علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابریق عقیق: ابریق عقیق: ظرف عقیق ( اضافه بیانی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابنای دهر: ابنای دهر: آدمیزادگان. ( مرزبان ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابنای روزگار: ابنای روزگار: مردمان "مگر دانست که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتباع کردن: اِتّباع کردن: پیروی نمودن. " و بسی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتحاد نمودن: اتحاد نمودن: متحد شدن ( مرزبان نام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتساق پذیرفتن: اتّساق پذیرفتن: انتظام یافتن " و اگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتصال محمود: سال محمود: پیوستن ستوده ( مرزبان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتفاق اسمانی: اتفاق آسمانی: قضای روزگار. "مرا چش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اتمام مهمات: اتمام مهمات: پایان دادن کارهای مهم. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اثارت: اِثارت: برانگیختن، شوراندن " و اثار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثر نمودن: اثر نمودن: کارگر افتادن موثر شدن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اثیروش: اثیروش: اتر مانند. ( ( یا چون صاح ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجازت دادن: اجازت دادن: روا داشتن، دستوری دادن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجالت فکر: اجالت فکر: گردانیدن، جولان دادن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجتناب نمودن: اجتناب نمودن: پرهیز کردن، به یک سو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجحاف شمردن: اجحاف شمردن: سختی و ستم محسوب داشتن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجل محتوم: اجل محتوم: مهلت ناگزیر، مرگ. ( ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجل محتوم: اجل محتوم: مهلت ناگزیر، مرگ. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجماعات: اجماعات: اتفاق کردن ها بر امری. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجماع امم: اجماع امم: اتفاق امتها بر کاری. ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجماع کردن: اجماع کردن: اتفاق بر کاری کردن. ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گشنی: گشنی: در زبان ترکی به مرد و جنس نر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجناس وحوش: اجناس وحوش: جمع جنس، نژاد های حیوان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احاسن کلمات: احاسن کلمات: سخنان نیکو. ( ( و در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احباء وفا: احباء وفا: دوستان با وفا. ( ( . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احتراز کردن: احتراز کردن: خویشتن را از چیزی نگاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احتراز کردن: احتراز کردن: خویشتن را از چیزی نگاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احترام کردن: احترام کردن: حرمت نهادن. ( مرزبا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احترام نگاه داشتن: احترام نگاهداشتن: رعایت حرمت کردن. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احتمال کردن: احتمال کردن: تحمل نمودن. ( مرزبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احتمال کردن: احتمال کردن: تحمل نمودن. ( مرزبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احتوا: احتوا: گردآوردن. ( مرزبان نامه، م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احتوا: احتوا: گردآوردن. ( مرزبان نامه، م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احداث چرخ: احداث چرخ: پیشامدهای فلک. ( مرزبا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احداث زمانه: اَحداث زمانه: پیشامدهای روزگار. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احدالطرفین: احد الطرفین: یکی از دو طرف. ( ( . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احسن الوجوه: احسن الوجوه: بهترین راه ها. ( ( د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احکام سریرت: احکام سریرت: استوار داشتن راز. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احکام شرع: احکام شرع: دستورهای دینی ( ( من نی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احماض: احماض: بازگردانیدن کسی از کاری. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احنای سینه: اَحنای سینه: جمع حنو، اطراف سینه. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احیاء رمق: احیاء رمق: زنده کردن نیمه جان. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

احیا فرمودن: احیا فرمودن: زنده گردانیدن. ( ( س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخامص قدم: اخامص قدم: جمع اخمص، گودی کف پای. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختر اقبال: اختر اقبال: ستاره ی بخت، ( ضافه تشب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختر فرخنده: اختر فرخنده: فال نیک. ( ( . . . ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختصاص یافتن: اختصاص یافتن: ویژه شدن. ( ( . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختصاص یافتن: اختصاص یافتن: ویژه شدن. ( ( . . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختلاج کردن: اختلاج کردن: کشیدن و جَستن اندامها. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختلاس فرصت: اختلاس فرصت: اغتنام وقت. ( ( . