علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عاج: عاج: برابر ِ پارسی عاج پیلَسْته و پ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

املا: اِمْلا: در عربی به "عمل کسی که به ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گرز: گرز: دکتر کزازی در مورد واژه ی "گرز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اهن: آهن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

روان: روان : دکتر کزازی در مورد واژه ی رو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چاشت: چاشت: دکتر کزازی در مورد واژه ی " چ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاعتلوه: به ماموران دوزخ خطاب می شود : این ک ...

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست گردانیدگی: مست گردانیدگی ؛ مست کردن. به حالت م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مست لایعقل: مست لایَعقِل ؛ مست که عقل او زایل ش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست لول: مست لول ؛ لول مست. مست شنگول.

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مست گردانیدن: مست گردانیدن ؛ مست کردن. رجوع به مس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست مدام: مست مدام ؛ مست مدمن. همیشه مست. دائ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست مستان: مست مستان ؛مست مست. مست بسیار. ( آن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مست و خراب: مست و خراب ؛ مست خراب. شراب خواره ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست و ملنگ: مست و ملنگ ؛ سرمست. مست و شاد. شاد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باده ٔ مست: باده مست ؛ شراب مست کننده. شراب معم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست و مخمور: مست و مخمور ؛ مست و خمار. مست و شرا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شراب مست: شراب مست ؛ باده مست : راه دل عشاق ز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست بودن چشم: مست بودن چشم ؛ کنایه از خمارآلود بو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشم مست: چشم مست ؛ چشم خمار. چشم خوش حالت زی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شتر مست: شتر مست ؛ ناآرام و گشن خواه : همچون ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیون مست: هیون مست ؛ ناآرام و قوی : همین خواس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بمست: بمست ؛ گله مند. گله دار. باگله : ای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیت العروس: بیت العروس ؛ حجله. حجله گاه. خانه ع ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سگ دیوانه: سگ دیوانه ؛ سگ هار : باب ششم در عمل ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکران طافح: سکران طافح ؛ مست پر از شراب.

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوانه چیزی بودن: دیوانه چیزی بودن ؛ کنایه از طالب و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکران ملتخ: سکران ملتخ ؛ مست بیهوش.

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نزیف: نزیف ؛ مست و بی هوش

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشح: نُشُح ؛ مستان. هول

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تهاویل: تهاویل ؛ رنگهای گوناگون دیدن مست در ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست خواب بودن: مست خواب بودن ؛ نهایت اورا خواب گرف ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست شراب غرور: مست شراب غرور ؛ متهور و گستاخ و بی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مست گذاره: مست گذاره ؛ مست که مستی او از حد گذ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هیکی: هیکی ( Hickey ) :[ اصطلاح توییتر] ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گوگوش: واژه ی گوگوش که تغییر یافته ی قوقوش ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کف: کف که روی چیزی را می پوشاند از کپ ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دوش: دوش : دیشب ؛ شب پیش . این واژه در پ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deep: deep : یعنی عمق و ته و پایان هر چیز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بهار: بهار: در پهلوی وهار wāhar بوده است. ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کان: کان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دریغ: دریغ: دکتر کزازی در مورد واژه ی " د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تشک: تُشَک/توشک/دُشک/دوشک: به معنای" زیر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یار: یار : قرین و همدم یار تو زیر خاک م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

زمان: زمان : دکتر کزازی در مورد واژه ی زم ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کوشک: واژه ی " کوشک " فارسی ، پس از سیر د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تگرگ: در زبان ترکی به تگرگ دؤلو گفته می ش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

