علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کامران: کامران : به معنای فرد کامروا می باش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بوروکراسی: بوروکراسی ( BUREAUCRACY ) :[اصطلاح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کندن: کندن: در پهلوی کنتن kantan بوده است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شرزه: شرزه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

درخت: درخت : دکتر کزازی در مورد واژه ی در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسناد: اَسْناد/اِسناد: این دو کلمه را نبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drug: drug تغییر یافته ی واژه ی داروی فار ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کام: کام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national: واژه ی انگلیسی national با واژه الن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیاه: سیاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی سیا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گنج: گنج: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گنج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واک: voice انگلیسی تغییر یافته ی واک فار ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارج: ارج : در پهلوی ارژ بوده و کلمه ارز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رها: رها: دکتر کزازی در مورد واژه ی "رها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نژند: نِژند:اندوهناک و پژمان دکتر کزازی ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حدیث: حدیث در تاریخ بیهقی به معنی " موضوع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فریاد: فریاد:دکتر کزازی در مورد واژه ی " ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرغ: مرغ: در پهلوی مرو murw بوده است . و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تینت: تینت: ( Tint ) :[اصطلاح پلیمری] تین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

العفو عند القدره: گذشت و بخشایش آن است که در هنگام تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمیدن: دمیدن در تاریخ بیهقی به معنی وسوسه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باتلاق: باتلاق که در زبان ترکی پاتلاق هم تل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

درود: درود: دکتر کزازی در مورد واژه ی " د ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی کفشی: بی کفشی ؛ کفش نداشتن ، پابرهنگی : ه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ در کفش بودن: سنگ در کفش بودن ؛ کنایه از در تنگنا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش اهو: کفش آهو ؛ کنایه از سم آهو. ( آنندرا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا را به یک کفش کردن: پا را به یک کفش کردن یا دوپا را در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست برکفش نهادن: دست برکفش نهادن ؛ کنایه از احترام ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش از اهن ساختن: کفش از آهن ساختن ؛ کنایه از آماده ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش از دستار ندانستن: کفش از دستار ندانستن ؛ پای از سر ند ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بان: کفش بان ؛ آنکه کفشهای خداوندش را نگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش پیش پای کسی گذاشتن: کفش پیش پای کسی گذاشتن ؛ کفش پیش پا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بردار: کفش بردار ؛ کفش دار. کفش بان. خدمتک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بر سر کسی زدن: کفش بر سر کسی زدن ؛ ظاهراً در بیت ز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بایستن کسی را: کفش بایستن کسی را ؛ ضرور شدن سفر او ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش برداشتن: کفش برداشتن ؛عمل کفش بردار. کنایه ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش تابتا کردن: کفش تابتا کردن ؛ کفشهای دوپا عوضی ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش تنگ: کفش تنگ ؛ کفشی که به اندازه پا نباش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جامگی: کفش جامگی ؛ گیوه. ( یادداشت مؤلف ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جفت کردن کسی را: کفش جفت کردن کسی را؛ کنایه از بیرون ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جفت کن: کفش جفت کن ؛ کنایه از آدم متملق و چ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جسته: کفش جَسته ؛ کفش نعلدار که پاشنه اش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جفت شدن: کفش جفت شدن ( پیش پای کسی ) ؛کنایه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش دار: کفشدار ؛ کسی که در اماکن مقدس یا من ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفشداری: کفشداری ؛ عمل و شغل کفشدار. ( فرهنگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش خواستن: کفش خواستن ؛ طلب کردن کفش. ( فرهنگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش در طلب کسی دریدن: کفش در طلب کسی دریدن ؛ نهایت سعی و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش چوبی: کفش چوبی ؛ پای افزاری از چوب مسطح و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش دریدن: کفش دریدن ؛ پاره کردن کفش. ( فرهنگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش دوختن: کفش دوختن ؛ ساختن کفش. مهیاکردن کفش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش را از پای به پای کردن: کفش را از پای به پای ( پایی ) کردن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش دریده: کفش دریده ؛ که کفش پاره و دریده و ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش زرین: کفش زرین ؛ کفشی که پاره ای از اجزای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش ربا: کفش ربا ؛ کفش رباینده. کفش دزد. ( ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مژده: مژده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امریکا: اِمْریکا/آمریکا: نام این قاره را ف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

