علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 31 سوره کهف: آیه 31 سوره کهف أُولَٰئِکَ لَهُمْ ج ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 36 سوره کهف: آیه 36 سوره کهف. وَمَا أَظُنُّ الس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایه 27 سوره کهف: آیه 27 سوره کهف. وَاتْلُ مَا أُوحِی ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اعطا: اِعْطا: عَطا: اعطا به کسر اول و س ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سویشرت: سویشرت یا پیراهن آستین دار[ اصطلاح ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

استکبار: استکبار: یعنی "حالت یا رفتار متکبرا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

بسیار: بسیار : در زبا ن فارسی بس به معنای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شاه: شاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "شاه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

شلتوک: درباره شلتوک بعضی گفته اند: شلتوک : ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سیاره: دکتر کزازی واژه ی " ستاره ی جنبان " ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پرستار: پرستار : کلمه پرست در فارسی دو معنا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رهین منت: رهین منت: مرهون احسان. ( مرزبان ن ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

layer: layer انگلیسی همان لایه در زبان فار ...

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هیون: هیون: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ه ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مودت: منظور از مَوَدَّة ( مودت ) در قرآن ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ساسپند: ساسپند ( Suspended ) :[ اصطلاح تویی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پاگرد: پاگرد : محلی است که شخص پس از پیمود ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کیان: کیان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

رباط: رباط: کاروانسرا، کنایه از محل اقامت ...

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

البرت: آلبرت ( Albert؛ با تلفظها و شکلهای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ابد: واژه ی ابد با واژه پا هم ریشه می با ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

انباز: انباز : دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اوانگارد: آوانگارد[اصطلاح ادبی ]:در زبان فران ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قره قوم: قره قوم در ترکی به معنی ماسه ی سیاه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

استدلال: استدلال حقوقی استدلال حقوقی در باره ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رو امدن: به رو آمدن ؛ بالا آمدن. به قسمت فوق ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رودستی خوردن: رودستی خوردن ؛ فریب خوردن. ( فرهنگ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رورو کردن: رورو کردن ؛ چیزی را با دست پس و پیش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رو پنهان کردن: روپنهان کردن ؛ خود را نشان ندادن. ص ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو برگردانیدن از: رو برگردانیدن از ؛ پشت کردن بر. امت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بهیچ رو: بهیچ رو ؛ بهیچ طریق. بهیچ قسم. بهیچ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگین عذاران چمن: رنگین عذاران چمن ؛ کنایه از گلهای ز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگین سخن: رنگین سخن ؛ آنکه سخنان خوش آیند و ش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو به اسمان کردن: رو به آسمان کردن ؛ به حالت دعا یا ن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رو انداختن: به رو انداختن ؛ دچار رودربایستی کرد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو شدن یا نشدن: رو شدن یا نشدن ؛ شرم کردن یا نکردن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو به پس کردن: رو به پس کردن ؛ بازپس نگریستن. رو ب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رو درافتادن: به رو درافتادن . رجوع به به روی افت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو هست از زور بدتر: رو هست از زور بدتر ؛با اصرار و سماج ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو به چیزی انداختن: رو به چیزی انداختن ؛ متوجه چیزی شدن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی ایستادن: به روی کسی ایستادن ؛ بی خجلتی ، کوچ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو به قبله داشتن: رو به قبله داشتن ؛ صورت را متوجه سو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی را باز کردن: روی کسی را باز کردن ؛ با رفق و ملای ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی خندیدن: به روی کسی خندیدن ؛ با خوشرویی و مل ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو به قفا رفتن: رو به قفا رفتن ؛ رو به پس کردن. رو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی درماندن: به روی کسی درماندن ؛ به احترام میل ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی رویی کردن: بیرویی کردن ؛ بیحیایی کردن. شوخی کر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به روی کسی کسی را کشیدن: به روی کسی ، کسی را کشیدن ؛ بقصد تح ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسب را به روی مادیان کشیدن: اسب را به روی مادیان کشیدن ؛فحل داد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو از رویش تافتن: رو از رویش تافتن ؛ چهره سخت شاداب پ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رو خواندن: از رو خواندن ؛ مقابل از بر خواندن و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو در خاک کشیدن: رو در خاک کشیدن . رجوع به رو در خاک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو ازسنگ داشتن: رو ازسنگ داشتن ؛ بیحیا بودن. ( آنند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو در خاک نهفتن: رو در خاک نهفتن ؛ رو در خاک کشیدن. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کار برگشتن: روی کار برگشتن ؛ وضع ظاهر کار دگرگو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رو نهان کردن: رو نهان کردن ؛ با بودن در جایی گفتن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو براوردن زخم و داغ: رو برآوردن زخم و داغ ؛ به شدن زخم و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار کسی رو نداشتن: کار کسی رو نداشتن ؛ به ظاهر جلوه و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی خوش به کسی نشان ندادن: روی خوش به کسی نشان دادن یا نشان ند ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روبرگردان نبودن از: روبرگردان نبودن از ؛ ابا نداشتن از.

