علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بر سر دفتر بودن: بر سر دفتر بودن ؛ برتر از دیگران بو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساحل: ساحل : لغت عربی شده ی ساحل از ریشه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نسبت: دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قیچی: قیچی یک واژه ترکی است . اما در ترکی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قند: در زبان هندی به کریستال" خاندا "گفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیگران در شکم مادر و پشت پدرند: دیگران در شکم مادر و پشت پدرند ؛ یع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد شکم: باد شکم ؛ نفخی که در شکم پدید آید. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از شکم افتادن: - از شکم افتادن ؛ کنایه از مردن و ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شکم رفتن: به شکم رفتن ؛ برروی زمین خزیدن مانن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ بر شکم بستن: سنگ بر شکم بستن ؛ رسمی بوده است عرب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرشکم: پرشکم ؛ پرخوار. پرخور : به اندازه خ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رفتن شکم: رفتن شکم ؛ اسهال گرفتن. اسهال داشتن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم اندوده: شکم اندوده ؛شکم مالیده : پشت مالیده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم از گاو قرض کردن: شکم از گاو قرض کردن ؛ کنایه از پرخو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شکم کشیدن: به شکم کشیدن ؛ چیزی گران و سنگین را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم از عزا برون اوردن یا دراوردن: شکم از عزا برون آوردن یا درآوردن ؛ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم بر پشت چسبیدن: شکم بر پشت چسبیدن ؛ کنایه از نهایت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم بچه: شکم بچه ؛ شکم کوچک. ( یادداشت مؤلف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم بر زمین نهادن: شکم بر زمین نهادن ؛ فرونشستن بر زمی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم باز کردن: شکم باز کردن ؛ عبارت از آن است که آ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم به اب زدن: شکم به آب زدن ؛ با تنگدستی در هرچه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم به اب زنی: شکم به آب زنی ؛ اسراف در خرج و خورد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم برامدن: شکم برآمدن ؛ بلند شدن شکم بسبب آبست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم به اب زن: شکم به آب زن ؛ بدمعامله. ( ناظم الا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم پر کردن: شکم پر کردن ؛ ایکار. ( تاج المصادر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم به شکمش دوختن: شکم به شکمش دوختن ؛ کنایه از آرمیدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم رفتن: شکم رفتن ؛ دل پیچه. پیچاک شکم : و ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم چارپهلو کردن: شکم چارپهلو کردن ؛ شکم را از طعام و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم دزدیدن: شکم دزدیدن ؛ شکم در خویش دزدیدن. کن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم پراب: شکم پرآب ؛ که شکمش آکنده از آب باشد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم چرب کردن: شکم چرب کردن ؛ به خود نویدو وعده خو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم زبرین: شکم زبرین ؛ محل آلتهای دم زدن باشد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم در خویش دزدیدن: شکم در خویش ( یا خویشتن ) دزدیدن ؛ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم چار سو کردن: شکم چار ( چهار ) سو کردن ؛ به افراط ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم فروشدن: شکم فروشدن ؛ به بیماری اسهال مبتلا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکم کسی را سفره کردن: شکم کسی را سفره کردن ؛ کنایه از کشت ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

down: down :واژه ی down انگلیسی همان واژه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عورت: لغت عورت عربی شده ی واژه ی کهن ایرا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چراغ: چراغ شاخص و یا هشدار ( قطعات خودرو ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اسنپ: اسنپ ( snap ) در زبان انگلیسی معانی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مرکز ثقل: مرکز ثقل: [باربری] نقطه ای از جسم ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دروغ: دروغ :این واژه در سنسکریت: دوروکتَ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دلمه: دلمه تغییر یافته ی دولمه یک واژه تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سبات: سبات در لغت از ماده سبت ( بر وزن وق ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

جهل: واژه ی جهل از جهله ( جهلت ) گرفته ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هوا: هوا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " هو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

