علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نبات تله: نبات تله: ( decoy crop ) ) [امراض ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گردپاشی: گردپاشی: ( dusting ) ) [امراض نباتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قارچ: قارچ: ( fungus ) ) [امراض نباتی]موج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپی فایت: اپی فایت: ( epiphyte ) ) [امراض نبا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دامنه ی میزبانی: دامنه ی میزبانی: ( host range ) ) [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هایفا: هایفا: ( hypha ) ) [امراض نباتی]رشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مایسیلیم: مایسیلیم: ( mycelium ) ) [امراض نبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قارچ شناسی: قارچ شناسی: ( mycology ) ) [امراض ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مایکوپلاسما: مایکوپلاسما: ( mycoplasma ) ) [امرا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیماتود: نیماتود: ( nematode ) ) [امراض نبات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیماتودشناسی: نیماتودشناسی: ( nematology ) ) [امر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسکلروشیم: اسکلروشیم: ( sclerotium ) ) [امراض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استایلت: استایلت: ( stylet ) ) [امراض نباتی] ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همزیستی: همزیستی: ( symbiosis ) ) زندگی دومو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویروس شناسی: ویروس شناسی: ( virology ) ) [امراض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ماده زهری: ماده زهری: ( toxin ) ) [امراض نباتی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازیکن: بازیکن ( Player ) : [اصطلاح بدمینتو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوبل: دوبل ( Double ) : [اصطلاح بدمینتون] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طرف سرویس زن: طرف سرویس زن [اصطلاح بدمینتون]:سمتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طرف گیرنده: طرف گیرنده یا سرویس گیر ( Reciving ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رالی: رالی ( Rally ) : [اصطلاح بدمینتون] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کورت: کورت ( Court ) : زمین استاندارد اجر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسمش: اسمش : [اصطلاح بدمینتون] ضربه ای که ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دراپ شات: دراپ شات: [اصطلاح بدمینتون]به ضربه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اندرهند: آندرهند: [اصطلاح بدمینتون] فرستادن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اندرهند دراپ: آندرهند دراپ: [اصطلاح بدمینتون]فرست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اندرهند کلیر: آندرهند کلیر: [اصطلاح بدمینتون]ضربا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درایو: درایو: [اصطلاح بدمینتون]به ضرباتی گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمین سرویس: زمین سرویس[اصطلاح بدمینتون]به منطقه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط کوتاه سرویس: خط کوتاه سرویس[اصطلاح بدمینتون]خطی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط سرویس بلند: خط سرویس بلند[اصطلاح بدمینتون]در ان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخش جلوی نت: بخش جلوی نت[اصطلاح بدمینتون]بخش جلو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمین میانی: زمین میانی[اصطلاح بدمینتون]زمین میا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلیر: کلیر[اصطلاح بدمینتون]کلیر ضربه ای ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دراپ: دراپ[اصطلاح بدمینتون]دراپ ضربه ای ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضربه ی تور نعلی شکل: ضربه ی تور نعلی شکل[اصطلاح بدمینتون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضربه ی نیمه ی زمین: ضربه ی نیمه ی زمین[اصطلاح بدمینتون] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضربه ی هل: ضربه ی هل[اصطلاح بدمینتون]یک ضربه ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازیکن برتر: بازیکن برتر/Advantage Player : :[اص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش شرط: پیش شرط ( Ante ) : :[اصطلاح کازینو] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بانک دار: بانکدار ( Banker ) :[اصطلاح کازینو] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بانس: بانس ( Bonus ) :[اصطلاح کازینو]مبلغ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کارت شارک: کارت شارک ( Card Shark ) :[اصطلاح ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کش اوت: کش اوت ( Cash - Out ) :[اصطلاح کازی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صندوقدار: صندوقدار ( Cashier ) :[اصطلاح کازین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوایز کازینو: جوایز کازینو ( Casino Rewards ) :[ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سینی چیپ: سینی چیپ ( Chip Tray ) :[اصطلاح کاز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیپ ها: چیپ ها ( Chips ) :[اصطلاح کازینو]از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط سرد: خط سرد ( Cold Streak ) :[اصطلاح کاز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کروپییر: کروپییر ( Croupier ) :[اصطلاح کازین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیلر: دیلر ( Dealer ) :[اصطلاح کازینو]یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کارت برش: کارت برش ( Cut Card ) :[اصطلاح کازی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قمارباز دژخو: قمارباز دژخو ( Degenerate Gambler ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپرده گذاری: سپرده گذاری ( Deposit ) :[اصطلاح کا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بارگیری کازینو: بارگیری کازینو ( Download Casino ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حاشیه سود: حاشیه سود ( Edge ) :[اصطلاح کازینو] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشم های ناظر: چشم های ناظر ( Eye in the Sky ) :[ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فلش کازینو: فلش کازینو ( Flash Casino ) :[اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سفسطه قمارباز: سفسطه قمارباز ( Gambler’s Fallacy ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بلندپرواز: بلند پرواز ( High Roller ) :[اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط داغ: خط داغ ( Hot Streak ) :[اصطلاح کازی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حاشیه سود میزبان: حاشیه سود میزبان ( House Edge ) :[ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قوانین میزبان: قوانین میزبان ( House Rules ) :[اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کازینو فوری: کازینو فوری ( Instant Casino ) :[اص ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جکپات: جکپات ( Jackpot ) :[اصطلاح کازینو]ج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طرح وفاداری: طرح وفاداری ( Loyalty Scheme ) : [ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بازی هایی با دیلر زنده: بازی هایی با دیلر زنده ( Live Deale ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشانگر: نشانگر ( Marker ) : [اصطلاح کازینو] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حداکثر شرط: حداکثر شرط ( Maximum Bet ) :[اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حداقل شرط: حداقل شرط ( Minimum Bet ) :[اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بازی های چند دستی: بازی های چند دستی ( Multi - Hand Ga ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بازی های چند نفره: بازی های چند نفره ( Multiplayer Gam ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بانس ملزوم: بانس ملزوم ( Non - Sticky Bonus ) : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درصد پرداخت: درصد پرداخت ( Payout Percentage ) : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بانس کاذب: بانس کاذب ( Phantom Bonus ) :[اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pit boss: Pit Boss :[اصطلاح کازینو]کارمند کاز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pit boss: Pit Boss :[اصطلاح کازینو]کارمند کاز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push: Push :[اصطلاح کازینو]نتیجه گره خورد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جک پات مترقی: جکپات مترقی ( Progressive Jackpot ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ژنراتور شماره تصادفی: ژنراتور شماره تصادفی ( RNG ) :[اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بانس سپرده گذاری مجدد: بانس سپرده گذاری مجدد ( Reload Bonu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بانس ثبت نام: بانس ثبت نام ( Sign - Up Bonus ) :[ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sticky bonus: Sticky Bonus :[اصطلاح کازینو] نوعی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

