علی باقری - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیغ ابرو: تیغ ابرو. چوگان ابرو. خم ابرو. طاق ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل طغرایی: شکل طغرایی ؛ به صورت خط طغرایی : از ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل بسیط: شکل بسیط ؛ شکل ساده : سه خط چون کرد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل تربیع: شکل تربیع ؛ مربع و چهارگوشه. ( ناظم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل حماری: شکل حماری ؛ ( اصطلاح هندسه ) به مثل ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل دواری: شکل دواری ؛ دایره. مدور. ( از ناظم ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل عروس: شکل عروس ( عروسی ) ؛ ( اصطلاح هندسه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شکل مأمون: شکل مأمون ؛ شکل خاص در هندسه. ( آن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

paradise: paradise : دکتر کزازی در مورد واژه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

بالش: به بالش در زبان آذری " بالنج "یا "ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ببر: در زبان آذری به ببر توغای گفته می ش ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

البته: لغت ایرانی البته به معنای "بطورحتم" ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خواجه: خواجه: دکتر کزازی در مورد واژه ی "خ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جل: جُل :جُل یا چُل ، به زبان ترکی چؤل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خشم شب: خشم شب :خشم شب اقدامی است که به جهت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبذیر: تبذیر در اصل از ماده بذر و به معنی ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

فلز: لغت عربیزه فلز filiz گویش دیگر واژه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مشبه به: مشبه به : مانسته دکتر کزازی واژه ی ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

هور: هور: دکتر کزازی در مورد واژه ی " هو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پناه: پناه دکتر کزازی در مورد واژه ی " پن ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مرکز ثقل: مرکز ثقل ( Center Of Gravity ) [اصط ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سرای سپنج: سرای سپنج :خانه ای که کشاورزان با چ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شقر: شَقر در تاریخ بیهقی به معنی اندوه ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نجات: نجات , بازیابی ( Salvage ) [اصطلاح ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استوانه: استوانه /اسطوانه: اصل واژه استوانه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اخوان: اَخَوان: در عربی تثنیه اَخ و به معن ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلوک: بلوک Block ( اصطلاح خیاطی ) : به مع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نوکر: واژه ی نوکر با واژه پهلویک چاکر cak ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جفا: جُفا:به ضمّ اول مخفف جُفاء ، خاشاکی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baby: baby انگلیسی تغییر یافته ی" بَه بَه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لگام بر بادنهادن: لگام بر بادنهادن ؛ کنایه است از بر ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مؤجل: مؤجل:[اصطلاح حقوق] تعهدی که انجام د ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

یخ: یخ ( yekh ) : [ اصطلاح چوپانی ] صوت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مونولوگ: مونولوگ: گفتگو با خود که نقطه ی مقا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سلام: کلمه ( سلام ) ، اصل در معنای این کل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

افکندن: افکندن: انداختن: این دو فعل هم ریشه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خط: خط: [اصطلاح مداحی ]اصطلاح غلطی ست ک ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

از: آز تغییر یافته ی واژه آج بوده که در ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

انوشه: انوشه : در پهلوی انوشگ anōšag به مع ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

جان: به جان رسیدن : مردن ، ار به جان نرس ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روستا: روستا: [اصطلاح دامپروری] به محل محد ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ابرو: آبرو: [اصطلاح راه سازی] هر سازه ای، ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چاپار: چاپار از مصدر ترکی چاپّاق گرفته شده ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ترید کردن: ترید کردن: [ اصطلاح در تداول عامه] ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امکنه: اَمْکِنه/اَماکِن: در عربی امکنه جم ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

هویج: واژه ی هویج از لغت ایرانی ویج=ریشه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گربه: گربه : در گویش محلی چهارمحالی چُرید ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پارچه: پارچه : در زبان انگلیسی به بخش یا ق ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر دست و پا افتادن: زیر دست و پا افتادن: به علت بی توجه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر دست و پا ریختن: زیر دست پا ریختن:[ کنایی] فراوان بو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر چیزی رفتن: زیر چیزی رفتن یا ماندن:۱ - با آن تص ...

