پیشنهادهای محسن هدایتی رضوانی (١١)
١٣
١ ماه پیش
٠
احساس حال خوب داشتن I feel well. احساس میکنم حالم خوب است.
١ ماه پیش
٠
یعنی حال کسی بهتر بودن یا بهتر شدن
١ ماه پیش
٠
پیشِ پزشک رفتن، به پزشک مراجعه کردن، رفتن پیش دکتر
٢ ماه پیش
٠
درونه گیر، درونه گیری، لانه گیری ( در دستور زایشی - گشتاری ) رخداد جمله ای در درون جمله ی دیگر.
٢ ماه پیش
٠
منصرف کردن
٢ ماه پیش
٠
تنها، به تنهایی، تنهایی، خودش تنها
٢ ماه پیش
٠
برای خود کار کردن، برای خود کاسبی راه انداختن
٢ ماه پیش
٠
فعلاً که وضع چنین است.
٢ ماه پیش
٠
پیوند همپایه
٣ ماه پیش
٠
معادل معنایی Contrastive stress تکیه تقابلی می باشد.
٤ ماه پیش
١
به آرامی