النگو: اَلَنگو در زبان آذری می شود " قولبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فقر: فقر در زبان آذری می شود یوقسولّوق ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زوزه کشیدن: زوزه کشیدن ( اصطلاح مکانیک و خودرو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غلطک: غلتک ( Roller ) : ( کشاورزی و باغدا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قیر ات: قیر آت یک واژه ترکی است به معنی اسب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هرزگرد: هرزگرد یا به اختصار ASR ( قطعات خود ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رگولاتور: رگولاتور تنظیم کننده ولتاژ ( قطعات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوغان: دوغان در زبان ترکی به معنی زاینده ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بورون: بورون در زبان ترکی به بینی گفته می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غورا: غورا در زبان آذری به معنی انگور کال ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اندازه: اندازه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شما: شما: ( ( شما در پهلوی در ریخت اشما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارام: آرام: دکتر کزازی در مورد واژه ی آرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دریا: دریا: دکتر کزازی در مورد واژه ی دری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بد: بد: دکتر کزازی در مورد واژه ی بد می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سراغ: سراغ در اصل سراق بوده یک واژه ی ترک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بالطبع: بالطَّبع: طبعاً، از روی طبع باتَّبَ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریکوئست دادن: ریکوئست دادن ( Request ) : [ اصطلاح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چس ناله: چسناله:[ اصطلاح توییتر] به نالۀ درو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قوجا: قوجا یک واژه ی ترکی می باشد به معنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سگدست: سگدست خودرو محوری که چرخ حول آن دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یاخشی: در زبان های زیر به معنی چاه آب هم آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مایو: در زبان سبوانو Maayo به معنی چاه و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاسا: کاسا در زبان آذری به کاسه گفته می ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قره قوم: قره قوم در ترکی به معنی ماسه ی سیاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سروش: سروش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خنجر: خنجر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دانش: دانش: در پهلوی دانشن dānišn بوده اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هنگامه: هنگامه:هنگامه در پهلوی هنگامگ hangā ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تایم لاین: تایم لاین ( Timeline ) :[ اصطلاح تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بغداد: بغداد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جفت: جفت: دکتر کزازی در مورد واژه ی " جف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دروازه: دروازه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پست: پُست : واژه ی پست همان طومار و نامه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نفت: دکتر کزازی واژه ی نفت را با واژه ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوانه: دیوانه: دکتر کزازی در مورد واژه ی د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

برف: برف: در پهلوی وفر wafr بوده است . ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باستان: باستان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوچه: کوچه: در زبان ترکی به کوچه آرالیق گ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هویج: واژه ی هویج از لغت ایرانی ویج=ریشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوشت: به گوشت در زبان ازبکی Gosht ، تاجیک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قزل اوزن: قزل اوزن در لغت ترکی طلای شناور و د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دوغ: در زبان آذری آیران یا ائیران گفته م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پتو: پتو : تحریف پَته به معنای پارچه ای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باد: باد :اسب تند رفتار گفت بر باد نِه پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حیاط: حیاط ( فضای باز ) : [ اصطلاح معماری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داردانل: قابل توجه آقای شهاب اکثر اسامی مکان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

class: واژه ی "کلاس" فارسی همان تغییر یافت ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رودخانه: در زبان ترکی به رودخانه ( چای ) cay ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب: به آب در زبان آذری سو گفته می شود . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وشاق: در زبان ترکی اوشاق گفته می شود که د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملامت: ملامت: دکتر شفیعی کدکنی در مورد وا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاداش: پاداش: دکتر کزازی در مورد این واژه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داردانل: هخامنشیان و جانشینان تیمور و هولاکو ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گوش: به زبان ترکی به گوش قولاخ گفته می ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بهتر: better/best انگلیسی نیز از ریشه بهت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

character: واژه ی character انگلیسی تغییر یافت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روستا: واژه روستا که آنرا در پارسی میانه ل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تجاوز جنسی: تجاوز جنسی RAPE :[اصطلاح جامعه شناس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

لوزر: لوزر ( Loser ) :[ اصطلاح توییتر] به ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ترن اف: ترن آف ( turn off ) [ اصطلاح توییتر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هوشنگ: هوشنگ: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه جامه دران: - راه جامه دران ؛ نوایی از موسیقی. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه حجاز: راه حجاز ؛ آهنگ حجاز. پرده حجاز. مق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه خارکن: راه خارکن ؛ نوایی از موسیقی. راه خا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه خسروانی: - راه خسروانی ؛ نغمه و آهنگ خاص که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه خارکش: راه خارکش ؛ نوایی از موسیقی. ( ناظم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه قلندر: راه قلندر ؛ نواییست از موسیقی. ( رش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه روح: راه روح ؛ نوایی از موسیقی. ( ناظم ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه عراق: راه عراق ؛آهنگ عراق. پرده عراق. مقا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه سماع فروکوفتن: راه سماع فروکوفتن ؛ نواختن مقام موس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه شبدیز: راه شبدیز ؛ لحنی است از سی لحن بارب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه نو: راه نو ؛ آهنگ نو. نغمه ٔجدید : گر ن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه گل: راه گل ؛ سرودی است از موسیقی ، و شا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه کلندر: راه کلندر ؛ نواییست از موسیقی و اصل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از راه بدر بردن: از راه بدر بردن ؛ گمراه ساختن. از ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه بشدن: - از راه بشدن ؛ بگمراهی و ضلالت افت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه بیرون شدن: از ( ز ) راه بیرون شدن ؛گمراه شدن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه در بردن: از راه در بردن ؛ اضلال. گمراه کردن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه بیرون بردن: از راه بیرون بردن ؛ گمراه کردن و گو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه رفتن: از راه رفتن ؛ کنایه از فریب خوردن. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باراه: باراه ؛ آنکه در راه راست میرود. مقا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از راه کیبیدن: از راه کیبیدن ؛ از راه بردن. اغوا ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با راهی: باراهی ؛ عمل باراه. حرکت در راه راس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بد و بیراه: بد و بیراه ؛ زشت وناصواب. ناسزا. دش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بد و بیراه گرفتن: بد و بیراه گرفتن ؛ زشت و ناصواب گفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

