بر اوردن: آه بر آوردن: افسوس خوردن. " جهان ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهن شکافتن: آهنگ شکافتن: باز کردن آهن. " و گفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهنگ خنیا: آهنگ خنیا: نوای سرود. ( مرزبان نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایین اسلاف: آیین اسلاف: رسم گذشتگان. " این افس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اباطیل خیالات: اباطیل خیالات: اندیشه های بیهوده ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابتهاج نمودن: ابتهاج نمودن: شادی کردن. ( مرزبان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابدالابدین: ابدالآبدین: تا ابد همیشگی. ( مرزب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابر بر امدن: ابر بر آمدن: بالا آمدن ابر. ( مرز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابر رحمت: ابر رحمت: ابر بخشایش ( اضافه تشبیهی ...

٨ ماه پیش

مدال‌های علی باقری