نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بده داشتن: دست بده داشتن: [عامیانه، کنایه ] بخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بردار نبودن: دست بردار نبودن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستبرد زدن: دستبرد زدن: [عامیانه، اصطلاح] دزدید ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست بردن در چیزی: دست بردن در چیزی: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به اب رسانیدن: دست به آب رسانیدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به جیب: دست به جیب: [عامیانه، کنایه ] بخشند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به چماق: دست به چماق: [عامیانه، کنایه ] چماق ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به چیزی شدن: دست به چیزی شدن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دامان کسی شدن: دست به دامان کسی شدن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست دادن: دست به دست دادن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست کردن: دست به دست کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست گرفتن: دست به دست گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست گشتن: دست به دست گشتن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دست مالیدن: دست به دست مالیدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دل کسی گذاشتن: دست به دل کسی گذاشتن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به دهن: دست به دهن: [عامیانه، اصطلاح] کسی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به دهن رسیدن: دست به دهن رسیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به روی کسی بلند کردن: دست به روی کسی بلند کردن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به ریش کشیدن: دست به ریش کشیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به ریش گرفتن: دست به ریش گرفتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر کردن کسی: دست به سر کردن کسی: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سر و روی چیزی کشیدن: دست به سر و روی چیزی کشیدن: [عامیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به سینه ایستادن: دست به سینه ایستادن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به عصا راه رفتن: دست به عصا راه رفتن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به فرار کسی خوب بودن: دست به فرار کسی خوب بودن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کار نرفتن: دست به کار نرفتن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به کیسه شدن: دست به کیسه شدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست به گردن: دست به گردن : [عامیانه، کنایه ] در ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به گریبان شدن: دست به گریبان شدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست به یقه شدن: دست به یقه شدن: [عامیانه، کنایه ] ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پایین را گرفتن: دست پایین را گرفتن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست پیش را گرفتن: دست پیش را گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چپ: دستِ چپ : [عامیانه، اصطلاح] سمت چپ.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست چپ از دست راست ندانستن: دست چپ از دست راست ندانستن: [عامیان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست چپی: دست چپی: [عامیانه، اصطلاح] از جناح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست کسی را خواندن: دست کسی را خواندن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خالی برگرداندن: دست خالی برگرداندن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خالی بودن: دست خالی بودن : [عامیانه، کنایه ] ت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست خدا به همراه: دست خدا به همراه: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دستخوش: دست خوش ! : [عامیانه، اصطلاح] آفرین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست داشتن در کاری: دست داشتن در کاری: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست دستی: دست دستی : [عامیانه، اصطلاح] سرسری، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست دلبر: دستِ دلبر: [عامیانه، اصطلاح] گران ق ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست را بند کردن: دست را بند کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست راستی: دست راستی: [عامیانه، اصطلاح] از جنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست زیر بال کسی کردن: دست زیر بال کسی کردن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست شستن از چیزی: دست شستن از چیزی: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست شما درد نکند: دست شما درد نکند: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست شما را می بوسد: دست شما را می بوسد: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست علی به همراه: دست علی به همراه : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست فرمان: دست فرمان: [عامیانه، اصطلاح] مهارت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستک دمبک: دستک دمبک : [عامیانه، اصطلاح] بهانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستک دمبک دراوردن: دستک دمبک درآوردن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی افتادن: دست کسی افتادن: [عامیانه، اصطلاح] گ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی امدن: دست کسی آمدن: [عامیانه، اصطلاح] آگا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی به دهانش رسیدن: دست کسی به دهانش رسیدن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی در کار بودن: دست کسی در کار بودن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را از پشت بستن: دست کسی را از پشت بستن : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را پس زدن: دست کسی را پس زدن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را توی پوست گردو گذاشتن: دست کسی را توی پوست گردو گذاشتن: [ع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را بند کردن: دست کسی را بند کردن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی را کوتاه کردن: دست کسی را کوتاه کردن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کسی رو شدن: دست کسی رو شدن: [عامیانه، کنایه ] م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست کشیدن از کار: دست کشیدن از کار : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست گرفتن کسی: دست گرفتن کسی : [عامیانه، کنایه ] م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست گرفتن برای کسی: دست گرفتن برای کسی : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستگیره خطر: دستگیره ی خطر: [عامیانه، اصطلاح] وس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال ابریشمی: دستمال ابریشمی : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال ابریشمی برداشتن: دستمال ابریشمی برداشتن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال به دست: دستمال به دست : [عامیانه، کنایه ] چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستمال به دست بودن: دستمال به دست بودن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستمال سفره: دستمال سفره: [عامیانه، اصطلاح] پارچ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستم به دامنت: دستم به دامنت : [عامیانه، کنایه ] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست من و دامن تو: دست من و دامن تو : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست ننه ات درد نکند: دست ننه ات درد نکند: [عامیانه، اصطل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و بال کسی تنگ بودن: دست و بال کسی تنگ بودن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا پنبه ای: دست و پا پنبه ای : [عامیانه، اصطلاح ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا توی هم رفتن: دست و پا توی هم رفتن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پا نمدی: دست و پا نمدی: [عامیانه، اصطلاح] نگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و پای خود را جمع کردن: دست و پای خود را جمع کردن: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دست و پای خود را گم کردن: دست و پای خود را گم کردن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و دل کسی به کار نرفتن: دست و دل کسی به کار نرفتن: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو شسته: دست و رو شسته: [عامیانه، اصطلاح] بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست و رو نشسته: دست و رو نشسته: [عامیانه، اصطلاح] ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دسته اش را در کردن: دسته اش را در کردن : [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دسته چاقو نشستن: دسته چاقو نشستن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دسته دیزی: دسته دیزی: [عامیانه، اصطلاح] قوم و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دسته راه انداختن: دسته راه انداختن : [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دستی از دور بر اتش داشتن: دستی از دور بر آتش داشتن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستی به سر و صورت کشیدن: دستی به سر و صورت کشیدن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دستی پس دستی پیش: دستی پس، دستی پیش: [عامیانه، ضرب ال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دست یکی داشتن: دست یکی داشتن: [عامیانه، کنایه ] هم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دشت کسی را کور کردن: دشت کسی را کور کردن اولین فروش کاسب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دعوا راه انداختن: دعوا راه انداختن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دعوا مرافعه: دعوا مرافعه : [عامیانه، اصطلاح] جنگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دعوت حق را لبیک گفتن: دعوت حق را لبیک گفتن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دق دل در اوردن: دق دل در آوردن ( خالی کردن ) : [عام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دق کش کردن: دق کُش کردن : [عامیانه، کنایه ] سبب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دق مرده: دق مرده : [عامیانه، اصطلاح] گرفتار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دقیانوس: دقیانوس : [عامیانه، اصطلاح] نام یکی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دقیانوس: دقیانوس : [عامیانه، اصطلاح] نام یکی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دکان کسی را تخته کردن: دکان کسی را تخته کردن : [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دکان و دستگاه به هم زدن: دکان و دستگاه به هم زدن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دکمه را انداختن: دکمه را انداختن: [عامیانه، اصطلاح] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دک و دنده: دک و دنده : [عامیانه، اصطلاح] بالا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دک و دهن: دک و دهن: [عامیانه، اصطلاح] نگا. دک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل اب شدن برای چیزی: دل آب شدن برای چیزی : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل اشوبه گرفتن: دل آشوبه گرفتن: [عامیانه، اصطلاح] د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلال بازی: دلال بازی: [عامیانه، اصطلاح] به شیو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل امدن: دل آمدن: [عامیانه، اصطلاح] به چیزی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل ای دل کردن: دل ای دل کردن: [عامیانه، کنایه ] آو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل به دل رفتن: دل به دل رفتن : [عامیانه، کنایه ] د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل پایین ریختن: دل پایین ریختن: [عامیانه، کنایه ] ت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلپخت: دلپخت: [عامیانه، اصطلاح] پختن مغر چ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل پرداشتن: دل پُر داشتن: [عامیانه، کنایه ] کین ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل پر زدن: دل پَر زدن: [عامیانه، کنایه ] بسیار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل تو ریختن: دل تو ریختن: [عامیانه، کنایه ] مضطر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل توی دل نبودن: دل توی دل نبودن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلجور: دلجور: [عامیانه، اصطلاح] همدل.
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دلچرک: دلچرک: [عامیانه، اصطلاح] ناخوشایند، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلچرکی: دلچرکی: [عامیانه، اصطلاح] ناخوشایند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
از چیزی دلچرکین بودن: از چیزی دلچرکین بودن ؛ آنرا قلباً ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل چرکین شدن: دلچرکین شدن ؛ متنفر شدن از چیزی. بد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل خالی کردن: دل خالی کردن : [عامیانه، کنایه ] کی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دلخور بودن: دلخور بودن : [عامیانه، کنایه ] گله ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلخور شدن از کسی یا از چیزی: دلخور شدن از کسی یا از چیزی ؛ دل تن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دلخور کردن: - دلخور کردن ؛ رنجانیدن. افسرده کرد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل دل را خوردن: دل دل را خوردن: [عامیانه، کنایه ] ع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل را اب کردن: دل را آب کردن: [عامیانه، کنایه ] سخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل غشه گرفتن: دل غشه گرفتن : [عامیانه، کنایه ] مت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل فرو ریختن: دل فرو ریختن: [عامیانه، کنایه ] سخت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل قرصی: دل قرصی: [عامیانه، اصطلاح] اطمینان.