الزامات شرط بندی: الزامات شرط بندی ( Wagering Require ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بانس خوش امدگویی: بانس خوش آمدگویی ( Welcome Bonus ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aba: aba : عباء ، عبا ، قباء

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abacı: 1 - عبا فروش - 2 عبادوز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adadı: adadı: نوعی کاغذ کلفت کاهی رنگ روشن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abajur: abajur :اَباژور، حباب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abajur mağazası: abajur mağazası: اَباژور سازی ؛ چلچ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abali: abali : عباپوش ، عبائی ، عبابدوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abandırmak: abandırmak : حیوانی را بزانو نشاندن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abanı: abanı : نوعی پارچه ی سفید که با ابر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abanmak: abanmak : روی چیزی خم شدن ، تکیه دا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abanoz: abanoz : ( گیا ) آبنوش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abanoz rengı: abanoz rengı : آبنوسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abartmak: abartmak : مبالغه کردن آذربایجانی : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abbasī: abbasī : عباسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdest: abdest : وضو، آبدست آذری : dəstəmaz

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdest almak: abdest almak: وضو گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abdest tazelemek: وضو تجدید کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abes: عبث

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abı hayat: آب حیات ، آب زندگی ، آب خضر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abıde: مجسمه ، عابده ، بنای یادگار تاریخی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abia: خواهر بزرگ ، آباجی ، خواهر بزرگتر ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ablak: صورت گرد و چاق و گوشتالو آذری : dol ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abluka: محاصره به زبان آذری : دؤره له مک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ablukaya almak: محاصره کردن ، تحت محاصره قرار دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abone: آبونه، آبونمان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abonman: آبونمان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abraş: ( پزشکی ) ابرش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abraşlık: abraşlık: [پزشکی] پیسی، پیس، پیسه ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abraş olmak: پیس شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abstre: فارسی :مجرد آذربیجانی : m�cərrəd آذ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abu dabi: ابوظبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abuk sabuk: پرت و پلا ، چرت و پرت sabuk : همان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abuk sabuk konuşmak: چرت گفتن ، پرت و پلا گفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abullabut: کودن ، احمق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abus: عبوس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abusluk: عبوسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acaba: آیا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acar: پر قدرت و قوی بنیه ، پرحرکت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acayip: عجیب ، غریب ، شگرف ، عجائب ، عجایب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acayiplık: غرابت ، عجایبی ، شگرفی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acayip olmak: غرابت داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acele: 1 - شتاب ، عجله ، جلدی ، شتاب زدگی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aceleci: پرعجله ، عجله ، شتابزده ، دست پاچه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abur cubur: غذای نامرتب

