علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا نمودن: دست و پا نمودن ؛ دست و پا کردن. دست ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دامان: دست و دامان ؛ کنایه از توسل. ( آنند ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و تیغ داشتن: دست و تیغ داشتن ؛ نیروی بازو و مهار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پنجه شما درد نکند: دست و پنجه شما درد نکند ؛ جمله ای د ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست و پنجه: دست و پنجه ؛ ترکیب عطفی تأکیدی است ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پنجه نرم کردن با کسی: دست و پنجه نرم کردن با کسی ؛ گلاویز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل: دست و دل ؛ به معنی قوت و همت. ( آنن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل بکار نرفتن: - دست و دل [کسی ] بکار نرفتن ؛ تمای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست و دل پاکی: دست و دل پاکی ؛ کنایه از بی چیزی و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل داشتن: دست و دل داشتن ؛ همت داشتن. ( از آن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل لرزیدن: - دست و دل لرزیدن ؛ بیم زده و ترسان ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دهان به اب کشیدن: دست و دهان ( دهن ) به آب کشیدن ؛ دس ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دهان: - دست و دهان ؛ نهایت قرب. چنانکه گو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو به اب زدن: دست و رو به آب زدن ؛دست و رو شستن.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو به اب کشیدن: دست و رو به آب کشیدن ؛ دست و رو تاز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل گشاده: دست و دل گشاده ؛ سخی و جوانمرد.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو تازه کردن: - دست و رو تازه کردن ؛ دست و رو به ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو شستگی: دست و رو شستگی ؛ وقاحت. ( یادداشت م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست ورو شستن: دست و رو ( روی ) شستن ؛ دست و رو به ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست یکدیگر گرفتن: دست یکدیگر گرفتن ؛ دست در دست دیگری ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو ناشسته: - دست و رو ناشسته ؛ناچیز. ناکس. ( ی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست وفا: دست وفا ؛ اضافه استعاری : دست وفا د ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گردن گشتن با کسی: دست و گردن گشتن با کسی ؛ کنایه از ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گردن: دست و گردن ؛ دست بگردن. ( یادداشت م ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست ولایت: دست ولایت ؛ اضافه استعاری : بر آن و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گریبان شدن با کسی: دست و گریبان شدن با کسی ؛ دست به گر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گریبان: دست و گریبان ؛ دست به یقه. دست به ی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست یافتن بر کسی: دست یافتن بر کسی ؛ بر او قاهر و غال ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گریبان بودن: دست و گریبان بودن ؛ درگیر و گلاویز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عین: عین: ( در زبان عربی ) ابری که از سو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گروه: گروه ( Groupe ) : [اصطلاح جامعه شنا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گناه: گناه: گناه در پهلوی وناس winās و ون ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیغ: تیغ را آب کردن :نور خورشید را از می ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مردم: "مردم" در تاریخ بیهقی به معنی طر فد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هو: هُوْ: هو مخفف هُوَ که در عربی ضمیر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اندوه بردن: اندوه بردن: غم خوردن. ( مرزبان نا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امور سیاسی: امور سیاسی: کارهای تنبیهی. ( مرزب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امضای عزیمت: امضای عزیمت: گذراندن اراده. ( مرز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارتکاب جرایم: ارتکاب جرایم: مرتکب جرم ها شدن. ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عوارض ملمات: عوارض ملمات : عارضه های نازک شده . ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عوارض حاجات: عوارض حاجات : عارضه های نیاز ها . ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شب: روز کسی به شب کشیدن: تمام شدن آن. ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تپیدن: تپیدن/طپیدن: این واژه فارسی است و ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوف: خوف وخشیت هر چند در لغت به یک معنی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تشدید: تشیید/تشدید: این دو کلمه را نباید ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حال کسی را گرفتن: حال کسی را گرفتن : [عامیانه، کنایه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلند: بلند: بلنددر پهلوی در همین ریخت بکا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خاتم: خاتم : نگین و انگشتری، کنایه از نشا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مونولوگ: مونولوگ [اصطلاح ادبی ]:مونولوگ یا ت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیک: نیک : دکتر کزازی در مورد واژه ی نیک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قطران: قطران: ماده سیاه رنگی که از شیره در ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپیدمیولوژی: اپیدمیولوژی ( همه گیرشناسی ) : [ اص ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اورتور: اُورتور : [اصطلاح موسیقی ]اُورتور ق ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چاوک: چاوک[ اصطلاح پوشاک ]:لباسی شبیه مان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انکار: انکار ( Denial ) [اصطلاح اعتیاد]عدم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دابانلو: دابان در زبان ترکی به پاشینه ی پا گ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کینه گره بر گره اندوختن: کینه گره بر گره اندوختن :دل را پر ا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقبل الله اعمالکم: تقبل الله اعمالکم :[ اصطلاح آخوندی] ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوچه: کوچه: [ اصطلاح معماری و شهر سازی ] ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بید: بید ( حشره ) : بید با واژه ی bee ان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اذین بستن: آذین بستن: آراستن ( مرزبان نامه، م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اکثرا: اکثراً: در عربی کلمه اکثر، مانند دی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مارادونا رو ول کنید غضنفر رو بگیرید: مارادونا را ول کن غضنفر را بگیر: کن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بن و بر: دکتر کزازی در نوشته های خود واژه " ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شیرینی بادامی: شیرینی بادامی: ( کوکیز بادام ) نوعی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتش تر: آتشِ تر: شراب، لب معشوق