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی کسی به کسی باز بودن: روی کسی به کسی باز بودن ؛ پیش او رو ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرچم: پرچم: این واژه در اصل ترکی و به معن ...

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از جای رمیدن: از جای رمیدن ؛ پریدن از بیم و ترس. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمه دور برسیدن: رمه دور برسیدن ؛ کار از کار گذشتن. ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنج برداشتن: رنج برداشتن ؛ تحمل مشقت و سختی کردن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنگارنگ کردن: - رنگارنگ کردن ؛ رنگ کردن به الوان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلید رمز: کلید رمز یا مفتاح رمز ؛ علائم و اعد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی پراکنده شدن از جایی: رنگ و بوی پراکنده شدن از جایی ؛ سعا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج کسی را بر باد دادن: رنج کسی را بر باد دادن ؛ حاصل مشقت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مفتاح رمز: مفتاح رمز ؛ کلید رمز.

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی دادن به کاری: رنگ و بوی دادن به کاری ؛ سر و صورت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طاوس رنگ: طاوس رنگ ؛ به رنگ طاوس. آنچه هم رنگ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شعر به رنج: شعر به رنج ؛ شعر متکلف : بجز خریطه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طیب ﷲ رمسه: طیب اﷲ رمسه ؛ خدا خاک ویرا پاکیزه گ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی دور شدن از کسی: رنگ و بوی دور شدن از کسی ؛ بی اعتبا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رنگ شدن: از رنگ شدن ؛ از ترس رنگ چهره را باخ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوتاه شدن رنج: کوتاه شدن رنج ؛ بسر آمدن محنت و مشق ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی نماندن: رنگ و بوی نماندن ؛ رونق و اعتباری ن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمق ماندن: رمق ماندن ؛ هنوز زنده بودن. هنوز رو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج امدن: به رنج آمدن ؛دچار صدمه و آزار بودن. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی رنگ و بوی: بی رنگ و بوی ؛ بدون زینت و زیور. آش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سد رمق کردن: سد رمق کردن ؛ مانع فراق جان از بدن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج کسی را فرسودن: به رنج کسی را فرسودن ؛ به صدمه و آز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی رنگ شدن: بی رنگ شدن ؛ بی رونق شدن : به خانه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از رمق افتادن: از رمق افتادن ؛ تاب و توان از دست د ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج امدن از کسی به کسی: رنج آمدن از کسی به کسی ؛ آزار رسیدن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و اب بر روی کار افتادن: رنگ و آب بر روی کار افتادن ؛ رونق د ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل رمیدن از: دل رمیدن از ؛ نفرت کردن از چیزی. بی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ بکار اوردن: رنگ بکار آوردن ؛ نیرنگ ساختن. مکر و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج بر خاطر نهادن: رنج بر خاطر نهادن . رجوع به ترکیب ب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باده رنگ: باده رنگ ؛ به رنگ می. سرخ رنگ همچون ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از روی بردن: رنگ از روی بردن ؛ ترسانیدن. باعث بی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرنج گشتن: بی رنج ؛ بی زحمت. بی مشقت. بدون سخت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیجاده رنگ: بیجاده رنگ ؛ به رنگ بیجاده. کهربائی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن از رنج ازاد کردن: تن از رنج آزاد کردن ؛ خود را از مشق ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از روی بگشتن: رنگ از روی بگشتن ؛ رنگ باختن. ترسید ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرنگ داشتن چهره کسی: بی رنگ ؛ رنگ پریده : ز بیماری شه غم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمح اظمی ̍: رمح اَظْمی ̍ ؛ نیزه گندم گون. ( مهذ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تن را به رنج دراوردن: تن را به رنج درآوردن ؛ تحمل مشقت