درخت: به درخت در زبان ترکمنی ، ترکی آذربا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ماه: ماه :تحریف ماز یا تلفظ پارسی ماس به ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سغد: سُغْد: ”به سغد است با لشکر افراسیا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتاق نشیمن: : [ در تداول عامه ]: ( به انگلیسی: ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وثاق: وُثاق: دکتر فروزان فر در مورد " وُث ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انگور خام: انگور خام :غوره ( ( بر جگر پخته ان ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یک چشم زد: یک چشم زد :در یک لحظه ، چشم زد : طر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوقلمونی کردن: بوقلمونی کردن :رنگ به رنگ شدن ( ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اهستگی پیشه کردن: آهستگی پیشه کردن :تأمل کردن ( ( بی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نقد حال: نقد حال: دکتر فروزانفر در مورد " نق ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فلو: فلو:[اصطلاح گرافیک]محو شدن، تار شدن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زت زیاد: زت زیاد: [عامیانه، اصطلاح] کوتاه شد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تدبر: تدبر در اصل از ماده دبر ( بر وزن اب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رودار: رودار : واژگان امروزین رودار و پُر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تکیه کلام: تکیه کلام: [عامیانه، اصطلاح] آن چه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دست پیش کسی کشیدن: دست پیش کسی کشیدن:کنایه از گدایی کر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دسیسه: دسیسه از ماده دس گرفته شده دس در اص ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عجب: در مجمع البیان گفته است : ( عجب و ت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غرض: غرض کسی را بر آوردن : نیاز او را رف ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ای کیو: آی کیو ( ضریب هوشی ) IQ ( Intellige ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قولنج: واژه ی " colon " و واژه ی " قولون و ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پویانمایی: پویانمایی: [اصطلاح سینما ]منظور هما ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dentist: واژه DENT ریشه فارسی سانسکریت دارد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تصادم: تصادف/تصادم: تصادف به معنای" به هم ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شبنم توزلو: شبنم اسدوا ملقب به شبنم تووزلو ( Şe ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پادافره: پاداَفره: دکتر کزازی در مورد واژه ی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کالت: کالت: فیلمهایی که به لحاظ هنری به ن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ایدون: ایدون: در پهلوی اتون ētōn بوده است. ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وجین: واژه ی وجین با واژه ی وجدان همریشه ...

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دندان: دندان : واژه ی دندان با واژه های Di ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان اش الود خوردن: نان آش آلود خوردن ؛ تنبل و بیکاره و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان ارزن: نان ارزن ؛ نانی که از ارزن پزند. نا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان الکی: نان الکی ؛ نانی که آرد آن را با الک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان برنجی: نان برنجی ؛ قسمی شیرینی است. رجوع ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان پف تلنگور: نان پف تلنگور ؛ نانی که بر آتش نهند ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان بهشتی: نان بهشتی ؛ قسمی شیرینی است. رجوع ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان پنجه کش: نان پنجه کش ؛ نوعی نان برشته و نازک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان تابه ا ی: نان تابه ای ؛ نانی که بر تابه پخته ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان پهن: نان پهن ؛ مطمول. طمیل. ( منتهی الار ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان تازه: نان تازه ؛ نانی که تازه از تنور بیر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان تاوه ای: نان تاوه ای ؛ نانی که روی تاوه و بر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان تفتان یا نان تافتان: نان تفتان یا نان تافتان ؛نانی است ک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان تنک: نان تنک ؛نان نازک. ( ناظم الاطباء ) ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان تنوری: نان تنوری ؛ نانی که بر دیواره تنور ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان تیری: نان تیری ؛ نان بسیار نازک که خمیر آ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان تافتون: نان تافتون ؛ نان تفتان. رجوع به ترک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان جوین: نان جوین ؛ نان جو : هرکه غزنین دیده ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای سیر: ای سیر! ترا نان جوین خوش ننماید معش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان حواری: نان ِ حَواری ؛ بعربی خبزالحواری نام ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان چرب وشیرین: نان چرب وشیرین ؛ نانی که آرد آن را ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان دشتری: نان ِ دَشتَری ؛ نان که از آرد سپوس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان دستاسین: نان دستاسین ؛ نانی که آردش را با دس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان دواتشه: نان دوآتشه ؛ نانی که در تنور زیاد م ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان دوالکه: نان دوالکه ؛ نانی که آرد آن را دوبا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان دوتنوره: نان دوتنوره ؛ نانی که آن را دوباره ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان دوباره تنور: نان دوباره تنور ؛ نان دوتنوره.