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در لاک دفاعی خود فرو رفتن: در لاک دفاعی خود فرو رفتن: از موضع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قصه ی کلثوم ننه تعریف کردن: قصه کلثوم ننه تعریف کردن: کنایه از ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زا زیر ابی در رفتن: با زیر آبی در رفتن: با مخفی کاری و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوال کلیدی: سوال کلیدی: سوال حیاتی، سوال اساسی، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دم کسی را دیدن: دَم کسی را دیدن: [عامیانه، کنایه ] ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خود را به کوچه علی چپ زدن: خود را به کوچه ی علی چپ زدن: [عامیا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرزنش کردن: سرزنش کردن در زبان ترکی می شود "دان ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دست از جان شستن: دست از جان شستن : [عامیانه، کنایه ] ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به هیچ سبیل: به هیچ سبیل : به هیچ وجه، به هیچ نح ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاتریوتیسم: پاتریوتیسم Patriatism :بمعنی میهن پ ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یخ: یخ ( yekh ) : [ اصطلاح چوپانی ] صوت ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کردار: دست کردار ؛ اضافه استعاری. دست عمل ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست کژ: دست کژ ؛ دست کج.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کشی کردن: دست کشی کردن ؛ کنایه از دریوزه و گد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کمال: دست کمال ؛ اضافه استعاری : دست کمال ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کلیم: دست کلیم ؛ کنایه از آفتاب. ( غیاث ) ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کمر کردن: - دست کمر کردن ؛ حلقه کردن دست دور ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست کوتاه: دست کوتاه ؛ غیر متعدی. غیر متجاوز. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کوتاه داشتن: دست کوتاه داشتن ؛ از تعدی و تجاوز و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کوتاه امدن: دست [ محنت از کسی ] کوتاه آمدن ؛ دو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کوتاه شدن: دست کوتاه شدن ؛ درماندن. محروم ماند ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست گزیدن: دست گزیدن ؛ به معنی دست به دندان گز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کوتاه کردن از مال کسی: - دست کوتاه کردن از مال کسی ؛ غصب و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست گل شدن: دست گل شدن ؛ گل آلود شدن دست. ( آنن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست گماشتن: دست [ کسی بر کسی ] گماشتن ؛ او را ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست لطف: دست لطف ؛ اضافه استعاری : به دست لط ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست مراعات: دست مراعات ؛ اضافه استعاری : برخاست ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست مرد: دست مرد ؛ معاون و ممد و مددکار.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست مرجان: دست مرجان ؛ پنجه مرجان. ( آنندراج ) ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست مردمی: دست مردمی ؛ دست مردی و جوانمردی : ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست نشان: دست نشان ؛ نهال به دست کشته ، مقابل ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست موسی: دست موسی ؛ نور کف دست موسی. ید بیضا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست نمودن: دست نمودن ؛ اظهار قدرت کردن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست نوازش بر دوش کسی زدن: دست نوازش بر دوش کسی زدن ؛ نواختن ا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست نوردیدن: دست نوردیدن ؛ آستین بالا زدن. مهیا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست نیاز: دست نیاز ؛ دست خواهش. دست دعا. دست ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بال بسته: دست و بال بسته ؛ فاقد وسائل. فاقد چ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست وا کردن: دست واکردن ؛ دست گشادن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بال بازشدن: دست و بال بازشدن ؛ میسرة. گشایشی پی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بغل: دست و بغل ؛ معانقه. ( لغت محلی شوشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست نهادن بر: دست نهادن بر ؛ مسلط شدن بر. تصرف.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بال تنگ بودن: دست و بال تنگ بودن ؛ معسر بودن. بی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بغل بودن: دست و بغل بودن ؛ دست و بغل شدن : از ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بغل رفتن: - دست و بغل رفتن ؛ دست و بغل شدن : ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بغل شدن: دست و بغل شدن ؛دست در بغل یکدیگر در ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و بغل گشتن: دست و بغل گشتن ؛ دست و بغل شدن : دا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

