علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم تصریف: علم تصریف ؛ علم به اشتقاق کلمات. ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم تصوف: علم تصوف ؛ از علوم شرعی جدید در ملت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم تعلیمی: علم تعلیمی ؛ عبارت از علم ریاضی است ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم تعطیل: علم تعطیل ؛ علمی که اصحاب آن منکر ص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم چهل صباح: علم چهل صباح ؛ کنایه از علم چهل روز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم چل صباح: علم چل صباح . رجوع به علم چهل صباح ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم حرکات: علم حرکات ؛ جنبش شناسی. رجوع به جنب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم حدیث: علم حدیث ؛ دانش آگاهی به گفته های ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم در سینه بودن: علم در سینه بودن ؛ کنایه از در یاد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم رسمی: علم رسمی ؛ علوم متداول. علوم کسبی. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم ستاره: - علم ستاره ؛ علم نجوم. ( ناظم الاط ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم زمین: علم زمین ؛ علم جغرافی. ( ناظم الاطب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم ریاضی: علم ریاضی ؛ علمی است که از اموری بح ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم سحر: علم سِحر ( ساحری ) ؛ افسونگری و جاد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم سماء و عالم: علم سماء و عالَم ؛ علمی است از انوا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم شریعت: علم شریعت ؛ دانش به احکام خدا و دست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم عروض: علم عروض ؛ میزان سخن منظوم ، یا فنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم فقه: علم فقه ؛ علمی است که از احکام فروع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم قافیه: علم قافیه ؛ شناختن احوال انواع قواف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم کیمیا: علم کیمیا ؛ دانشی است که در آن از م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم لغت: علم لغت ؛ عبارت از بیان وضع کلمات و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم معانی: علم معانی ؛علم به اصول و قواعدی است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم نحو: علم نحو ؛ دانشی است که بوسیله آن اص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مؤمن ال فرعون: - مؤمن آل فرعون ؛ گویند از آل او خ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور کافر: زنبور کافر ؛نوعی زنبور. زنبور سرخ. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان اخضر: میدان اخضر ؛ کنایه از آسمان است : ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مؤمن مسجدندیده: مؤمن مسجدندیده. ( امثال و حکم دهخد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان خاکی: میدان خاکی ؛ کنایه است از زمین که ج ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان خالی یافتن: میدان خالی یافتن ؛ میدان رااز حریف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان عاج: میدان عاج ؛ کنایه از ورق کاغذ سفید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان خاک: میدان خاک ؛ کره زمین. ( ناظم الاطبا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان فراخ: میدان فراخ ؛ زمین. زمی. میدان خاک. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان اسفریس: میدان اسفریس ؛ میدان چوگان و اسب دو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان سبزی: میدان سبزی ؛ آنجا که میوه و سبزی و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان مال فروشها: میدان مال فروشها ؛ آنجا که ستور فرو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان کاه فروشها: میدان کاه فروشها ؛ آنجا که کاه فروش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان گندم: میدان گندم ؛ آنجا که غلات و حبوب فر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان گلوله توپ: - میدان گلوله توپ ؛ برد توپ. || فض ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میدان مغناطیسی: میدان مغناطیسی ؛ ( اصطلاح فیزیکی ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میدان بسرامدن: میدان بسرآمدن ؛ کنایه از عمر به آخر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یار امدن: یار آمدن ؛ معین و مدد کار شدن ، به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یار ساختن: یار ساختن ؛ رفیق و همراه و قرین کرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یار شدن: خاقانی. - یار شدن ؛ قرین شدن. جفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یار گشتن: یار گشتن ؛ مصاحب شدن قرین گشتن. موا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معشوق پران: معشوق پران ؛ کسی که هر روز معشوق نو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معشوق خیالی: معشوق خیالی ؛ معشوق که در خیال موجو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معشوق تنگدل: معشوق تنگدل ؛ کنایه از دنیا و عالم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معشوق سنگدل: معشوق سنگدل ؛ دلبر سخت دل. ( ناظم ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب از کار رفته: کتاب از کار رفته ؛ مندرس. پریشان شی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کتاب ابی: کتاب آبی ؛ ( نزد مردم انگلیس ) معاد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب بیدزده: کتاب بیدزده ؛ کتاب کرم خورده و بید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب گذشته: کتاب گذشته ؛ کتاب کهنه و از کار رفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب نمدی: کتاب نمدی ؛ کتابی که از کار بیهوده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب مسطور: کتاب مسطور ؛ لوحی که سرنوشت بشر و ع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب لوح: کتاب لوح یا کتاب اللوح ؛ مراد انسان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب حفیظ: کتاب حفیظ ؛ لوح محفوظ. ( یادداشت مو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب خدا: کتاب خدا ؛ قرآن. فرقان. کتاب اﷲ. تن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کتاب اسمانی: کتاب آسمانی ؛ کتابی که از طرف خدا ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب خدای تعالی: کتاب خدای تعالی ؛ قرآن کریم � : و س ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب مبین: کتاب مبین ؛ قرآن است. - || در اصط ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب تفصیلی: کتاب تفصیلی ؛ مجموعه موجودات عالم خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کتاب تکوینی: کتاب تکوینی ؛ عالم وجود که به قلم ق ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب شیطان: کتاب شیطان ( شیطانی ) ؛ نفس انسان ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب محو و اثبات: - کتاب محو و اثبات ؛ انسان را از جه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب علوی: کتاب علوی ؛ نفس انسان در درجات و کم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کتاب جامع: کتاب جامع ؛نفس انسان از آن جهت که ج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باختر: باختر : به معنای سمتی است که خورشید ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رفت و روب: زمین رفتن پیش کسی : بالکنایه سجده ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازک: نازک : تحریف نازیک ناز به معنای ظری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زمزمه: زمزمه: [اصطلاح مداحی ] نوحه و ناله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روال: واژه ی rule انگلیسی به معنی قاعده، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صرف فعل: صرف فعل : گردانش فعل دکتر کزازی" گر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میغ: میغ: دکتر کزازی در مورد واژه ی " می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قندیل: قَندیل : قَند یا قُند در قدیم به مع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