براه: براه ؛ کسی که در راه ( مستقیم ) است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

براه بودن با کسی: براه بودن با کسی ؛ موافقت داشتن با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

براه داشتن: براه داشتن ؛ بکار بردن. بخرج دادن. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

براه اوردن: براه آوردن ؛ هدایت. ( یادداشت مؤلف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر داد و راه بودن: بر داد و راه بودن ؛ منحرف نبودن. گم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

براه شدن: براه شدن ؛ نیکو شدن. درست شدن. خوب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

براه راست ایستادن: براه راست ایستادن ؛ در صراط مستقیم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر راه کسی رفتن: بر راه کسی رفتن ؛ قاعده او راپذیرفت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه بخت: راه بخت ؛ راه عیش زندگانی. ( آنندرا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه بد: راه بد ؛ طریقه ناپسند. شیوه بد. روش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه به خطابردن: راه به خطابردن ؛ اشتباه کردن. از هد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه پاک: راه پاک ؛ سنت پاک. - || آئین و دی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه خرابات: راه خرابات ؛ بمجاز، طریقه و روش خرا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه پدر: راه پدر ؛ رسم و سنت پدر. آیین و شیو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه دیو: راه دیو ؛ آیین دیو. کیش و فرمان اهر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه راست نهادن: راه راست نهادن ؛ سنتی نیکو گذاشتن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه دیدار: راه دیدار ؛ طریقه ملاقات. شیوه دیدا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه راست یافتن: راه راست یافتن ؛ در صراط مستقیم افت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه شرع: راه شرع ؛ آیین شرع. آیین دین. سنت م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه شریعت: راه شریعت ؛ طریق دین. راه دین : مذه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه ضلالت: راه ضلالت ؛ گمراهی : جایر؛ راه ضلال ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه ضلال پوییدن: راه ضلال پوییدن ؛ راه گمراهی رفتن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه صواب: راه صواب ؛ طریقه درستی وراستی. شیوه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه کسی را سپردن: راه کسی را سپردن ؛ بشیوه او رفتار ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه گفتار: راه گفتار ؛ روش سخن. روش گفتار. طری ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه نبهره: راه نبهره ؛ راه بد. راه کج. طریق نا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه مهی: راه مهی ؛ رسم بزرگی. آیین و قاعده م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه مصلحت سپردن: راه مصلحت سپردن ؛ در طریق صلاح رفتن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه نیک: راه نیک ؛ طریق خوب. روش نیکو. سنت س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه و بیراه رفتن: راه و بیراه رفتن ؛ از راه راست و کج ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه و سنت کسی را گرفتن: - راه و سنت کسی را گرفتن ؛ طریقه و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارام و راه: آرام و راه ؛ آرامش و آیین. سکون و ق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر از راه تافتن: سر از راه تافتن ؛ نافرمانی کردن. سر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رسم و راه: رسم و راه ؛ رسم و آیین. سنت و کیش : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر براه: سربراه ؛ در تداول عامّه ، مطیع. سرب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سری براه پایی براه: سری براه پایی براه ؛ در همه اعمال م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر پیچیدن از ایین و راه: سر پیچیدن از آیین و راه ؛ از دین و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روبراه امدن: روبراه آمدن ؛ به اطاعت گرویدن. از س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه باطل: راه باطل ؛ دین باطل. مذهب ناحق. کیش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گم شدن راه: گم شدن راه ؛ از میان رفتن آیین. برچ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گم کرده راه: گم کرده راه ؛ که راه را گم کند. که ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرمان و راه: فرمان و راه ؛ آیین و دستور. شیوه و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه خدا: راه خدا ؛ سبیل اﷲ. دین خدا. آیین خد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه سنت: راه سنت ؛ مذهب سنت : طبل خواری در م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه دین: راه دین ؛ شریعت محمدی ( ص ) . ( از ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه مردان: راه مردان ؛ آیین بزرگان. رسم رادمرد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه محمد: راه محمد ؛ دین محمد. دین اسلام : ز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه و ایین: راه و آیین ؛ کیش وآئین. سنت و رسم. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه یزدان سپردن: راه یزدان سپردن ؛ دین ایزدی گرفتن. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه مسلمانی: راه یزدان ؛ آیین ایزد. کیش یزدان. س ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی و راه: روی و راه ؛ چاره جویی و اراده : ازآ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زراه: ز راه ( از راه ) ؛ از حیث. از جهت. ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های علی باقری