تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

get the word out about something متوجه موضوعی شدن، فهمیدن، مطلع شدن ( میتواند تصادفی یا حتی به صورت غیرمستقیم هم باشد )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

get 'the word' about something متوجه موضوعی شدن، فهمیدن، مطلع شدن ( میتواند تصادفی یا حتی به صورت غیرمستقیم هم باشد )

پیشنهاد
٠

متوجه موضوعی شدن، فهمیدن، مطلع شدن ( میتواند تصادفی یا حتی به صورت غیرمستقیم هم باشد )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فضائل و رذائل

پیشنهاد
٠

یعنی: به زور دارم جلوی خودم را می گیرم.

پیشنهاد
٠

مقایسه کردن چیزی با چیزهای دیگر به این منظور که یک دید از آن بدست آوریم، - لحاظ کردن - مدنظر قرار دادن - در دایره توجه قرار دادن Looking at these fi ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطوط صورت هنگام اخم کردن - خطوط اخم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعل مناسب برای lip gloss فعل wear هست. she wears lip gloss more than her sister

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرور جلوه دادن Social media loves to villainize dolphins می شه چند تا هم معنا هم برایش درنظر گرفت مانند: vilify demonize

پیشنهاد
٠

Are you keeping tabs on me? داری منو می پایی؟ ( informal ) به معنای تحت نظر داشتن و پاییدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to rectify the problem/situation مشکل را حل کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوارض جانبی مصرف زیاد قهوه مانند لرزش دست و ضربان تند قلب و. . .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظاهر کرو کثیف و رو مخ ( هم برای انسان هم برای اشیاء ) American English

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

idiom به معنای دست به سیاه و سفید نزدن i'll make all the arrangements and you won't have to left a finger

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه ای از تغییرات که با هدف جذاب کردن یک شخص یا مکان انجام می شود - ( تغییر و زیباسازی )