چپاول: چپاول : واژگان ایرانی چپو و چپاول ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صرف: به صرف اینکه: [ اصطلاح در تداول عام ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست سوخته: دست سوخته ؛ مجروح شده از آسیب آتش : ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست سؤال دراز کردن: دست سؤال دراز کردن ؛ دست تکدی دراز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست صلیب یا صلیبی کردن: دست صلیب یا صلیبی کردن ؛ دست بستن پ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست شنا: دست شنا ( دست شنو ) داشتن ؛ در شناو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست عشق: دست عشق ؛ اضافه استعاری : به دست عش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست عصا: دست عصا ؛ دست چوب که یمنی باشد. ( ل ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست عهد شدن: دست عهد شدن ؛ دست پیمان شدن. متعهد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست فروبردن: دست فروبردن ؛ دست دراز کردن. درآورد ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستها فروگذاردن: دستها [ در نماز ] فروگذاردن ؛ روش ش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست فروکوفتن: دست [ با کسی ] فروکوفتن ؛ آماده کشت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست فریاد: دست فریاد ؛ اضافه استعاری : نه خواب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست فنا: دست فنا ؛ اضافه استعاری : میان عمر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قدرت: دست قدرت ؛ اضافه استعاری : که من دس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست فشاندن: دست فشاندن ؛ آستین افشاندن

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قدح گرفتن: دست قدح گرفتن ؛ قدح به دست گرفتن. ق ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست فوت: دست فوت ؛ اضافه استعاری : گزیدند فر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قلم داشتن: دست قلم داشتن ؛در نویسندگی توانا بو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست قلم: دست قلم ؛ مقطوع الید. ( آنندراج ) .

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قطع کردن: دست قطع کردن ؛ دست بریدن. ( آنندراج ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قوی داشتن: دست [ کسی را ] قوی داشتن ؛ پشتیبانی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قصیر بودن: دست قصیر بودن ؛ کنایه از کاهل بودن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قلم کردن: دست قلم کردن . دست بریدن. ( آنندراج ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کارد: دست کارد ( با اضافه ) ؛ کنایه از بی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست قوت یافتن: دست قوت یافتن ؛ قویدست شدن. با قوت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کاررفته: دست کاررفته ؛ کارکرده و دخیل در کار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستکار: دست کار ؛ ساخته و معمول هرکس. ( آنن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در میان بردن: دست در میان بردن ؛ در میانه درآمدن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در میان کردن: دست در میان کردن ؛ درآمدن. قرین شدن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در هم زدن: دست در هم زدن ؛ دست به هم دادن. دست ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در یک کاسه کردن با کسی: دست در یک کاسه کردن با کسی ؛ با او ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در هم زده: دست در هم زده ؛دستهای خود روی هم نه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر روی ستون کردن: دست زیر روی ستون کردن . رجوع به دست ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر: دست زیر ؛ مقابل دست رو.

