تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a pit of something به معنی یه چیزیو به صورت مزمن و دایمی داشتن ، اینم میشه نفرت مزمن نفرت همیشگی برا مثال he can plunge us into a pit of hate

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همون in order to هست ولی فعل بعد with the intention of باید ing بگیره

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور کلی ترفند باحال موافق بودن با یه کاریه و گفتن اینکه اره منم همینطور مثل توعم تو یه قضیه x . generally it means me to it is like so do i eg: ...

پیشنهاد
٠

همون ایینه خدای کودکی خودمونه تو فرهنگ امریکایی هم این اصلاح بچگانه است و توسط بزرگا استفاده نمیشه گه گاه تو فیلم های تینیجری و مکالمه های دخترونه ام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

make somebody to feel worse or less enthusiastic

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نتیجه بخش بودن making an effort and hard work will pay off

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معنی های خاک کثیف و اینارو بذاریم کنار یه معنی مهم داره که تو دید و بازدید ها زیاد استفاده میشه !tell me all the dirt به معنی اینه که خبرا دست اول و ...