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختلاف ایام: اختلاف ایام: شد آمد ایام. ( مرزبا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختلاف لیل و نهار: اختلاف لیل و نهار: شد آمد شب و روز، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اختلاف لیل و نهار: اختلاف لیل و نهار: شد آمد شب و روز، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اختیار افتادن: اختیار افتادن: گزین کردن. ( ( . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختیار سعد: اختیار سعد: گزین نیک. ( ( به اختی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اختیار مسعود: اختیار مسعود: گزین نیک. ( مرزبان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخلاط طبیعی: اخلاط طبیعی: خلط های طبیعی. ( ( و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخوان زمان: اخوان زمان: برادران روزگار. ( ( . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخوان صفا: ِاخوان صفا: برادران باصفا. ( ( اع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اداء شهادت: اداء شهادت: شهادت دادن. ( ( چون م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادات فراست: ادات فراست: افزار هوشمندی. ( مرزب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادات فراست: ادات فراست: افزار هوشمندی. ( مرزب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادای رسالت: ادای رسالت: گزاردن پیام. ( مرزبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادای رسالت: ادای رسالت: گزاردن پیام. ( مرزبان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادراک ثار: ادراک ثار: دریافتن خون. ( ( امید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادراک ثار: ادراک ثار: دریافتن خون. ( ( امید ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادراک فرصت: ادراک فرصت: فرصت جستن. ( ( تا نه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادله حسی: ادله ی حسی: دلیل های حسی ( ( لاکن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوات فراست: ادوات فراست: افزار های هوشیاری. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اذله خواضع: اذلّه ی خواضع: خوارترین فروتنان. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اذیال عجلت: اذیال عجلت: دامن های شتاب ( کنایه ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اراءت: اراءت: بازنمودن. ( ( . . . که محو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارادت ازلی: ارادت ازلی: مشیت الهی. ( ( مگر ار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اراقم: اراقم:ج ارقم، مار پیسه. ( ( . . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارباب بصیرت: ارباب بصیرت: صاحبان بینایی. ( ( ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارباب بصیرت: ارباب بصیرت: صاحبان بینایی. ( ( ت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارباب حکمت: ارباب حکمت: صاحبان دانایی. ( ( از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارباب دانش: ارباب دانش: صاحبان علم. ( ( . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارباب دانش: ارباب دانش: صاحبان علم. ( ( . . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارباب قرایح: ارباب قرایح: صاحبان قریحه. ( ( ام ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارتکاب جرایم: ارتکاب جرایم: مرتکب جرم ها شدن. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارتکاب کردن: ارتکاب کردن: مرتکب شدن. ( ( چه در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارتکاب کردن: ارتکاب کردن: مرتکب شدن. ( ( چه در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارخالق: ارخالق یا آرخالیق: واژه ی ترکی ترکی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارشاد کردن: ارشاد کردن: راه نمودن به حق. ( ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاارتص: هاآرِتْص ( Haaretz ) : برابر با واژ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ازار عصمت: ازار عصمت: لنگ پاکدامنی ( ( و یا ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از بن بریدن: از بن بریدن: از ته زدن. ( مرزبان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از بن دندان: از بن دندان: صمیمانه. ( مرزبان نا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از بیخ بر اوردن: از بیخ برآوردن: ریشه کن کردن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پای نشستن: از پای نشستن: باز ماندن، تسلیم شدن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پایه افکندن: از پایه افکندن: ساقط کردن. مستأصل ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پرده به در افتادن: از پرده به در افتادن: آشکارا شدن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پرده بیرون افکندن: از پرده بیرون افکندن: آشکار ساختن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پس پشت انداختن: از پس پشت انداختن: فراموش کردن. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پوست به در امدن: از پوست به در آمدن: بی رودربایستی ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پهلوی کسی: از پهلوی کسی: از قِبل وی. ( ( چنا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از پیش خاطر برخاستن: از پیش خاطر برخاستن: زایل شدن. ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از پیش خاطر برخاستن: از پیش خاطر برخاستن: زایل شدن. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جان بریدن: از جان بریدن: قطع امید کردن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جای برخاستن دل: از جایی برخاستن دل: نگران شدن. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جای برفتن: از جای برفتن: در خشم شدن. ( ( داد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جای جستن: از جایی جستن: فوری برخاستن. ( ( . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از جای جستن: از جایی جستن: فوری برخاستن. ( ( . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از جای شدن: از جای شدن: بر آشفتن. ( ( به خدمت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جهان گذشتن: از جهان گذشتن: مردن. ( ( هنگام آن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از چشم انداختن: از چشم انداختن: بی قرب شدن ( ( مرا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست امکان خاستن: از دست امکان خواستن: از عهده برآمدن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست انداختن: از دست انداختن: رها ساختن. ( ( مث ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست برخاستن: از دست برخاستن: از عهده برآمدن. ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از دست دادن: از دست دادن: نابود کردن. ( ( اکنو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه برخاستن موانع: از راه برخاستن موانع: زایل شدن موان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه بر گرفتن: از راه بر گرفتن: معدوم ساختن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه گردانیدن: از راه گردانیدن: منحرف ساختن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی امتحان: از روی امتحان: برای آزمایش. ( ( . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از سر پنجه گفتن: از سر پنجه گفتن: با قوت روبه رو شدن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از عهده برامدن: از عهده برآمدن: به انجام رسانیدن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از عهده به در امدن: از عهده به درآمدن: انجام دادن. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از عهده بیرون امدن: از عهده بیرون آمدن: انجام دادن. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از فرط: از فرط: از بسیاری. ( ( مار دید که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از فرط: از فرط: از بسیاری. ( ( مار دید که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از کار افتادن: از کار افتادن: فلج شدن. ( ( و پای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از قرار گشتن: از قرار گشتن: دگرگون شدن. ( . . و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از کار رفتن: از کاررفتن: فلج شدن. ( ( خرس چون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از کار فروماندن: از کار فروماندن: عاجز شدن. ( ( که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از کسی بریدن: از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از کسی بریدن: از کسی بریدن: قطع رابطه کردن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از گشاد بیرون رفتن: از گشاد بیرون رفتن: در رفتن، جستن. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زهرا: زهرا یعنی نورانی. یعنی منبع نور که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زیان اوردن: به زیان آوردن: آسیب رسانیدن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیکوخصالی: نیکو خصالی:نیک صفتی. ( ( بازرگان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در میان نهادن: در میان نهادن: مطرح کردن ( ( از پو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از هم باز رفتن: از هم باز رفتن: گشاده شدن. ( مرزب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اژدهای نفس: اژدهای نفس: مار بزرگ نفس ( اضافه تش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساءت: اساءت: بدی کردن. ( مرزبان نامه، م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساریر پیشانی: اساریر پیشانی: خط های پیشانی ( مرز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساریر جبهت: اساریر جبهت: خط های چهره. ( ( اسر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساریر جبین: اساریر جبین: خط های روی. ( ( و تب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساس افگندن: بر اساس افگندن: پایه نهادن. ( ( پ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساس مملکت: اساس مملکت: پایه کشور. ( ( و از ق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اساس نهادن: بر اساس نهادن: بنیاد گذاشتن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسباب لهو: اسباب لهو: وسیله های بازی. ( ( با ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسباب معاش: اسباب معاش: وسیله های زندگی. ( ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسباب معیشت: اسباب معیشت: وسیله های زیستن. ( ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسباب ملک: اسباب ملک: ساخت های مملکت. ( ( تا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسپ حرون: اسپ حرون: اسب سرکش ( ( در این خصو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استاد سرای ازل: استادسرای ازل: سرایدار روزگار. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استاد قدر: استاد قدر: کارفرمای قضا و قدر. ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استادگی نمودن: استادگی نمودن: پایداری کردن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استبداع بلیغ: استبداع بلیغ: بدیع شمردن رسا. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استحقار کردن: استحقار کردن: کوچک شمردن. ( ( سه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استحکام گرفتن: استحکام گرفتن: استوار شدن. ( ( و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استحلال کردن: استحلال کردن: به حلال داشتن، بحلی خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استخـوان خواری: استخوان خواری: استخوان خوردن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استدعا کردن: استدعا کردن: چیزی از کسی در خواستن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استراحت جای: استراحت جای: آرامش گاه. ( ( باغبا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استراق کردن: استراق کردن: دزدیده گوش واداشتن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استظلال کردن: استظلال کردن: سایه گرفتن. ( ( و ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استعطاف کردن: استعطاف کردن: مهربانی کردن، مهربانی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استعطاف نمودن: استعطاف نمودن: مهربانی کردن، مهربان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استعلام کردن: استعلام کردن: آگاه کردن، آگاهی خواس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استعمال کردن: استعمال کردن: عمل کردن، خواستار عمل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استقالت کردن: استقالت کردن: خواستار بخشایش شدن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استقامت حال: استقامت حال: درستی حال. ( ( و در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استقامت مزاج: استقامت مزاج: درستی مزاج ( ( کدخدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درست امدن: درست آمدن: وقوع یافتن ( ( کدخدای ع ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استکشاف حال: استکشاف حال: روشن کردن خواستن حال. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استمرار پذیرفتن: استمرار پذیرفتن: روان شدن. ( ( پس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استنهاض فرمودن: استنهاض فرمودن: برانگیختن. ( ( پس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استوار گردانیدن: استوار گردانیدن: محکم کردن. ( ( . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استیلا گرفتن: استیلا گرفتن: چیره شدن، غلبه یافتن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسرار قدر: اسرار قدر: رازهای تقدیر. ( ( به د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسره پیشانی: اُسَره ی پیشانی: ج سرار، شکن های پی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسعاد بخت: اسعاد بخت: نیکبخت کردن. ( ( و چون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسلاف گذشته: اسلاف گذشته: پیشینیان متقدم. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسیر از: اسیر: گرفتار حرص. ( ( . . . بل از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسیر یافتن: اسیر یافتن: گرفتار دیدن. ( ( سبب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشارات الکلام: اشارات الکلام: قرینه های سخن. ( ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشارت فرمودن: اشارت فرمودن: نمودن به سوی چیزی به ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشارعت ذکر: اشاعت ذکر: پراگندن نام. ( ( . . . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشتمام کردن: اشتمام کردن: بوییدن. ( ( به گلهای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشراف ملوک: اشراف ملوک: پادشاهان بزرگ. ( ( اش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشراق کردن: اشراق کردن: روشن شدن. ( ( اسرار ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشراق: اشراق: بر گرفته شده از واژه ترکی" ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشرف موجودات: اشرف موجودات: گرامیترین موجود ها. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

منال: منال: منال در کردی به معنی فرزند اس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشرف ملک: اشراف ملک: بزرگان مملکت. ( ( جمعی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوزبک: اوزبک یعنی ارباب خود و به فارسی می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیمه: نیمه:نیمه در پهلوی نمگ nēmag بوده ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " توده" م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کاسته: کاسته در پهلوی کاستگ kāstag بوده اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاسته: کاسته در پهلوی کاستگ kāstag بوده اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشراف داشتن: اشراف داشتن: مطلع شدن " جمعی از اکا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شرف اختصاص: شرف اختصاص: رفعت ویژگی. ( ( و بزر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جواذب رغبت: جواذب رغبت: کششهای میل. ( ( اشراف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشرار خلق: اشرار خلق:بدان مردم، شرور ترین مردم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

character: واژه ی character انگلیسی تغییر یافت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشهبان: اشهبان: جمع اشهب، سپید و سیاه، اسب. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصابت به خیر: اصابت به خیر: رسیدن به خوبی. ( مر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اصابت حکم: اصابت حکم: رسیدن حکم. ( مرزبان نا ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های علی باقری