Shamim - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unprivileged: تنگدست

٣ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

land contract: برنده شدن در قرارداد

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flesh out something: to add more details or information ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embark upon: embark upon رسمیه launch into غیرر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make someone's blood boil: to make someone extremely angry خون ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in good hands: تحت سرپرستی کسی بودن کارا ها را به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed light on: to provide information about someth ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the bill: to be performing in a show, concert ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a heap of sth: مقدار زیادی از چیزی

٢ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

second line: A second - line treatment or drug i ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

draughty: A draughty place, especially a room ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull someone's leg: to tell someone something that is n ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go through the ceiling: to suddenly increase very rapidly ق ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a needle in a haystack: something that is impossible or ext ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plead guilty: او جرم خود را پذیرفت و 240 دلار جری ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

street wisdom: having the knowledge needed to surv ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be no skin off one's back: be no skin off someone's nose = be ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

assign blame: to say that someone or something is ...

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outstanding bill: an unpaid bill

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fueled speculation: به حدس و گمان دامن زد

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give the green light: to give permission for someone to d ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go bad: فاسد شدن

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

massive hit: very successful song, movie, or sho ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rule something or someone out: to decide or say officially that so ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

add a fuel to the fire: to make a situation or conflict int ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from stem to stern: از جلو تا عقب

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outward looking: willing to consider ideas that are ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bump: سفر کردن

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lump: معنی بغض کردن هم میده

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good spirits: شاد و شنگول

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

burn something to a cinder: to burn something until it is black

٣ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get through with: کاری را تمام کردن

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kicking yourself: حسرت انجام یک کاری را خوردن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurry pace: نگاهی بندازی

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slack off: to work less hard or to be less tha ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hints and tips: نکات و راهنما

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bear the cost: pay for پرداختن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swing the prices: نوسان قیمت ها

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وارسی کردن: بررسی کردن

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fueled speculation: به حدس و گمان دامن زد

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fade out: If the picture or sound of a film o ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest payment: سود وام

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

think outside the box: to think imaginatively using new id ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a needle in a haystack: something that is impossible or ext ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go through the ceiling: to suddenly increase very rapidly ق ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good spirits: شاد و شنگول

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

address a risk: تقابل با یک خطر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deal with something: to be about or be on the subject of ...

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

جواب گزینه دو هست دو تا جمله داری ...

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work your tail off: work till/until you drop خیلی زحمت ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

credit where credit is due: an expression that means that you s ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roar with something: to express an emotion, such as laug ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be in blossom: to have flowers growing ( غرق ) در ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the eleventh hour: the last moment or almost too late:

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a deadline: meet a deadline همون معنی رو میده ی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the blind leading the blind: used to describe a situation where ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be thick as thieves: صمیمی بودن

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run into something: to experience something unexpectedl ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurry pace: نگاهی بندازی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to enable sb to do sth: to make able; give power, means, co ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rest in the hand of: rest in the hand of اختیار چیزی را ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

over the telephone: همون on the phone میشه یعنی پشت تل ...

٥ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avenue runs: Avenue runs وقتی این دو باهم میاد ی ...

٥ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٦ ماه پیش

مدال‌های Shamim