نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بازدادن: راه بازدادن ؛ راه گشودن. گذاردن که ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بابا کوهی رفتن: راه بابا کوهی رفتن ؛ عمل لواطت کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه باباکوهی: راه باباکوهی ؛ لواطت کردن. ( از بها ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بازشدن: راه بازشدن ؛ راه واشدن. مقابل راه ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بده داشتن: راه بده داشتن ، راهی بدهی داشتن ؛ ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بازگونه نورد: راه بازگونه نورد ؛ کنایه از راه دشو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بازکردن بجایی: راه بازکردن بجایی ؛ رفت و آمد کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بده نمودن: راه بده نمودن ؛ راهنمایی کردن بسوی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بر باد بستن: راه بر باد بستن ؛ بسیار بودن چیزی. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه براوردن بچیزی: راه برآوردن بچیزی ؛ بند کردن راه بس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه برداشتن بسویی: راه برداشتن بسویی ؛ کنایه از رفتن ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بریده: راه بریده ؛ راهی که بسبب هنگامه رهز ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بستن بر کسی: راه بستن بر کسی ؛ مسدود کردن راه وی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بسر شدن: راه بسر شدن ؛بآخر رسیدن راه. ( ارمغ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بمنزل بردن کسی را: راه بمنزل بردن کسی را ؛ رهبری کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بسر کسی بردن: راه بسر کسی بردن ؛ بسر وقت او رسیدن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بسر بردن: راه بسر بردن ؛ کنایه از تمام کردن ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه به بست امدن: راه به بست آمدن ؛ بند شدن راه. ( به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بغی: راه بغی ؛ طریقه ظلم. راه ستم پیشگی. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
راه بهشت: راه بهشت ؛ کاهکشان. کهکشان. مجره : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بی انجام: راه بی انجام ؛ راه بیکران. راه دور ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه بیکرانه: راه بیکرانه ؛راه بی پایان. راهی که ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پاسپرده: راه پاسپرده ؛ راه مسلوک. راهی که بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پا بازکردن بجایی: راه پا بازکردن بجایی ؛ رفت و آمد کر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پر دست انداز: راه پر دست انداز؛ در تداول عامه راه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پیش پای برداشتن: راه پیش پای برداشتن ؛ ترک تلاش کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پیچ پیچ: راه پیچ پیچ ؛راهی که پیچ و خم داشته ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پیدا: راه پیدا ؛ راه آشکار و معلوم شده. ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پاک کن: راه پاک کن ؛ ابزاری که بدان راه را ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پیش پای کسی گذاشتن: راه پیش پای کسی گذاشتن ؛ راهنمایی ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پیش پای کسی نهادن: راه پیش پای کسی نهادن ؛ رجوع به راه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه چپ زدن: راه چپ زدن ؛ کنایه از فرار کردن با ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه حاجیان: راه حاجیان ؛مجره وکهکشان. ( ناظم ال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه پیش گذاشتن: راه پیش گذاشتن ؛ رهنمایی کردن. ( نا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه حجاج: راه حجاج ؛ راه مکه. راه کعبه. رجوع ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه حسن چپ کوچه زدن و صاف گذشتن: راه حسن چپ کوچه زدن و صاف گذشتن ؛ د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
راه خطا: راه خطا ؛ طریق باطل. طریق ناراستی : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه خرد: راه خرد ؛ طریق عقل : هرآنکس که گردد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه خود را گرفتن و رفتن: راه خود را گرفتن ( یا کشیدن ) و رفت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه خواب زدن: راه خواب زدن ؛ خواب ربودن. خواب کسی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه خفته: راه خفته ؛ کنایه از راهی که درازی د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه خوابیده: راه خوابیده ؛ راه خفته. راه دور و د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه دراز: راه دراز ؛ راه طویل و دور : هلال وا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه درازناک: راه درازناک ؛ راه دور و دراز. راه ط ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه در گرفتن: راه در گرفتن ؛ اشغال کردن راه. سر ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
راه دست کسی نبودن: راه دست کسی نبودن ؛ متمایل بانجام د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خشم شب: خشم شب :خشم شب اقدامی است که به جهت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
شات: شات : تعداد تصویری است که ازلحظه ی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
زن مرد: زن مرد ؛ زنی چون مرد به خلق و خوی و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
دان: دان در زبان ترکی به معنی صبح زود ، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
نورد: صحرا نورد : شتر
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کود: کود : در فارسی باستان این کلمه به م ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موسی بره گیر: موسی بره گیر ؛ کنایه از آفتاب است ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فرعون شدن: فرعون شدن ؛ مغرور و متکبر شدن و سرک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ انداختن: جنگ انداختن ؛ جنگ کردن.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ انگیز: جنگ انگیز؛ آنکه تحریض و تشویق بجنگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ پیوستن: جنگ پیوستن ؛ جنگ کردن. نبرد کردن : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ جای: جنگ جای ؛میدان جنگ. جنگ گاه.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ جستن: جنگ جستن ؛ بدنبال جنگ رفتن. جنگ کرد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ اوژن: جنگ اوژن ؛ جنگ آور. جنگ افکن : زره ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگخواه: جنگخواه ؛ جنگجو. طالب جنگ و نزاع. خ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگدار: جنگدار ؛ جنگی. ( ولف ) .