و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ رخ ناپدید شدن: رنگ رخ ناپدید شدن ؛ رنگ باختن از خش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی رنگ شدن رخ کسی: بیرنگ شدن رخ کسی ؛ رنگ پریده شدن. ر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمح ثلب: رمح ثَلِب ؛ نیزه رخنه درآورده. ( مه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در رنج افتادن: - در رنج افتادن ؛ گرفتارمشقت و تعب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زرد شدن رنگ رخ: زرد شدن رنگ رخ ؛ از درد و اندوه و ت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل به رنج چیزی نهادن: دل به رنج چیزی نهادن ؛ به مشقت و تع ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرنگ شدن کار: بیرنگ شدن کار ؛کنایه از بیرونق شدن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمدکشیده: رمدکشیده ؛ چشم به دردآمده. ( آنندرا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالای سیاهی رنگ نیست: بالای سیاهی رنگ نیست ؛ بدتر از این ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج بر تن نهادن: رنج بر تن نهادن ؛ خود را گرفتار مشق ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دو درنگ: دودرنگ ؛ آنکه یا آنچه برنگ دود باشد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برمز: برمز ؛ بمعما. بگونه ای که از دیگران ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی امدن از چیزی کسی را: رنگ و بوی آمدن از چیزی کسی را ؛ نفع ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج بر خویشتن یا خویش نهادن: رنج بر خویشتن یا خویش نهادن . رجوع ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تلگراف رمز: تلگراف رمز ؛ تلگرافی که فرستنده با ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ و بوی بشدن: رنگ و بوی بشدن ؛ بی رونق و اعتبار ش ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رمه رمه: رمه رمه ؛ گله گله. دسته دسته : رمه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنج نفس: رنج نَفْس ؛ آسیب دیدن وجود. آزار شخ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنجش امیز: رنجش آمیز ؛ آمیخته به ملالت و اندوه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رمی جمره: رمی جمرة ؛ از مناسک حج است در نزول ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنجوروار: رنجوروار ؛ مانند رنجور. مثل و شبیه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج افتادن: به رنج افتادن ؛ گرفتار مشقت و محنت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چهره بی رنگ داشتن کسی را: چهره بی رنگ داشتن کسی را ؛ به درد و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج بودن: به رنج بودن ؛ در صدمه و آسیب بودن. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از اسمان تراشیدن: رنگ از آسمان تراشیدن ؛ طلب محال کرد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه رند: لقمه رند ؛ لقمه ربای. لقمه دزد : نف ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از دیوار تراشیدن: رنگ از دیوار تراشیدن ؛ گستاخی و شوخ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج در بودن: به رنج در بودن . رجوع به ترکیب قبل ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ذورند: ذورند ؛ موضعی است در راه حاجیان بصر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ از رخ هندو به اب بردن: رنگ از رخ هندو به آب بردن ؛ کنایه ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رنج ماندن: به رنج ماندن ؛ گرفتار سختی و مشقت ش ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قبراق: واژه ی قبراق در زبان ترکی در اصل به ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پلاس: پلاس کسی حریر شدن : کنایه است از ثر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ قیفال: رگ قیفال ؛ رگ سر. ( منتهی الارب ) : ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ کردن: رگ کردن ؛ تحریک شدن و به هیجان آمدن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ در تن برخاستن: رگ در تن برخاستن ؛ کنایه از قهر و غ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ دست: رگ دست ؛ عجاوه. ( مهذب الاسماء ) ( ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ ران: رگ ران ؛ نسا. ( مهذب الاسماء ) ( من ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ زدن ستور: رگ زدن ستور ؛ ودج. ( تاج المصادر ) ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ سر: رگ سر ؛ قیفال. ( منتهی الارب ) .