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل قرصی دادن: دل قرصی دادن: [عامیانه، کنایه ] اطم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی اب شدن: دل کسی آب شدن: [عامیانه، کنایه ] به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی برای چیزی لک زدن: دل کسی برای چیزی لک زدن: [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی تاقچه نداشتن: دل کسی تاقچه نداشتن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی تو ریختن: دل کسی تو ریختن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی خون بودن: دل کسی خون بودن سخت رنجیده بودن، بس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی را به دست اوردن: دل کسی را به دست آوردن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی را خون کردن: دل کسی را خون کردن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی را زدن: دل کسی را زدن : [عامیانه، کنایه ] س ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی روی دل ادم بودن: دل کسی روی دل آدم بودن: [عامیانه، ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی گرفتن: دل کسی گرفتن: [عامیانه، کنایه ] غمگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلنگ و دلنگ: دلنگ و دلنگ : [عامیانه، اصطلاح] صدا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و جگر چیزی را بیرون اوردن: دل و جگر چیزی را بیرون آوردن: [عامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و جگر: دل و جگر چیزی را بیرون آوردن: [عامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و جگر زلیخا: دل و جگر زلیخا: [عامیانه، کنایه ] ت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلو حاجی میرزا اقاسی: دلو حاجی میرزا آقاسی : [عامیانه، ضر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و حوصله: دل و حوصله : [عامیانه، اصطلاح] آماد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و دماغ نماندن برای کسی: دل و دماغ نماندن برای کسی: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و دماغ: دل و دماغ نماندن برای کسی: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و دماغ نداشتن: دل و دماغ نماندن برای کسی: [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و روده بالا امدن: دل و روده بالا آمدن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و روده: دل و روده بالا آمدن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و روده دراوردن: دل و روده ی چیزی را در آوردن اجزای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و روده ی چیزی را در اوردن: دل و روده ی چیزی را در آوردن [عامیا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و قلوه: دل و قلوه : [عامیانه، اصطلاح] احشای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و قلوه ای: دل و قلوه ای: [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دله بازی: دله بازی: [عامیانه، اصطلاح] رفتار آ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دله دزدی: دله دزدی : [عامیانه، اصطلاح] عمل دل ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دله کاری: دله کاری : [عامیانه، اصطلاح] پرداخت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دلی دلی: دلِی دلِی: [عامیانه، اصطلاح] حاشا، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دمار از کسی دراوردن: دمار از کسی درآوردن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ تیز داشتن: دماغ تیز داشتن: [عامیانه، کنایه ] ش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ چاق بودن: دماغ چاق بودن : [عامیانه، کنایه ] س ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ چاقی: دماغ چاقی: [عامیانه، اصطلاح] احوال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ خشکی: دماغ خشکی : [عامیانه، اصطلاح] بی مغ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ را بالا کشیدن: دماغ را بالا کشیدن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دماغ سوختگی: دماغ سوختگی: [عامیانه، اصطلاح] خجال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ سوخته شدن: دماغ سوخته شدن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ کسی چاق بودن: دماغ کسی چاق بودن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دماغ کسی راسوزاندن: دماغ کسی را سوزاندن : [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ گنده: دماغ گنده : [عامیانه، اصطلاح] ثروتم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دمامه: دمامه : [عامیانه، اصطلاح] زن خشن، ز ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دمب چیزی را چسبیدن: دَمب چیزی را چسبیدن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دمبکی: دمبکی : [عامیانه، اصطلاح] دمبک زن، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم به خمره زدن: دم به خمره زدن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم به دست دادن: دُم به دست دادن : [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم به ساعت: دم به ساعت: [عامیانه، اصطلاح] هر سا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم پر کسی رفتن: دَم ِ پَر کسی رفتن: [عامیانه، کنایه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم پهن: دَم پهن : [عامیانه، اصطلاح] نوعی ان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم توی پا گرفتن: دُم توی پا گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم توی تاقچه گذاشتن: دُم توی تاقچه گذاشتن : [عامیانه، کن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم حجله کشتن گربه: دم حجله کشتن گربه : [عامیانه، ضرب ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گربه: دم حجله کشتن گربه : [عامیانه، ضرب ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم خروس از استین کسی پیدا بودن: دم خروس از آستین کسی پیدا بودن: [عا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم خروس در دست داشتن: دم خروس در دست داشتن: [عامیانه، کنا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم خود را روی کول گذاشتن: دم خود را روی کول گذاشتن : [عامیانه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم سیاه: دُم سیاه: [عامیانه، اصطلاح] نوع مرغ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم سیخ شدن: دُم سیخ شدن: [عامیانه، کنایه ] سقط ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم سیخ کردن: دُم سیخ کردن: [عامیانه، کنایه ] نگا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم علم کردن: دُم عَلم کردن: [عامیانه، کنایه ] اظ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کار گرفتن: دم کار گرفتن : [عامیانه، اصطلاح] به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم کسی را توی بشقاب گذاشتن: دُم کسی را توی بشقاب گذاشتن : [عامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کسی را دیدن: دَم کسی را دیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کسی را گرفتن: دُم کسی را گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کسی لای تله گیر کردن: دم کسی لای تله گیر کردن : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم کشیدن: دَم کشیدن : [عامیانه، اصطلاح] رسیدن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کله پز را گرفتن: دُم کله پز را گرفتن: [عامیانه، کنای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کوتوله: دم کوتوله : [عامیانه، اصطلاح] کوتاه ...
٨ ماه پیش