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جنگ ساز: جنگساز ؛ جنگجو : از ایشان فغانیش بد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ صف: جنگ صف ؛ آنرا گویند که صف بسته با ه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ کن: جنگ کن ؛ جنگی. جنگجو. دلیر. دلاور : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ نادیده: جنگ نادیده ؛ بی تجربه در جنگ. جنگ ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ کنان: جنگ کنان ؛ در حالت جنگیدن : غلامانش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ و جدل: جنگ و جدل ؛ ( از اتباع ) پیکار و من ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ و جوش: جنگ و جوش ؛ ( از اتباع ) جنگ و جدال ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ و جلب: جنگ و جَلَب ؛ ( از اتباع ) پرخاش. ( ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ را شمشیر میکند سودا را پول: جنگ را شمشیر میکند، سودا را پول ؛ ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
هنر: هنر: دکتر کزازی در مورد واژه ی "هنر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
باگ: باگ : [ اصطلاح هک و امنیت]باگ ها یا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
سعه صدر: سعه صدر، آزاد اندیشی ( open minded ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
لیمو: لیمو : واژه لیمو از واژه لم گرفته ش ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
فتنا: وَ لَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مردان راه: مردان راه ؛ سالکان طریق حق : چنین ن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرد دنیا: مرد دنیا ؛ دنیاپرست.
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرد خدا: مرد خدا ؛ مرد حق : نیم نانی گر خورد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرددین: مرد دین ؛ دیندار : هر آنکس که بر دا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرد راه: مرد راه ؛ مرد ره. سالک راه حقیقت : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرد لاف: مرد لاف ؛ لاف زن : سخن سنج بیرنج اگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرد ره چیزی شدن: مرد ره چیزی شدن ؛ در سلوک آمدن : شر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مرد کار: مرد کار ؛ کاردان. لایق. کاری : مداخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مرد مرد: مرد مرد ؛ سخت شجاع. بغایت دلیر : به ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ ازمودن: جنگ آزمودن ؛ جنگ دیدن و تجربه اندوخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مردنژاد: مردنژاد ؛ اصیل. نجیب : دگر آنکه لشک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ اغال: جنگ آغال ؛ جنگ انگیز : همیشه تا صفت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ امیز: جنگ آمیز ؛ آمیخته بجنگ : ناز جنگ آم ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگاننده: جنگاننده ؛ نغت فاعلی از جنگانیدن.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
جنگ امدن: جنگ آمدن ؛ جنگ شدن. جنگ آغاز گشتن : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
جمشید: جمشید: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشیدبخت: خورشیدبخت ؛ با بخت بلند : شه گیتی آ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشید به گل اندودن: خورشید بگل اندودن ؛ کنایه از پنهان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشید به گل پوشیدن: خورشید بگل پوشیدن ؛ کنایه از پنهان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشیددل: خورشیددل ؛ کنایه از سخی طبع: خورشید ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشید تابنده: خورشید تابنده ؛ خورشید تابان : ز خو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشید رخشان: خورشید رخشان ؛ خورشید تابان : برون ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خورشید سر دیوار: خورشید سر دیوار ؛ کنایه از غروب ورف ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خورشیدفر: خورشیدفر ؛ با فر و شکوه. آنکه فر خو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مطلع خورشید: مطلع خورشید ؛ طلوعگاه خورشید : ای ت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
وعد الله حقا: إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
کتاب حکیم: الر ، تلک آیات الکتاب الحکیم ( یونس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hindu trimurti: Hindu Trimurti خدایان تثلیث هندو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ویشنو: ویشنو : یکی از خدایان تثلیث هندو وی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موجود نیمه ادم و شیر: موجود نیمه آدم و شیر: یکی از خدایان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