body: آنطور که لغت شناسان لاتین میگویند و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژورنال: ژورنال ( Journal ) : [اصطلاح مقاله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cow: cow در انگلیسی همان تغییر یافته ی گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رفتن: "رفتن" در تاریخ بیهقی به معنی " روی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سبک: سبک : شیوه ی استفاده ازتکنیک های سی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قار: قار: برف به زبان آذری، قار کردن ری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خیر پیش: خیر پیش: [ اصطلاح در تداول عامه ]جم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توشک: تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمیدن: دمیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی دم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جورواجور: جورواجور: [ اصطلاح در تداول عامه]ان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افکندن: افکندن: در پهلوی اپکنتن apgantan بو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کردار: کردار: دکتر کزازی در مورد واژه ی کر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

درفش: درفش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کتک: کتک : این کلمه از دو بخش بوجود آمده ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوبی: خوبی: در پهلوی هویپه hupīh بوده است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهر: مُهر : دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کامران: کامران : به معنای فرد کامروا می باش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بوروکراسی: بوروکراسی ( BUREAUCRACY ) :[اصطلاح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کندن: کندن: در پهلوی کنتن kantan بوده است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شرزه: شرزه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

درخت: درخت : دکتر کزازی در مورد واژه ی در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اسناد: اَسْناد/اِسناد: این دو کلمه را نبا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drug: drug تغییر یافته ی واژه ی داروی فار ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کام: کام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

national: واژه ی انگلیسی national با واژه الن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سیاه: سیاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی سیا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گنج: گنج: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گنج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

واک: voice انگلیسی تغییر یافته ی واک فار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارج: ارج : در پهلوی ارژ بوده و کلمه ارز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رها: رها: دکتر کزازی در مورد واژه ی "رها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نژند: نِژند:اندوهناک و پژمان دکتر کزازی ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حدیث: حدیث در تاریخ بیهقی به معنی " موضوع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فریاد: فریاد:دکتر کزازی در مورد واژه ی " ف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرغ: مرغ: در پهلوی مرو murw بوده است . و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تینت: تینت: ( Tint ) :[اصطلاح پلیمری] تین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

العفو عند القدره: گذشت و بخشایش آن است که در هنگام تو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دمیدن: دمیدن در تاریخ بیهقی به معنی وسوسه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باتلاق: باتلاق که در زبان ترکی پاتلاق هم تل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