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ غضب برخاستن: رگ غضب برخاستن ؛ سخت به خشم آمدن و ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ فلان چیز نداشتن: رگ فلان چیز نداشتن ؛ استعداد آن چیز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ زر: رگ زر ؛ سام. سامه. ( مهذب الاسماء ) ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ جان گرفتن: رگ جان گرفتن ؛ میرانیدن. ( ناظم الا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ رگ: رگ رگ ؛ شاخه شاخه. رشته رشته : رگ ر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ جنبان: رگ جنبان ؛ شرائین. ( منتهی الارب ) ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به رگ غیرت کسی برخوردن: به رگ غیرت کسی برخوردن ؛ سخنی یا عم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ جنبنده: رگ جنبنده ؛ شریانها که جنبنده اند. ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ جهنده: رگ جنبنده ؛ شریانها که جنبنده اند. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ چیزی گرفتن: رگ چیزی گرفتن ؛ آن را مغلوب و منقاد ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ حجامت: رگ حجامت ؛ اخدع. ( مهذب الاسماء ) ( ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ خوابانیدن: رگ خوابانیدن ؛ به معنی رگ بازگرفتن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ گردن قوی کردن: رگ گردن قوی کردن ؛ کنایه است از اصر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب گشای: رکیب گشای ؛ رکاب گشای. که آهنگ رفتن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ گردن نرم کردن: رگ گردن نرم کردن ؛ کنایه از ترک دعو ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب و عنان جفت بودن با کسی: رکیب و عنان جفت بودن با کسی ؛ کنایه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ مردی یا مردانگی داشتن: رگ مردی یا مردانگی داشتن ؛ از صفت م ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زرین رکیب: زرین رکیب ؛رکاب زر. رکاب زرین : ز ز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ میانگی دست: رگ میانگی دست ؛ میزاب البدن. ( منته ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عنان و رکیب ساییدن: عنان و رکیب ساییدن ؛ کنایه از سوارک ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ میانه انگشت بنصر وخنصر: رگ میانه انگشت بنصر وخنصر ؛ اسیلم. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گران شدن رکیب: گران شدن رکیب ؛ گران شدن رکاب. کنای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رگ و پی: رگ و پی ؛ فضول گوشت : رگ و پی ها را ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک رکیب دادن به کسی: یک رکیب دادن به کسی ؛ کنایه از واگذ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ های برنا جهنده: رگهای برناجهنده ؛ اَورده. ( منتهی ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگهای چشم: رگهای چشم ؛ شؤون. ( منتهی الارب ) ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رجل رکیک العلم: رجل رکیک العلم ؛ مرد کم علم و دانش. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ های درون بازو: رگهای درون بازو ؛ رواهش. ( منتهی ال ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست بر رگ کسی نهادن: دست بررگ کسی نهادن ؛ به چاپلوسی کسی ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ های درون شکم: رگهای درون شکم ؛ بجر. ( از منتهی ال ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست به رگ برنهادن: دست به رگ برنهادن ؛ نبض کسی را گرفت ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگهای گوش: رگهای گوش ؛ وشائج. ( اقرب الموارد ) ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ بسمل: رگ بسمل ؛ نام رگی در گردن که در ذبح ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ هفت اندام: رگ هفت اندام ؛ اکحل. ( منتهی الارب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ بسمل خاریدن: رگ بسمل خاریدن ؛ کنایه از کردن کاری ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رگ پای: رگ پای ؛ صافن. ( منتهی الارب ) ( ال ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برون امدن پای کسی از رکیب: برون آمدن پای کسی از رکیب ؛ از حلقه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برون کردن پای از رکیب: برون کردن پای از رکیب ؛ خارج کردن پ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پا در رکیب بودن: پا در رکیب بودن ؛ پا در رکاب بودن. ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب از عنان پیدا نبودن: رکیب از عنان یا رکیب و عنان پیدا نب ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب از عنان نشناختن: رکیب از عنان نشناختن یا بازندانستن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب از عنان باز نشناختن: رکیب از عنان نشناختن یا بازندانستن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب کردن: رکیب کردن ؛ کنایه از مطیع کردن. مسل ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکیب گران کردن: رکیب گران کردن یا دوال رکیب گران کر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دوال رکیب گران کردن: رکیب گران کردن یا دوال رکیب گران کر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

وانت: واژه ی " وانت" همان واژه ی " کاروان ...

٩ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رکاب باده یا می: رکاب باده یا می ؛ پیاله باده دراز و ...

٩ ماه پیش

مدال‌های علی باقری