بزرگ: بزرگ: در پهلوی وزرگ wuzurg بوده است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اریستوکراسی: آریستوکراسی ( Aristocracy ) : ( حکو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رودربایستی: رودربایستی داشتن: [عامیانه، اصطلاح] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کانا: کانا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قره العین: دکتر شفیعی کدکنی قُرّةالعین را بر گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فکر: کلمه ( فکر ) به معناى نوعی سیر و مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غالیه: غالیه سودن برجایی: آنجا را خوشبو کر ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خر: خر از ماده خریر به معنی سقوط از بلن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژامک: ژامک: برابر با جامک که از دو بخش : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فاطیما: فاطیما اسم حضرت فاطمه ( س ) است که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بورژوازی: بورژوازی Bourgeoisie :سرمایه داری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رقص: رقص شتری: [عامیانه، کنایه ] رقصی که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نحله: نِحْلَةً:نحلة در لغت به معنی بدهی و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شمشیر: شمشیر: دکتر کزازی در مورد واژه ی "ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گریستن: بدرد گریستن : در دل گریه کردن ، بی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باز: باز: در پهلوی اپاچ apāč بوده است. ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خط: خط : دراصل این کلمه معرب کلمه خش فا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاشق: قاشق یا قاشٌیق یک واژه ی ترکی است ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به دان تر: به دان تر:به داننده تر ( ( گرگ ز ر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مردم پرورده: مردم پرورده :مردم کامل ، پخته ، انس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حجام: حَجام:مخفف حجّام است به پارسی "گرّا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هرگون: هرگون:هر نوع و هر جنس ، ترکیبی است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیر پشمین: شیر پشمین:مجسمه ی شیر که از بافتنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خارپوش: خارپوش:نوعی گل است که کروی شکل است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دهن بر دهن اموختن: دهن بر دهن آموختن :یعنی اسمش را شنی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قارتال قایاسی: قارتال در زبان ترکی به معنی عقاب و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بازداشتن: بازداشتن: هرگاه این فعل مرکب در جمل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الانان: دکتر کزازی در مورد واژه ی "الان " ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رتوش: رتوش ( Retouch ) :[اصطلاح گرافیک]به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تن رنگ: تن رنگ ( Tint ) :[اصطلاح گرافیک]شام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قراقوم: قره قوم در ترکی به معنی ماسه ی سیاه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باش بلاغ: باش بلاغ یک واژه ی ترکی می باشد به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رئیسه: رئیسه : به باور بعضی نام مادر نظامی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دولدر: دولدور در زبان ترکی یعنی" پرکن "از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خاربن: در زبان ترکی به این نوع از خار "چال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاید بود: شاید بود: ممکن است. ( مرزبان نامه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوش: به زبان ترکی به گوش قولاخ گفته می ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پاکستان: مسلمانان هند از سال های دور با هندو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تعلیق: تعلیق: تعلیق در انتظار نگهداشتن تما ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از زیر سنگ پیدا کردن: - از زیر سنگ پیدا کردن و بیرون آمدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از زیر سنگ بیرون اوردن: - از زیر سنگ پیدا کردن و بیرون آمدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از زیر سنگ بیرون امدن: - از زیر سنگ پیدا کردن و بیرون آمدن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ال اروادی: آل آروادی :یک واژه ی ترکی است . آل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مدح: مدح :مدح به معنی هر گونه ستایش است ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خان: واژه هان یا هین گویش دیگر سان san ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوب: خوب: دکتر کزازی در مورد واژه ی "خوب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دام: در زبان آذری به یک خانه در بسته دام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کرکس: کرکس ـ ( Carcass به انگلیسی ) لاشه ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

قاچاق: قاچاق یا قاچاقی از مصدر قاچماق به م ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهار عمر: بهار عمر ؛ کنایه از دوران جوانی : ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کتاب: واژه ی کتاب در زبان پهلوی "نامک " ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دل: دل: نیت و اندیشه > تاریخ بیهقی، ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زرد: از نظر قدما رنگ زرد رنگ آفتاب بوده ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اتش: آتش: دکتر سرامی در مورد واژه ی آتش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوان رویی: جوان رویی ؛ جوان روی بودن : از جوان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوان سال: جوان سال ؛ جوان. که در سالهای جوانی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوان سیما: جوان سیما ؛ جوانرو. بصورت و سیمای ج ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوانفر: جوانفر ؛ دارای فرّ جوانی : نشسته خس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوان عمر: جوان عمر ؛ جوانسال. که در سالهای جو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوانشیر: جوان شیر ؛ شیر جوان : جوان شیری برآ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جوان طبع: جوان طبع ؛ دارای طبع جوان : نشسته خ ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خط: خط: [اصطلاح مداحی ]اصطلاح غلطی ست ک ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روان پریش: روان پریش PSYCHOTIC :[اصطلاح جامعه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جوجه را اخر پاییز می شمارند: جوجه ها در آخر پاییز می شمرند: [ عا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توکن: توکن ( Token ) [اصطلاح ارز دیجیتال] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دوگانه: دوگانه : مثنّی دکتر کزازی واژه دوگا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوشان: در زبان ترکی کؤشَن یعنی صحرا . کوشا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سزاوار: سزاوار: در پهلوی سزاگ وار sazagwār ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

