ترجمههای محمد (٤)
								
									٢٠٩
								
							
						
											٥ سال پیش
										
									
										The teacher assigned a lot of homework over the weekend.
									
								
											-١
										
									معلم بیش از اندازه تکالیف برای آخر هفته واگذار کرده .
											٥ سال پیش
										
									
										She assigned her son to watch the baby while she took a shower.
									
								
											٦
										
									او تا موقعی که دوش می گرفت، وظیفه مراقبت از کودک را به پسرش واگذار کردن ( سپرد ) .
											٥ سال پیش
										
									
										I'm assigning this closet for winter clothes only.
									
								
											٤
										
									من این قفسه را فقط برای لباس های زمستانی اختصاص می دهم
											٥ سال پیش
										
									
										Committing this crime was the deed that he would regret for the rest of his life.
									
								
											-٤
										
									ارتکاب این جنایت سندی بود که او را برای بقیه عمرش پشیمان خواهد کرد