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لشکر: لَشکر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گرد: گُرد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگشتری: انگشتری: در پهلوی انگستریگ angustar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تنگ اندر امدن: به تنگ اندر آمدن: کنایه ی فعلی ایما ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صد: صد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " صد" ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صد: صد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " صد" ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدنی برقع: مدنی برقع:دارنده ی برقع مدنی ، دارن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفس به لب امدن: نفس به لب آمدن:طاقت طاق شدن ، تحمل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمربند: کمر بند: کمر بندنده ، کنایه از قدرت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرستادگان: فرستادگان:پیغمبران ( ( ای گهر تاج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرسه یک گره: مرسه یک گره:گردن بندی که با دو رشته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرا گوشه رفتن: فرا گوشه رفتن:بکنار رفتن ، از مسابق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مملکت الوده: مملکت آلوده:آلوده ی مملکت ، عاشق و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سفر خشک: سفر خشک:سفر بی نفع و فایده ( ( خضر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دامن تر شده: دامن تر شده:دامن آلوده ( ( خضر عنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب از جام کسی بردن: آب از جام کسی بردن :رونق و شهرت کسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ساحل برون بردن: به ساحل برون بردن:یعنی نجات دادن از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برون خوان: برون خوان:بیرون خواننده ، آنکه از ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زحمت انگشت: زحمت انگشت:خرده گیری ( ( حرف همه خ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نماد بلوتوث: در قرن دهم پس از میلاد مسیح، پادشاه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتشی: آتشی :گبر ، آتش پرست، کنایه از دوزخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کبک بشکستن: کبک بشکستن : کبک را شکست دادن تو را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کبک شکستن: کبک بشکستن : کبک را شکست دادن تو را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acelecilik: عجولی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acele etme: تعجیل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acele etmek: عجله کردن ، شتاب گرفتن ، شتابیدن ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acele işe şeytan karışır: عجله کردن کار شیطان است.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تازه ترین صبح: تازه ترین صبح:صبح صادق ( ( تازه تر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aceleyle: عجولانه ، به شتاب ، شتابان ، بسعی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acem: ایرانی ، عجم ، فارس

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acemaşiran: نام آهنگی در موسیقی ترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acemi: 1 - ناشی ، تازه کار ، 2 - ناشناس ، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acemi caylak: بی تجربه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acemilık: ناشیگری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acemk�dı: نام آهنگی در موسیقی ترک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

acente: ( بازار ) 1 - کارگزاری، نمایندگی 2 ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فیروز چنگ: فیروز چنگ:قوی دست ( ( شاه قوی طالع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قوی طالع: قوی طالع:خوشبخت ( ( شاه قوی طالع ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روضه پیروز رنگ: روضه پیروز رنگ:کنایه از آسمان و فلک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکندر روش: سکندر روش:اسکندر رفتار ( ( خضر سکن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پر زبان ریختن: پر زبان ریختن:خاموش ماندن ( ( مرغ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عنبر اشهب: عنبر اشهب:نوعی از عنبر بسیار خوشبو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نعل بخون امدن: نعل بخون آمدن:بسرعت آمدن ، با عجله ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم اراستن: علم آراستن:علم بر پا کردن ( ( چون ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان فراخ یافتن: میدان فراخ یافتن:گسترده شدن ( ( نو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفس افکندن بر چیزی: نفس افکندن بر چیزی:زندگی بخشیدن ، ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوالعجبی کردن: بوالعجبی کردن:شعبده بازی کردن ( ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

değerli: باارزش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bilgili: با اطلاع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disiplinle: با انظباط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disiplinle: با انظباط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیو دیدن: دیو دیدن:جن زده شدن، پری زده شدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقره به ان رسیدن: نقره به آن رسیدن:دیوانه شدن و به زن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر بر سر زانو نشستن: سر بر سر زانو نشستن :کنایه از به فک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر رشته به دست امدن: سر رشته به دست آمدن:آگاهی یافتن ، م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تمنای جنس: تمنای جنس:طلب کردن همدرد ( ( خواجه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفس روزن: نفس روزن:هوای پنجره ، هواکش پنجره ، ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پر ریختن: پر ریختن:عاجز ماندن ( ( شحنه شب خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر انداختن: سر انداختن:سر را باختن ، جان فدا کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر کار شدن: بر کار شدن:به هدف رسیدن ، به هدف زد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شب خوش کردن: شب خوش کردن:شب خوش گفتن ، کنایه از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یا رب یارب کردن: یا رب یارب کردن:خدا خدا گفتن ( ( ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم: نیم: دکتر کزازی در مورد واژه ی " نی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیم: بیم: در پهلوی با همین ریخت بکار رفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نازیدن: نازیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازیدن: نازیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خطای 404: خطای 404 ( 404 Error ) یکی از رایج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلیک بیت: کلیک بیت ( Clickbait ) به جمله ها و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلیک بیت: کلیک بیت ( Clickbait ) به جمله ها و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوکی: کوکی ( Cookie ) کوکی ها، بسته های ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوکی: کوکی ( Cookie ) کوکی ها، بسته های ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کراودفاندینگ: کراودفاندینگ ( Crowdfunding ) :کراو ...

١ سال پیش

مدال‌های علی باقری