حق: واژه حق از ریشه پیشاهندواروپایی ħha ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دیلی: دیلیِ | delay ( اصطلاحات هواپیمایی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کیک: کیک kik: [اصطلاح صنایع دستی] تارهای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کورد: کورد ( Chord ) [اصطلاح پاراگلایدر]: ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ویو: ویو : [ اصطلاح تلگرام ] در زیر تمام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پند: پند : پند با همین ریخت در پهلوی کار ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دهان باز کردن: دهان باز کردن ؛ دهن گشادن. گشودن ده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان بازماندن: دهان بازماندن ؛ کنایه از حیران و سر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان پشت: دهان پشت ؛ منفذ سفلی را گویند که سو ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان به دهان کسی گذاشتن: دهان به دهان کسی گذاشتن ؛ با او چون ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان خاک و گیاه خشک شدن: دهان خاک و گیاه خشک شدن ؛ خشکسالی پ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان زدگی: دهان زدگی ؛ حالت دهان زده. دهان زده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان تر کردن: دهان تر کردن ؛ رفع عطش کردن با آب و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان شستن از چیزی: دهان شستن از چیزی ؛ از آن چیز بکلی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان خشک: دهان خشک ؛ دهان خشکیده ، که آب دهان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان شمع: - دهان شمع ؛ جزوی از شمع که شعله از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان ضیغم: دهان ضیغم ؛ کنایه از نقطه اول برج ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان فراخ: دهان فراخ ؛ مجازاً شکم خوارگی. گلوب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان کسی بازماندن: دهان کسی بازماندن ؛ سخت متحیر و متع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان کسی برای چیزی اب افتادن: دهان کسی برای چیزی آب افتادن. ( یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان کسی پرخشخاش گشتن: دهان کسی پرخشخاش گشتن ؛ خاموش گشتن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان کسی یا حیوانی را بستن: دهان کسی یا حیوانی را بستن ؛ از گفت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان گرم داشتن: دهان گرم داشتن ، گفتار گیرا و جالب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان مهر کردن: دهان مهر کردن ؛ دهن بستن. دهان بستن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زبان در دهان یکدیگر داشتن: زبان در دهان یکدیگر داشتن ؛ همگی یک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیرین دهان: شیرین دهان ؛ که دهانی شیرین و شکرین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مزه دهان کسی را فهمیدن: مزه دهان کسی را فهمیدن ؛ مقصود او ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک دهان خواندن: یک دهان خواندن ؛ قطعه ای کوتاه به آ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان فرنگی: دهان فرنگی ؛ دهنه فرنگی. زنگار معدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان کوچک: دهان کوچک ؛ نزد صوفیه صفت متکلمی را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهانت را جمع کن: دهانت را جمع کن ؛ دشنام گونه که کسی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهان مرا باز مکن: دهان مرا باز مکن ؛ از شدت و حدت خود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه را به اندازه دهانت بردار: لقمه را به اندازه دهانت بردار. ( یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهان افتادن: از دهان افتادن ؛ غیر مأکول شدن غذا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهان پریدن: از دهان پریدن ؛ از دهان در رفتن. سه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهان مار برامدن: از دهان مار برآمدن ، ( یا بیرون آمد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دهان مار بیرون امده: از دهان مار بیرون آمده ؛ لطیف و راس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگشت ندامت یا حسرت به دهان بودن یا داشتن: انگشت ندامت یا حسرت به دهان بودن یا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دهانها افتادن: - به دهانها افتادن ؛ بر سر زبانها ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پسته دهان: پسته دهان ؛ که دهانی خندان و کوچک چ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حدیث یا سخن کسی را بر دهان اوردن: حدیث یا سخن کسی را بر دهان آوردن ؛ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دهان شیر رفتن و امدن: در دهان شیر رفتن و آمدن ؛ کنایه است ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرف به دهان کسی گذاشتن: حرف به دهان کسی گذاشتن ؛ به او گفتن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در دهان کسی اب امدن: در دهان کسی آب آمدن ؛ دهان او آب اف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بازی: بازی[اصطلاح بدمینتون]بازی چیزی نیست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قیر: قیر : نوعی فرآورده نفتی که در عایق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جغد: جغد در زبان آذری گئـجه قوشی می باشد ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شنا: شنا : تحریف آشنا به معنای آشنائی با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گراییدن: گراییدن: در پهلوی گْراییتن grāyītan ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یال: یال: دکتر کزازی در مورد واژه ی "یال ...

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هوا: هوا انگیز: بر انگیزنده ی آرزوها ‹‹ا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کوچ: کوچ یک واژه ی آذری است که تغییر یاف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

دختر: دختر : در باره این واژه یک باور برا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

تاریخ: واژه ی تاریخ یک واژه ی آریایی است ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بپا ماندن: بپا ماندن ؛ ایستاده ماندن. استوار م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بپای کسی بافته نبودن: بپای کسی بافته نبودن ؛ شایسته و سزا ...

٨ ماه پیش

مدال‌های علی باقری