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان زنجبیلی: نان زنجبیلی ؛ نوعی از نان که زنجبیل ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان زنجفیلی: نان زنجفیلی ؛ نان زنجبیلی.

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان سفید: نان سفید ؛ سمید. ( دهار ) . درمک. ح ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان سمید: نان سمید ؛ نانی که در گرفتن سبوس آر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان سیاه: نان سیاه ؛ نانی که سپوس آن را نگرفت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان سیلو: نان سیلو ؛ نانی که از گندم کهنه در ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان سوخاری: نان سوخاری ؛ قسمی از نان بکسمات و س ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان شیرمال: نان شیرمال ؛ نانی که آرد آن را با ش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان شیری: نان شیری ؛ نان شیرمال. نانی که آرد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان عدس: نان عدس ؛ نانی که از آرد عدس پخته ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان طابون: نان طابون ؛ نانی که در گرفتن سبوس آ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان فرنی: نان فرنی ؛ به عربی خبزالفرنی نامند ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان فطیر: نان فطیر ؛ نانی که در آرد آن خمیرما ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان فخفره: نان فخفره ؛ نان مانده سبزی زده پزند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان فطیری: نان فطیری ؛ نانی که خمیر آن برنیامد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان کسمه: - نان کسمه ؛ نان کلیچه. ( ناظم الاط ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان فیروزخانی: نان فیروزخانی ؛ نانی بوده است به وز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان گرم: نان گرم ؛ نان تازه. نانی که از تنور ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان کشک: نان کشک ؛ نانی که از آرد جو و گندم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان کشکین: نان کشکین ؛ نانی که از آرد باقلا و ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان کماج: نان کماج ؛ خبزالفرنی. و رجوع به کما ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان گندمین: نان گندمین ؛ نان گندم : گفتم که ارم ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان لاکو: نان لاکو ؛ نانی رایج گیلان. ( آنندر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان گلاج: نان گلاج ؛ یک قسم نان بسیار نازکی ک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان گندم: نان گندم ؛ نانی که از آرد گندم پزند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان مربائی: - نان مربائی ؛ قسمی شیرینی است. رجو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان مسی: نان مسی ؛ نانی که ماش و آرد گندم و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان مشوش: نان ِ مُشوش ؛ نانی را گویند بسیار ن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان نخودی: نان نخودی ؛ قسمی شیرینی است. رجوع ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان یخا: نان یخا ؛ نان یوخه.