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

مین: مین در زبان ترکی به معنی هزار می با ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

grey: لغت grey به معنی خاکستری با لغت ترک ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط انتقال نیرو: خط انتقال نیرو: شبکه ای از تجهیزات ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط تاریخ: خط تاریخ: خط موهوم در امتداد نصف ال ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط اتوبوس: خط اتوبوس: مجموعه ای شامل چند اتوبو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط ازاد: خط آزاد: مسیر یک وسیله ی ارتباطی که ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خط برنج: خط برنج: وسیله ای که برای نقش کردن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خطر گذشتن: از خطر گذشتن: از احتمال آسیب یا زیا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خط کش اشل: خط کش اشل: نوعی خط کش مهندسی با مقط ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطکش تی: خط کش تی: خط کشی که به سر آن یک خط ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خطر افتادن: به خطر افتادن: در معرض زیان یا آسیب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطرافرین: خطر آفرین:/xatarāfarin/، ها؛ - ان/: ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نعل: نعل شبدیز در آتش بودن:در طلب معشوق ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

جنگ: واژه ی جنگ با واژه ی بهرام خدای جنگ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیز: نیز:[اصطلاح صید ]سوزن تور بافی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازار: آزار = آز ( آزماق = منحرف شدن ، گم ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه را جویدن و در دهان کسی گذاشتن: لقمه را هم جویدن و توی دهان کسی گذا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه چپ کردن: لقمه چپ کردن:۱ - به آسانی و به تندی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه را دور سر چرخاندن: لقمه را دور سر چرخاندن:[کنایه] کار ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه کردن: لقمه کردن: در داخل لقمه قرار دادن ( ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرچنگ منزوی: خرچنگ منزوی: گونه ای خرچنگ از راسته ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه را از دست کسی قاپیدن: لقمه را از دست کسی قاپیدن: ( کنایه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لقمه گرفتن: لقمه گرفتن:1 - پیچیدن نان خروش در ل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حساب پاک کردن: حساب پاک کردن ؛ تسویه حساب و کنایه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر توی حساب بودن: سر توی حساب بودن ؛ کنایه از اطلاع د ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حساب پاک گردیدن: حساب پاک گردیدن ؛ کنایه از روشن شدن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر بسر شدن حساب: سر بسر شدن حساب ؛پاک گردیدن حساب. ( ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوان حساب: دیوان حساب ؛ دفتر حساب : آنروز که ر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر حساب رسیدن: سر حساب رسیدن ؛ به موقع رسیدن ذی حق ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حق و حساب: حق و حساب ؛ نَصَفَت. انصاف : اگر اح ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به خرج دادن: به خرج دادن: به کار بردن، ( خیلی حو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

اهنگ: آهنگ : در این کلمه آه به معنای صدا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سوپر: سوپر در اصل به معنی کامل، تمام، عال ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

صندلی: صندلی : صندل نوعی چوب از درختی به ه ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بادبان برافراشتن: بادبان برافراشتن /کشیدن /گشودن: گشو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باد سوختگی: باد سوختگی /bādsuxtegi/اسم. التهاب، ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بادروبش: باد روبش/bādrubeš/: اسم. عمل یا فرا ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زبان: زبان را گروگان کردن: حالت مبالغه آم ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

چشم: دوختنِ چشم: کنایه ی ایما از پرهیز و ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سالار: سالار: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

سود: سود : دکتر کزازی در مورد واژه ی سود ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دادگاه صحرایی: دادگاه صحرایی: دادگاهی که به محض دس ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دادگاه انکیزیسیون: دادگاه انکیزیسیون: دادگاهی که در کش ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دادگاه اداری: دادگاه اداری: دادگاهی که در یک ادار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ارزن: آش ارزن . رجوع به آش الم و آش گاورس ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش اماج: آش اُماج ؛ آشی که اماج ( خمیرهای ری ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش امام زین العابدین: آش امام زین العابدین ؛ آشی که در آن ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش الم: آش الم ؛ آشی است که بجای برنج گاورس ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشبرگ: آش برگ ؛ آشی که اسفناج یا برگ چغندر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش بغرا: آش بغرا ؛ آشی بوده که در آن گوشت و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ترخنه: آش ترخنه ؛ آش جو مقشر.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ترخنه دوغ: آش ترخنه دوغ ؛ آشی که جو مقشر در دو ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش تمر: آش تمر ؛ آشی که آچار آن تمر هندیست.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش خلو: آش خلو ؛ آش آلو یا قسمی از آلو : در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش جو نعمه: آش جو نعمّه ؛ آشی که قطعات خمیر بشک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش زرشک: آش زرشک ؛ آشی که چاشنی آن زرشک است ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش درهم جوش: آش درهم جوش ؛ آشی که سبزیها و حبوبا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ساک: آش ساک ؛ آشی که سرکه و اسفناج دارد.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش سرخ حصار: آش سرخ حصار ؛ آش قجری.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش سماق: آش سماق ؛ آشی که آچار آن سماق است : ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش خلیل: آش خلیل ، آش خلیل اﷲ ؛ آشی که دانه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش تره جعفری: آش تره جعفری ؛ آشی که سبزی آن تره و ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اش سرکه: ش سرکه ؛ آش که در آن به آچار سرکه ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کدو: آش کدو ؛ شوربائی که کدو نیز بر آن م ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کرم: آش کرَم ، آش کلم ؛ کرنبیه.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کلم: آش کلم ؛ آشی که در آن کلم مُقشر خرد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش کشکاب: آش کشکاب ، کشکاب ؛آش جو : در زمانی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش گاورس: آش گاورس ؛ آش الم.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش گوجه: آش گوجه ؛ آشی که آچار گوجه تر دارد.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش گوجه برغانی: آش گوجه برغانی ؛ آشی که در آن گوجه ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش لخشک: آش لخشک ؛ آش جو نعمه.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ماش: آش ماش ؛ آشی که دانه آن ماش است.