رامای تبر به دست: راما ( Ram� ) ی تبر به دست: یکی از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
سومنات: معبد سومَنات ( Somanātha ) از جمله ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
به زمین انداختن روی کسی: به زمین انداختن روی کسی : [عامیانه، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب در پرویزن و مثل اب در غربال: مثل ( چو ) آب در پرویزن و مثل آب در ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب حنا: مثل آب حنا ؛ کم رنگ و کم مایه ، چای ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب دهان مرده: مثل ( چو ) آب روان ؛ سهل و سَلِس : ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب ظرفشویی: مثل آب ظرفشویی ؛ کم مایه ( آبگوشت و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب زر: مثل ( همچو ) آب زر ؛ بدلخواه. ببهتر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب سیرابی: مثل آب سیرابی ؛ کم چربی و گنده ، آب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب حوض: مثل آب حوض ؛ سرد و بیمزه.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مزه اب دادن: مزه آب دادن ؛ سخت بیمزه و بیطعم بود ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب و شکر: مثل آب و شکر ؛ سخت بهم درآمیخته.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل نقش بر اب: مثل نقش بر آب ؛ ناپایدار درخاطر و ذ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب و اتش: مثل آب و آتش ؛ جمعنشدنی. ضد یکدیگر.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب رفته بجوی بازنیاید: آب رفته بجوی بازنیاید ؛ در مورد امر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب که یک جا ماند میگندد: آب که یک جا ماند میگندد ؛ سفر کردن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ابم است و گاوم است نوبت اسیابم است: آبم است و گاوم است نوبت آسیابم است ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب که از سر گذشت چه یک گز چه صد گز: آب که از سر گذشت چه یک گز چه صد گز، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب روشنائی است: آب روشنائی است ؛ این جمله را هنگامی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب ریخته با کوزه نیاید: آب ریخته با کوزه نیاید ؛ چیزی را گو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب سربالا میرود قورباغه شعر میخواند: آب سربالا میرود قورباغه شعر میخواند ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب ریخته جمع نگردد: آب ریخته جمع نگردد ؛ مرادف ِ آب ریخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب نطلبیده مراد است: آب نطلبیده مراد است ؛ نعمتی که ناجس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با نادان تواضع کردن اب بحنظل دادن است: با نادان تواضع کردن آب بحنظل دادن ا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ز اب خرد ماهی خرد خیزد: ز آب خرد ماهی خرد خیزد ؛ ازسرمایه ک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب نمی بیند وگرنه شناگر قابلی است: آب نمیبیند وگرنه شناگر قابلی ( لایق ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مهمان منی به اب انهم لب جوی: مهمان منی به آب آنهم لب جوی ؛ با چی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
هر کس اب دل خود را میخورد: هر کس آب دل خود را میخورد ؛ هر کس ب ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب و روغن بهم نیامیزد: آب و روغن بهم نیامیزد ؛ سازگار آمدن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نه اب و نه ابادانی نه گلبانگ مسلمانی: نه آب و نه آبادانی نه گلبانگ مسلمان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب ریخت وپاش: آب ریخت وپاش ؛ آبی که خاص شست و شوی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب روشن داشتن: آب روشن داشتن یا آب روشن بودن کسی ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب روی کار اوردن: آب روی کار آوردن . رجوع به آب به رو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب زیر که: آب زیر کَه ْ ؛ آب زیرکاه : یکی چون ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب شدن دل: آب شدن دل ( زَهره ) ؛ عظیم ترسیدن. ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب شدن دل برای چیزی: آب شدن دل برای ( از ) چیزی ؛ سخت خو ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب گردنده: آب گردنده ؛ بکنایه ، آسمان : پیمبر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب کسی بردن: آب کسی ( چیزی ) بردن ( ریختن ) ؛ بی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب گشاده: آب گشاده ؛ آب روان. شربت یا مَرَقی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب کردن دل کسی را: آب کردن دل کسی را ؛ او را منتظر ونگ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب و زمین: آب و زمین ؛ عقار : مر او را بسی داد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب ندیده موزه کشیدن: آب ندیده موزه کشیدن ؛ کاری را سخت پ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب و اندازه: آب و اندازه ؛ در اصطلاح بنایان ، تن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب نگشادن از کسی: آب نگشادن از کسی ؛ بخشش و گشایشی از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
با کسی همان اب در کاسه بودن: با کسی همان آب در کاسه بودن ؛ همان ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ابی با کسی گرم کردن: آبی با کسی گرم کردن ؛ بمزاح ، با او ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب هنوز زیر کاه داشتن: آب هنوز زیر کاه داشتن ؛ ترقی و روزا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب و علف: آب و علف ؛ مجازاً، نعمت.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ازاب گذشته: ازآب گذشته ؛ خوردنیی که چون ره آورد ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به اب دادن حنا و وسمه: به آب دادن حنا و وسمه ؛ فروشستن آن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ابی از کسی گرم شدن یا نشدن: آبی از کسی گرم شدن یا نشدن ؛ فایده ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خراج مملکتی بر اب بودن: خراج مملکتی بر آب بودن ؛ نسق باژ و ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
سر زیر اب کردن: سر زیر آب کردن ؛ خویشتن را از کسی خ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بی ابی کردن: - بی آبی کردن ؛ کار بیمزه و نابهنجا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
به زهر اب دادن: به زهر آب دادن ؛ آلودن شمشیر و خنجر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
قند ته دلش اب شدن: قند ته دلش آب شدن ؛ سخت از پیشامدی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در یک اب خوردن: در یک آب خوردن ؛ باندک زمان. در یک ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب جفت: مثل آب جفت ؛ گس و زمخت ، در چای وام ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
گلاب گرفتن: گِل آب گرفتن ؛ ریختن آب بر خاک ْ گِ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب حمام: مثل آب حمام ؛ آبی گرم آنگاه که سردی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
مثل اب: مثل ( چو، همچو ) آب ؛ نیک ازبرکرده ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
اب زمزم: آب زمزم ؛ چشمه زمزم.
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب اتش شدن: آب آتش شدن ؛ سکونت و آرامشی به فتنه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از اب نجنبیدن: آب از آب نجنبیدن ، یا تکان نخوردن ؛ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از بنه تیره بودن: - آب از بنه تیره بودن ؛ عیب و خلل د ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از جگر بخشیدن: آب از جگر بخشیدن ؛ عطا کردن و چیزی ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از تارک گذشتن: آب از تارک گذشتن ؛ برسیدن ، و به آخ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از دست نچکیدن کسی را: - آب از دست نچکیدن کسی را ؛ سخت ممس ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از چک و چانه سرازیر شدن کسی را: آب از چک و چانه سرازیر شدن کسی را ؛ ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از دهان رفتن یا سرازیر شدن کسی را: آب از دهان رفتن یا سرازیر شدن کسی ر ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از سرچشمه گل بودن: - آب از سرچشمه گل بودن ؛ آب از بنه ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از سر گذشتن کسی را: - آب از سر گذشتن کسی را ؛ آب از تار ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از سر تیره بودن: آب از سر تیره بودن ، آب از بنه تیره ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب از کسی گشادن کسی را: آب از کسی گشادن کسی را ؛نفع و فائدت ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب انداختن ماست و اش سرد: - آب انداختن ماست و آش سرد ؛ جداشدن ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
اب بستن در: - آب بستن در. . . ؛ مشروب کردن زمین ...
٨ ماه پیش