محمدرضا آقاشاهی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calling the shots: وقتی که می تونیم کنترل یا سازماندهی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole picture: کل تصویر / تصویر کامل / تمام ماجرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avoid: فاصله گرفتن ( با توجه به متن ، فاص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harsh words: سخنان تند، زننده یا نیش دار

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamics: با توجه به متن می توان �تعامل� نیز ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

placing: با توجه به متن می تونه "تمرکز" هم م ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abundance: معمولا با of همراه است و میتونه به ...

٧ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional: emotion در روانشناسی به هیجان ترجمه ...

٨ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maximizing: بزرگنمایی maximizing windows بزرگنم ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a mountain out of a molehill: با اهمیت نشان دادن مسائل بی اهمیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a mountain out of a molehill: با اهمیت نشان دادن مسائل بی اهمیت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a bump in the road: یک مشکل کوچکی که قابل حل شدن است . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a bump in the road: یک مشکل کوچکی که قابل حل شدن است . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worry: نگرانی ، تشویش ( n ) . در علم روانش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

staff meeting: جلسه یا نشست کاری جلسه یا نشست کارک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

staff meeting: جلسه یا نشست کاری جلسه یا نشست کارک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reality television: نوعی برنامه های زندهٔ تلویزیونی است ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reality television: نوعی برنامه های زندهٔ تلویزیونی است ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tense up: عصبانی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avoid: فاصله گرفتن ( با توجه به متن ، فاص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your head in the game: حواست جمع کن تمرکز در انجام وظایفی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your head in the game: حواست جمع کن تمرکز در انجام وظایفی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: با توجه به متن می تونه "طراحی" یا " ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cannot be overemphasized: بسیار با اهمیت اهمیت غیرقابل توصیف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

timeout: محروم کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee jerk: با توجه به متن "عجولانه" ، "غیر ارا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

storm clouds: مشکلات بویژه مشکلاتی که بروز آن قر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

storm clouds: مشکلات بویژه مشکلاتی که بروز آن قر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resentment: تنفر فرهنگ توصیفی APA : تنفر ( احس ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a port in a storm: اشاره به این موضوع دارد که وقتی در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a port in a storm: اشاره به این موضوع دارد که وقتی در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heat of the moment: اشاره به این موضوع دارد که ؛ وقتی ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as needed: در صورت لزوم در صورت نیاز add water ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as needed: در صورت لزوم در صورت نیاز add water ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

seal the deal: رسمیت دادن قطعی کردن یک توافق یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seal the deal: رسمیت دادن قطعی کردن یک توافق یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self soothing: خود تسکینی خود آرام سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self soothing: خود تسکینی خود آرام سازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have just: اخیراً - به تازگی I've just bought ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sunroom: آفتاب خانه - سالن آفتاب . اتاقی ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calling the shots: وقتی که می تونیم کنترل یا سازماندهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do it anyway: تحت هر شرایطی ، کاری را انجام دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neurologically: از بعد عصبی یا عصب شناختی / از لحاظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harsh words: سخنان تند، زننده یا نیش دار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

volley: با توجه به متن "به بیان جملات اعترا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyperdrive: به نظر میرسه به این معنی باشه : وقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hyperdrive: به نظر میرسه به این معنی باشه : وقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tool: با توجه به متن بویژه در علوم انسانی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on firm ground: قرار گرفتن در وضعیت امن در موقعیت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emotionally flood: طغیان هیجانی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring something on the table: استفاده از چیزی که می تونه برای ما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intentionally or unintentionally: خواسته یا ناخواسته / عمداً یا سهواً

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whole picture: کل تصویر / تصویر کامل / تمام ماجرا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goodwill: با توجه به متن "نگرش صمیمانه" هم می ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all over and done with: موضوع یا چیزی که دیگه تمام شده و نی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

where someone is coming from: نگرش یا نقطه نظر شخص دیگری I under ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

down off the ledge: تسکین رنج یا نگرانی های فردی بعد از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

facilitate: هموار ساختن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

someone's side of the story: زمانی استفاده میشه که شخصی بخواهد د ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های محمدرضا آقاشاهی