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش میویز: آش میویز ؛ آشی که در آن مویز یعنی ا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ناردان: - آش ناردان ، آش ناردانگ ؛ آشی که د ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش ویشیل: آش ویشیل ؛ بلهجه بعض ولایات آش بی ت ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

این اش و این نقاره: این آش و این نقاره ؛ با کار و عملی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هرجا اش است کل فراش است: هرجا آش است کَل فرّاش است ؛ هرجا طع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همان اش است و همان کاسه: همان آش در کاسه است ، همان آش است و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اش یا ولی ﷲ: آش یا ولی اﷲ ؛ فیرنی. و در بعض جاها ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زلف: زلف: دکتر شفیعی کدکنی در مورد " زل ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ورزیدن: ورزیدن: در پهلوی با ریخت ورزیتن war ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تخم مرغ: در زبان ترکی " یومورتا " یومورتا ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قوری: در زبان گرجی به خوک ghori گفته می ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

فمینیسم: فمینیسم ( Feminism ) : [اصطلاح جامع ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کیمیا: کیمیا: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ...

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کامل: کامل یک واژه ی عربی است برابر پارسی ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کسی در اوردن: سر کسی درآوردن: به وسیله او تلافی ک ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کسی کلاه رفتن: سر کسی کلاه رفتن:[ مجازی] ۱ - فریب ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کسی کلاه گذاشتن: سر کسی کلاه گذاشتن:[مجازی] او را فر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر گنج نشستن: سر گنج نشستن:[ تعریض] پول فراوان و ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کسی کشیدن: سر کسی کشیدن:[گفتاری] بر سر او گستر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کسی کردن: سر کسی کردن: سر او را پوشاندن. ( چا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر لج افتادن: سر لج افتادن: لج کردن. ( باز امروز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر وعده حاضر شدن: سر وعده حاضر شدن: در وقت مقرر در وع ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر سیری: سر سیری:[ کنایی] از روی بی میلی یا ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر سیاه زمستان: سر سیاه زمستان: در سرمای شدید فصل ز ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر چیزی کار کردن: سر چیزی کار کردن: بر روی آن کار کرد ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر چیزی گذاشتن: سر چیزی گذاشتن. :۱ - بر بالا یا بر ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر چیزی نشستن: سر چیزی نشستن: بر لبه آن یادر کنار ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر حرف خود ایستادن: سر حرف خود ایستادن یا بودن:[گفتاری] ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از کسی سر بودن: از کسی سر بودن: از او برتر یا بهتر ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عود: عود ( Relapse ) [اصطلاح اعتیاد]علائ ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

شیتیل: در زبان ترکی به گیاه گوجه فرنگی" شی ...

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کاوه: کاوه:کاوه در زبان پهلوی می بایست در ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

کراش: کراش ( Crush ) :[ اصطلاح توییتر] به ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

وزن: وزن : وزن به معنای سنگینی weight ا ...

٥ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پگاه: پگاه: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نسخ: نسخ : نسخ از نظر لغت به معنی از بین ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محاق: محاق از ماده محق ( بر وزن مرد ) به ...

٥ ماه پیش

مدال‌های علی باقری