درود: درود: دکتر کزازی در مورد واژه ی " د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی کفشی: بی کفشی ؛ کفش نداشتن ، پابرهنگی : ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ در کفش بودن: سنگ در کفش بودن ؛ کنایه از در تنگنا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش اهو: کفش آهو ؛ کنایه از سم آهو. ( آنندرا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا را به یک کفش کردن: پا را به یک کفش کردن یا دوپا را در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست برکفش نهادن: دست برکفش نهادن ؛ کنایه از احترام ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش از اهن ساختن: کفش از آهن ساختن ؛ کنایه از آماده ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش از دستار ندانستن: کفش از دستار ندانستن ؛ پای از سر ند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بان: کفش بان ؛ آنکه کفشهای خداوندش را نگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش پیش پای کسی گذاشتن: کفش پیش پای کسی گذاشتن ؛ کفش پیش پا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بردار: کفش بردار ؛ کفش دار. کفش بان. خدمتک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بر سر کسی زدن: کفش بر سر کسی زدن ؛ ظاهراً در بیت ز ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش بایستن کسی را: کفش بایستن کسی را ؛ ضرور شدن سفر او ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش برداشتن: کفش برداشتن ؛عمل کفش بردار. کنایه ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش تابتا کردن: کفش تابتا کردن ؛ کفشهای دوپا عوضی ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش تنگ: کفش تنگ ؛ کفشی که به اندازه پا نباش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جامگی: کفش جامگی ؛ گیوه. ( یادداشت مؤلف ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جفت کردن کسی را: کفش جفت کردن کسی را؛ کنایه از بیرون ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جفت کن: کفش جفت کن ؛ کنایه از آدم متملق و چ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جسته: کفش جَسته ؛ کفش نعلدار که پاشنه اش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش جفت شدن: کفش جفت شدن ( پیش پای کسی ) ؛کنایه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش دار: کفشدار ؛ کسی که در اماکن مقدس یا من ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفشداری: کفشداری ؛ عمل و شغل کفشدار. ( فرهنگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش خواستن: کفش خواستن ؛ طلب کردن کفش. ( فرهنگ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش در طلب کسی دریدن: کفش در طلب کسی دریدن ؛ نهایت سعی و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش چوبی: کفش چوبی ؛ پای افزاری از چوب مسطح و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش دریدن: کفش دریدن ؛ پاره کردن کفش. ( فرهنگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفش دوختن: کفش دوختن ؛ ساختن کفش. مهیاکردن کفش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش را از پای به پای کردن: کفش را از پای به پای ( پایی ) کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش دریده: کفش دریده ؛ که کفش پاره و دریده و ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش زرین: کفش زرین ؛ کفشی که پاره ای از اجزای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کفش ربا: کفش ربا ؛ کفش رباینده. کفش دزد. ( ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مژده: مژده: دکتر کزازی در مورد واژه ی " م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امریکا: اِمْریکا/آمریکا: نام این قاره را ف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

النگو: اَلَنگو در زبان آذری می شود " قولبا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فقر: فقر در زبان آذری می شود یوقسولّوق ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زوزه کشیدن: زوزه کشیدن ( اصطلاح مکانیک و خودرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غلطک: غلتک ( Roller ) : ( کشاورزی و باغدا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قیر ات: قیر آت یک واژه ترکی است به معنی اسب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هرزگرد: هرزگرد یا به اختصار ASR ( قطعات خود ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رگولاتور: رگولاتور تنظیم کننده ولتاژ ( قطعات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوغان: دوغان در زبان ترکی به معنی زاینده ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بورون: بورون در زبان ترکی به بینی گفته می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غورا: غورا در زبان آذری به معنی انگور کال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اندازه: اندازه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شما: شما: ( ( شما در پهلوی در ریخت اشما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارام: آرام: دکتر کزازی در مورد واژه ی آرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دریا: دریا: دکتر کزازی در مورد واژه ی دری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بد: بد: دکتر کزازی در مورد واژه ی بد می ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سراغ: سراغ در اصل سراق بوده یک واژه ی ترک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بالطبع: بالطَّبع: طبعاً، از روی طبع باتَّبَ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ریکوئست دادن: ریکوئست دادن ( Request ) : [ اصطلاح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چس ناله: چسناله:[ اصطلاح توییتر] به نالۀ درو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قوجا: قوجا یک واژه ی ترکی می باشد به معنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سگدست: سگدست خودرو محوری که چرخ حول آن دو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یاخشی: در زبان های زیر به معنی چاه آب هم آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مایو: در زبان سبوانو Maayo به معنی چاه و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کاسا: کاسا در زبان آذری به کاسه گفته می ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قره قوم: قره قوم در ترکی به معنی ماسه ی سیاه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سروش: سروش: دکتر کزازی در مورد واژه ی " س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خنجر: خنجر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دانش: دانش: در پهلوی دانشن dānišn بوده اس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هنگامه: هنگامه:هنگامه در پهلوی هنگامگ hangā ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تایم لاین: تایم لاین ( Timeline ) :[ اصطلاح تو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بغداد: بغداد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جفت: جفت: دکتر کزازی در مورد واژه ی " جف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دروازه: دروازه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پست: پُست : واژه ی پست همان طومار و نامه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نفت: دکتر کزازی واژه ی نفت را با واژه ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوانه: دیوانه: دکتر کزازی در مورد واژه ی د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

برف: برف: در پهلوی وفر wafr بوده است . ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باستان: باستان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوچه: کوچه: در زبان ترکی به کوچه آرالیق گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هویج: واژه ی هویج از لغت ایرانی ویج=ریشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوشت: به گوشت در زبان ازبکی Gosht ، تاجیک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قزل اوزن: قزل اوزن در لغت ترکی طلای شناور و د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دوغ: در زبان آذری آیران یا ائیران گفته م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پتو: پتو : تحریف پَته به معنای پارچه ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باد: باد :اسب تند رفتار گفت بر باد نِه پ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حیاط: حیاط ( فضای باز ) : [ اصطلاح معماری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داردانل: قابل توجه آقای شهاب اکثر اسامی مکان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

class: واژه ی "کلاس" فارسی همان تغییر یافت ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رودخانه: در زبان ترکی به رودخانه ( چای ) cay ...

٨ ماه پیش

مدال‌های علی باقری