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان یخه: نان یخه ؛ نان یوخه. - نان یوخه ؛ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان ورنیامده: نان ورنیامده ؛ نانی که خمیر آن فطیر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان از تنور سرد پختن: نان از تنور سرد پختن ؛ کار عجیب و غ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان از تنور سرد پخته برامدن: نان از تنور سرد پخته برآمدن ؛ کنایه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان از تنور سرد بیرون اوردن: نان از تنور سردْ بیرون آوردن ؛ کار ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان با ناخن خوردن: نان با ناخن خوردن ؛ نهایت خسیس و فر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان بر پشت شیشه مالیدن: نان بر پشت شیشه مالیدن ؛ بی نهایت خ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان بر دیوار بستن: نان بر دیوار بستن و نان به دیوار زد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان به دیوار زدن: نان بر دیوار بستن و نان به دیوار زد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان بر شیشه مالیدن: نان بر شیشه مالیدن ؛ نان بر پشت شیش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان به اب تر کردن: نان به آب تر کردن ؛ به خست و امساک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان به خون افتادن: نان به خون افتادن ؛ با سختی و خون د ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان خود را حلال کردن: نان خود را حلال کردن ؛ سودی را در ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان خود را خوردن و حرف مردم را زدن یا غیبت مردم را کردن: نان خود را خوردن و حرف مردم را زدن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در اب زدن: نان در آب زدن ؛ به سختی و امساک زیس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان دراستین خوردن: نان درآستین خوردن ؛ غایت خسّت و فرو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در انبان گذاشتن: نان در انبان گذاشتن و نهادن ؛ سامان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در انبان کسی نهادن: نان در انبان کسی گذاشتن یا نهادن ؛ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در انبان نهادن: نان در انبان گذاشتن و نهادن ؛ سامان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در انبان یافتن: نان در انبان یافتن ؛ موجود یافتن اس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در انبان کسی گذاشتن: نان در انبان کسی گذاشتن یا نهادن ؛ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در خون افتادن: نان در خون افتادن . رجوع به نان به ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در تنور سرد بستن: نان در تنور سرد بستن ؛ نان به دیوار ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان در جامه کردن: نان در جامه کردن ؛ آهار دادن جامه. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان را به اشتهای مردم خوردن: نان را به اشتهای مردم خوردن ؛ با سل ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان شیرین بودن: نان شیرین بودن ، یا شیرین بودن نان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شیرین بودن نان: نان شیرین بودن ، یا شیرین بودن نان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان گربه به تیر زدن: نان گربه به تیر زدن ؛ کنایه از مفلس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان گفتن و جان دادن: نان گفتن و جان دادن ؛ کنایه از تنگ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم نان: نیم نان ؛ قطعه نان. قوت لایموت. غذا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نانش به نانش نمی رسد: نانش به نانش نمی رسد ؛ سخت فقیر و ت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نانش توی روغن است: نانش توی روغن است ؛ وسایل راحت و آس ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نانش پخته است: نانش پخته است ؛ اسباب معاش او را حا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان کافر را میخورند بالاش شمشیر میزنند: نان کافر را میخورند بالاش شمشیر میز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نانش ندارد اشکنه: نانش ندارد اشکنه ، بادش درخت را می ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان گندم شکم فولادی میخواهد: نان گندم شکم فولادی میخواهد؛ سفله چ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان میگوید و جان میدهد: نان میگوید و جان میدهد؛ کنایه از آن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از نان انداختن کسی را: - از نان انداختن کسی را ؛ ممر معاش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به نان رساندن کسی را: به نان رساندن کسی را ؛ وسایل معاش و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به نان رسیدن: به نان رسیدن ؛ به رزق و روزی رسیدن. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به نان شدن: به نان شدن ؛ بر سر سفره رفتن. بر سر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به نانی نیرزیدن: به نانی نیرزیدن ؛ سخت کم ارز بودن. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان ابی: نان آبی ؛ نانی که خمیر آن رابا آب س ...

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یاغی: واژه ی یاغی که امروزه در معنای گردن ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کافی: کافی : واژه ایرانی کافی که از دو بخ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب: آب را تیغ کردن : آب را منجمد کردن و ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اب: آب :: دکتر کزازی در مورد واژه ی آب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جوان: جوان: در پهلوی یوان yuwān بوده است. ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استوار: اُسْتْوار: دکتر کزازی در مورد واژه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سامان: سامان: به معنی مرز و اندازه در پهلو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بسیج: بسیج:آماده و فراهم شده و ساخته دکت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قاچاق: قاچاق ( SMUGGLING ) : [اصطلاح اعتیا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هندسه: هندسه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صابون: صابون : تحریف سابان به معنای سابنده ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فید: فید ( Feed ) : [ اصطلاح اینستا گرام ...

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ترنان: ترن آن ( turn on ) :[ اصطلاح توییتر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فتیش: فتیش برگرفته از واژه ی انگلیسی Feti ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بها: بها:در پهلوی در ریخت وهاگ wahāg بکا ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

مدال‌های علی باقری