علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم بد حساب دو دفعه می دهد: آدم بد حساب دو دفعه می دهد: آنکه در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم به کیسه اش نگاه می کند: آدم به کیسه اش نگاه می کند: به هم چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم بی اولاد پادشاه بی غم است: آدم بی اولاد پادشاه بی غم است: سختی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم حسابش را پیش خودش می کند: آدم حسابش را پیش خودش می کند : پیش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم خودش بمیرد هوادارش نمیرد: آدم خودش بمیرد هوادارش نمیرد: نظیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم خوش معامله شریک مال مردم است: آدم خوش معامله شریک مال مردم است: آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم گدا نه عروسیش باشد نه عزاش: آدم گدا نه عروسیش باشد نه عزاش: فقر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم نترس سر سلامت به گور نمی برد: آدم نترس سر سلامت به گور نمی برد: آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم نفهم هزار من زور دارد: آدم نفهم هزار من زور دارد : نادان چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادم هزار پیشه کم مایه می شود: آدم هزار پیشه کم مایه می شود: آنکه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رخت بردن: رخت بردن:پناه بردن ، خود را به جایی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یورتگه: یورتگه :خیمه ، منزلگاه ( ( از پناه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستطیل: مستطیل:گسترده ، نور آفتاب مستطیل: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صید بناز: صید ِبناز:شکار دلربا ، در بیت زیر ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ربوه: رَبوه :کوه بلندی است در سه فرسخی شه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دانش: دانش: در پهلوی دانشن dānišn بوده اس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دین: دین: در پهلوی دن dēn بوده است. ؛ دی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در: در: در با همین ریخت در پهلوی به کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رستگاری: رستگاری: در پهلوی رستگاریه rastgārī ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نژند: نِژند:اندوهناک و پژمان دکتر کزازی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستمند: مستمند:بینوا ، تیره روز و نالان دک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستمند: مستمند:بینوا ، تیره روز و نالان دک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رها: رها: دکتر کزازی در مورد واژه ی "رها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کردگار: کردگار: در پهلوی کردتگار kartgār بو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اواز: آواز: دکتر کزازی در مورد واژه ی " آ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگیختن: انگیختن: در پهلوی هنگختن hangēxtan ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هفتاد: هفتاد: در پهلوی هپتاد haptād بوده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کشتی: کِشتی: در پهلوی کشتیگ kaštīg بوده ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افراختن: افراختن: در پهلوی اپراستن aprāstan ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خروس: خروس: دکتر کزازی در مورد واژه ی " خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گرفتن: گرفتن: در پهلوی به همین شکل و همچنی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دل: دل: دکتر کزازی در مورد واژه ی "دل " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دشمن: دشمن: دکتر کزازی در مورد واژه ی "دش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پدر: پدر: دکتر کزازی در مورد واژه ی "پدر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زار: زار: به معنی گریان و اندوهگین ، در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم نورد: همنورد: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارد خود را بیختم ارد بیز را اویختم: آرد خود را بیختم آرد بیز را آویختم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارزو به جوانان عیب نیست: آرزو به جوانان عیب نیست: در برنا طو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسیا به نوبت: آسیا به نوبت: ید حق تقدم و تأخر زما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افتاب به گل اندودن: آفتاب به گل اندودن: حقیقتی روشن را ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امد بسرم از انچه می ترسیدم: آمد بسرم از آنچه می ترسیدم: نظیر: ف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امدم ثواب کنم کباب شدم: آمدم ثواب کنم کباب شدم: درعوض عمل ی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انجا رفت که عرب نی انداخت: آنجا رفت که عرب نی انداخت : دیگر بر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انجا رو که بخوانند نه انجا که برانند: آنجا رو که بخوانند نه آنجا که برانن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انچه در دیگ است به کمچه می اید: آنچه در دیگ است به کمچه می آید: عاق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ان روی ورق را نخوانده است: آن روی ورق را نخوانده است: فقط یک ط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انقدر بایست تا علف زیر پایت سبز شود: آنقدر بایست تا علف زیر پایت سبز شود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انقدر چریدی کو دنبه ات: آنقدر چریدی کو دنبه ات: با اینکه دع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انقدر شور بود که خان هم فهمید: آنقدر شور بود که خان هم فهمید: با آ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ذلت نفسه: ذَلّت تَفْسُه:نفس او را ذلیل شده اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یردی رفسه: یَردی رَفسُه :یعنی سرکشی و تمردش او ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چونت فتاد: چونت فتاد:چرا این طور شدی؟ عقلت کجا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی برگی: بی برگی: فقر و درویشی برگ چیزی یا ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برگ چیزی یاکاری داشتن: برگ چیزی یا کاری داشتن : سامان و آم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نطع: نطع: دکتر شفیعی کدکنی در مورد "نطع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نطع: نطع: دکتر شفیعی کدکنی در مورد "نطع ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست زدن: دست زدن: کنایه از شادی و نشاط کردن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رنگ گفتار: رنگ گفتار: گفتار آراسته و رنگین . ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گام زن: گامزن: سالک و مرد راه ( ( هر خسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صرف زمن: صَرفِ زَمَن: تصرفات زمان ، حوادث رو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شاهان شریعت: شاهان شریعت: دکتر شفیعی کدکنی در م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دامن بر افشاندن: دامن بر افشاندن: صرف نظر کردن ، اعر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سمن: سمن: دکتر شفیعی کدکنی در مورد " سم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اواز ه خوان ماهی قورباغه است: آواز ه خوان ماهی قورباغه است: نظیر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه در جگر نداشتن: آه در جگر نداشتن: از مال دنیا هیچ ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهسته برو اهسته بیا که گربه شاخت نزنه: آهسته برو آهسته بیا که گربه شاخت نز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه سرد از دل کشیدن: آه سرد از دل کشیدن: بی اندازه حسرت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اه سرد از دل کشیدن: آه سرد از دل کشیدن: بی اندازه حسرت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهسته برو همیشه برو: آهسته برو همیشه برو: نظیر : کم بخور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علم رویا: علم رویا: علم تعبیر خواب ( ( ازین ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرف شهادت: حرف شهادت:" لا إله إلّا اللّه" نیست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بکف کردن: بکف کردن: به کف آوردن ، بدست آوردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زهره: زهره: دکتر شفیعی کدکنی در مورد " ز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهرا کردن: زهرا کردن: روشن کردن . زهراء :مونث ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفس رعنا: نفس رعنا: نفسی که خودخواه است دکتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بر: بَر : به معنی میوه و ریخت کوتاه شده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پایگه: پایگه: در پهلوی پایگاس pāygās می تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلند: بلند: بلنددر پهلوی در همین ریخت بکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گزند: گزند: در پهلوی وزند wazand بوده است ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نامه: نامه: به معنی کتاب . در پهلوی نامگn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شهریار: شهریار: به دو شکل شهریار و شتریار š ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دروغ: دروغ:دروغ در پهلوی دروج druj و دروز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اندر خوردن: اندر خوردن: به معنی شایستن و برازید ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابله گفت و کاهل باور کرد: ابله گفت و کاهل باور کرد: مرد تن آس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابلهی گفت و احمقی باور کرد: ابلهی گفت و احمقی باور کرد: گوینده ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارزان بی علت گران بی حکمت: ارزان بی علت گران بی حکمت: هیچ گران ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باستان: باستان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باستان: باستان: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زینک: زینک , قلع ( Zink ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بازوی افقی دکل: بازوی افقی دکل : ( Yard ) [اصطلاح د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوار لنگر: دوار لنگر ( Windlass ) [اصطلاح دریا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیره دوار لنگر: گیره دوار لنگر ( Wildcat ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سکانی: سکانی ( Wheelsman ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتاق سکان: اتاق سکان ، پل فرماندهی ( Wheel Hou ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پل فرماندهی: پل فرماندهی ، اتاق سکان ، ( Wheel H ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عرشه باز: عرشه باز ( Weather Deck ) [اصطلاح د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درب نفوذ ناپذیر: درب نفوذ ناپذیر ( Watertight