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر زنخ زدن: - دست زیر زنخ داشتن یا زدن ؛ کنایه ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر زنخ ستون بودن: دست زیر زنخ ستون بودن ؛ کنایه از در ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر زنخ ستون شدن: دست زیر زنخ ستون شدن ؛ کنایه از حیر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر زنخ ستون کردن: دست زیر زنخ ستون کردن ؛ چون اندوهگی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر سر ستون ساختن: دست زیر سر ستون ساختن ؛ کنایه از حی ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر سنگ امدن: دست زیر سنگ آمدن ؛آسیب دیدن. گرفتار ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر سنگ اوردن: دست زیر سنگ آوردن ؛ گرفتار ساختن : ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیر سنگ کسی داشتن: دست زیر سنگ کسی داشتن ؛ گرفتار او ب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست زیرین: دست زیرین ؛ کنایه از روش پنهانی است ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست سائیدن: دست سائیدن ؛ اظهار ندامت کردن : چو ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست سبو: دست سبو ؛ دسته ای که در گردن سبو با ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست ستون ته رو بودن: دست ستون ته رو بودن ؛ کنایه از حیرت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست ستون زنخ بودن: دست ستون زنخ بودن ؛ کنایه از حیرت. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست ستون زنخ کردن: دست ستون زنخ کردن ؛ کنایه از حیرت ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست ستون سر کردن: دست ستون سر کردن ؛ کنایه از حیرت اس ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست سرو: دست سرو ؛ پنجه سرو. ( آنندراج ) : گ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست سنگ: دست سنگ ؛ دستاسنگ. فلاخن. ( آنندراج ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست ستون زنخ ماندن: دست ستون زنخ ماندن ؛ کنایه از متحیر ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در میان افکندن: دست در میان [ کسی ] افکندن ؛ دست در ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کتاب نامه: کتاب نامه:[ اصطلاح انتشارات] سیاهه ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قار: قار در زبان ترکی به معنی برف، قاریا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوک: به ماده ی خوک وحشی همان خوک گفته می ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کوتاه: کوتاه : ریشه باستانی این کلمه کُرت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

استانه: آستان آستانه در زبان ترکی آستایا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست خاییدن: دست خاییدن ؛ افسوس خوردن. رجوع به ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خر باز: دست خر باز ؛ تعبیری دشنام و ناسزا گ ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خری: دست خری ؛ به معنی دست خر باز که دشن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست خشک: دست خشک ؛ دارای دستی معیوب. شلاء. ( ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خشک بر چوب بستن: دست خشک بر چوب بستن ؛ او را از تمام ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خشک بر سر مالیدن: دست خشک بر سر مالیدن ؛در مقابل دست ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خواندن: دست [ حریف یا کسی دیگر را ] خواندن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست خورده: دست خورده ؛ کالای مستعمل و تباه شده ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خورش بردن: دست خورش بردن ؛ دست برای خورش دراز ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست دختری را به دست کسی دادن: دست دختری را به دست کسی دادن ؛ به ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در استین داشتن: دست در آستین داشتن ؛ فارغ بودن از ک ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در استین شکستن: دست در آستین شکستن ؛ دست درآستین کش ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در استین کردن: دست در آستین کردن ؛ بازداشتن و منع ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در استین چیزی بردن: دست در آستین چیزی بردن ؛ آن را به ت ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در استین کشیدن: دست در آستین کشیدن ؛ پنهان کردن دست ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در بغل داشتن: دست در بغل داشتن ؛ کنایه از معطل و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در اغوش کسی کردن: دست در آغوش کسی کردن ؛ دست به گردن ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در بغل نهادن: دست در بغل نهادن ؛ دست در بغل بودن. ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در ته سنگ بودن: دست در ته سنگ بودن ؛ کنایه از مغلوب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در حنا گذاشتن: دست در حنا گذاشتن ؛ کنایه از معطل و ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در پیش داشتن: دست در پیش داشتن ؛ مانع آمدن شدن. ج ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در خاک مالیدن: دست [ کسی را ] در خاک مالیدن ؛ بر ا ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در خاک ماندن: دست در خاک ماندن ؛ مجال خودنمائی و ...

٧ ماه پیش

مدال‌های علی باقری