Door ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوار نفوذ ناپذیر: دیوار نفوذ ناپذیر ( Watertight Bulk ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط ابخور: خط آبخور ( Water Lines ) [اصطلاح در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط اب بارگیری شده: خط آب بارگیری شده ( Water Line Load ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط ابخور سبک: خط آبخور سبک ( Water Line Light ) [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مخازن بالاست: مخازن بالاست ( Water Ballast Tanks ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب بالاست: آب بالاست ( Water Ballast ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باشگاه افسران: باشگاه افسران ( Wardroom ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویک: ویک ، اثر کشتی ( Wake ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شل کردن: شل کردن ( Veer ) [اصطلاح دریانوردی] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیر پا: زیرپا ( Undrefoot ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در حال حرکت: در حال حرکت ( Under Way ) [اصطلاح د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یدک کش: یدک کش ( Tug ) [اصطلاح دریانوردی] : ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سمت حقیقی: سمت حقیقی ، راه حقیقی ( True Headin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مخازن تریم: مخازن تریم ( Trimming Tanks, Peak T ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چراغ یدک: چراغ یدک ( Towing Light ) [اصطلاح د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یدک کردن: یدک کردن ( Tow ) [اصطلاح دریانوردی] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلهای باز: پلهای باز ( Topside ) [اصطلاح دریان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تناژ: تناژ ( Tonnage ) [اصطلاح دریانوردی] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دسته سکان: دسته سکان ( Tiller ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرداب جزر و مدی: گرداب جزر و مدی ( Tide Rips ) [اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتاب جزر و مد: کتاب جزر و مد ( Tide Tables ) [اصطل ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جزر و مد: جزر و مد ( Tide ) [اصطلاح دریانوردی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پل انکا: نیمکت , پلانکا ( Thwarts ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مخازن: مخازن ( Tanks ) [اصطلاح دریانوردی] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طناب تعادل بار: طناب تعادل بار ( Tag Line ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انتهای شافت: انتهای شافت ( Tail Shaft ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالای مخزن: بالای مخزن ( Tank Top ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تانکر: تانکر ( Tank Vessel ) [اصطلاح دریان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تافرایل: تافرایل ( Taffrail ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاکل: تاکل ( Tackle ) [اصطلاح دریانوردی]: ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هرزه گرد: هرزه گرد , خود گرد ( Swivel ) [اصطل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موج مرده: موج مرده ( Swell ) [اصطلاح دریانورد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در حال چرخش: در حال چرخش ( Swaying ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روبنا: روبنا , روسازه ( Superstructure ) [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حماله محور پروانه: حماله محور پروانه ( Strut ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لنگر بی بازو: لنگر بی بازو ( Stockless Anchor ) [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لوله استرن: لوله استرن ( Stern Tube ) [اصطلاح د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ستون پاشنه: ستون پاشنه ( Stern Post ) [اصطلاح د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاشنه کشتی: پاشنه کشتی ( Stern ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپر کشتی: سپر کشتی : ( Stem ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بکسل طولی: بکسل طولی ( Stay ) [اصطلاح دریانورد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سمت راست کشتی: سمت راست کشتی ( Starboard ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استنچی: استنچی ( Stanchion ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرپوش دودکش: سرپوش دودکش ( Stack Cover ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مربع ریگ: مربع ریگ ( Square Rig ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلاس زدن: پلاس زدن ( Splice ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیر دکل: تیر دکل ( Spar ) [اصطلاح دریانوردی] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لوله اندازه گیری عمق: لوله اندازه گیری عمق ( Sounding Pip ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نگاه داشتن طناب: نگاه داشتن طناب ( Snub ) [اصطلاح در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قرقره فلزی: قرقره فلزی ( Snatch Block ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسلوپ: اسلوپ ( Sloop ) [اصطلاح دریانوردی]: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طناب حائل: طناب حائل ( Shroud ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک طول زنجیر: یک طول زنجیر ( Shot ) [اصطلاح دریان ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمع کوبی: شمع کوبی ( Shoring ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تپه زیرابی: تپه زیر آبی ، جای کم عمق ( Shoal ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارخانه کشتی سازی: کارخانه کشتی سازی ، کارخانجات ( Shi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمع: شمع ( Shore ) [اصطلاح دریانوردی] :ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کشتی ساز: کشتی ساز ( Shipwright ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بطور مرتب: بطور مرتب ( Shipshape ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم کشتی: هم کشتی ، هم سفر ( Shipmate ) [اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دفتر ثبت وقایع کشتی: دفتر ثبت وقایع کشتی ( Ship's Log ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مانور کردن کشتی: مانور کردن کشتی ( Ship Handling ) [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فاصله پر کن: فاصله پر کن ( Shim ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدنه: بدنه ( Shell ) [اصطلاح دریانوردی] ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طرح محض: طرح محض ( Sheer Plan ) [اصطلاح دریا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باریکه پل کشتی: باریکه پل کشتی ( Sheer ) [اصطلاح در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساق لنگر: ساق لنگر ( Shank ) [اصطلاح دریانورد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سکستانت: سکستانت ، زاویه یاب : ( Sextant ) [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مخابره با پرچمهای دستی: مخابره با پرچمهای دستی ( Semaphore ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قابل رفتن به دریا: قابل رفتن به دریا ( Seagoing ) [اصط ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حالت دریا: حالت دریا ( Sea State ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سی چست: سی چست ( Sea Chest ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بویه طرف دریا: بویه طرف دریا ( Sea Buoy ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیسه ملوانی: کیسه ملوانی ( Sea Bag ) [اصطلاح دری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لنگر چتری: لنگر چتری ( Sea Anchor ) [اصطلاح در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حبله: حبله ( Scuttle ) [اصطلاح دریانوردی] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاشویه: پاشویه ( Scuppers ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجرای پاشویه: مجرای پاشویه ( Scupper Lip ) [اصطلا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسکالری: اسکالری ( Scullery ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توری نجات: توری نجات ( Scramble Nets ) [اصطلاح ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دوبه: دوبه ( Scow ) [اصطلاح دریانوردی]:قا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طول زنجیر: طول زنجیر ( Scope ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسکونر: اسکونر ( Schooner ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسکارپ: اسکارپ ( Scarp ) [اصطلاح دریانوردی] ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

توپ سلام: توپ سلام ( Salute ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شناور بادبانی: شناور بادبانی ( Sailor ) [اصطلاح در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملوان: ملوان ، دریانورد : ( Sailor ) [اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انبار ملوانی: انبار ملوانی ( Sail Locker ) [اصطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فروهشته: فروهشته ( Sagging ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چراغهای راه: چراغهای راه ( Running Lights ) [اصط ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیغه سکان: تیغه سکان ( Rudder ) [اصطلاح دریانو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشمی بسته قرقره دار: چشمی بسته قرقره دار ( Roller Chocks ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غلتش: غلتش ( Roll ) [اصطلاح دریانوردی]:حر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرچ: پرچ ( Rivet ) [اصطلاح دریانوردی]:پی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انشعابات عمودی: انشعابات عمودی ( Riser ) [اصطلاح در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rigging: اسباب ( Rigging ) [اصطلاح دریانوردی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهیا ساز: مهیا ساز ( Rigger ) [اصطلاح دریانور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برپا سازی: برپا سازی ( Rig ) [اصطلاح دریانوردی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چرخش ناو: چرخش ناو ( Ride ) [اصطلاح دریانوردی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شناوری ذخیره: شناوری ذخیره ( Reserve Buoyancy ) [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سبد نجات: سبد نجات ( Reserve Buoyancy ) [اصطل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بستن مجدد: بستن مجدد ( Refasten ) [اصطلاح دریا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریو: ریو ( Reeve ) [اصطلاح دریانوردی] رد ...

١ سال پیش

مدال‌های علی باقری