تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بایده یعنی کاسه یا پیاله. در شعر آن یکی شیرست اندر با دیه - آن دگر شیرست اندر بایده. آن یکی شیرست کادم می درد - آن دگر شیرست کادم می خورد. دراین ...

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

بُغ در ملایری یعنی بخار. بُغ و بُخار

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پِِشک انداختن یعنی قرعه کشیدن. بختیاریکا هم گفته.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بُغ یعنی بُخار. بُغ و بُخار. مانند دیگ بُغ کرده یعنی دیگ پر از بخار شده. معنی چهره ترش کردن کاربرد مجازی است.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بُغیه یعنی گنجه دیواری. برای نگه داری هر چیزی مانند خوراکی. این با بُقچه ( بُغچه ) و باغ از یک ریشه است. بقچه هم بهترست بغچه نوشته شود.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خَس و غَلیظ مانند آرایش خسّ و غَلیظ یا شربت خسّ و غلیظ

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پَسا کَردن یعنی جدا کردن چیزهایی که در هم آمیخته اند مانندپَسا کردن ماهیچه از استخوان و چربی خوراک.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کَته یعنی مخزن نگهداری چیزی مانند زغال Bunker

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اَتا در مازندرانی یعنی یک دانه یا یکتا ، مثال: اَتا سیب بَخِر. یک سیب بخور.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی کو در بازی یعنی قبول نیست درنگ کنید. timeout از گویش ملایری bikeu بر وزن گوو ( گاو ) به ملایری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی اصلی چغلی گوه پرنده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چُتِلی یعنی نشستن روی کف دو پا. کف دوپا روی زمین و زانو به سمت سینه است. دستها در هر حالت می تواند باشند. مثال یک ملوچی داشتیم خیلی دوستش می داشتیم. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکینه pump ابزار یا دستگاه مکیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کَپونی در ملایری یعنی تقلید. کپونی در آوردن یعنی تقلید کردن. یعنی هر کاری کسی می کند دیگری هم همان کار را می کند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَغِژ یعنی تفاله پلاره های انگور در انداختن سرکه که ترش مزه است و برای درست کردن خیار ترشی استفاده می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چزغه یعنی یک انشعاب از یک خوشه. پلاره یعنی یک دانه انگور که چوبی به ان نیست. خوشه بعد چِزغه بعد پلاره انگور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

مینا به معنی لایه بیرونی و محافظ و لطیف است. این هنوز درباره مینای دندان به کار می رَود. به لایه روی پوست صورت هم گفته می شده است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

همانطور که در بَختیاریکا امده گشتن یعنی نیش زدن. نمونه گُنج ( زَنبور ) گَشتَش. یعنی زنبور گَزیدَتش.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشانه معرفه مانند the In English. نمونه کتابِ کَه ( کتابی که می شناسی ) مثال : کتابِ که را کجا هَشتی؟ کتابِ کَه را کُجا گُذاشتی؟ نمونه دیگر بچه که ( ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برابر پارسی شورت تُنِکه می باشد به معنی زیر شلواری کوتاه.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برابر فارسی شورت زنانه تُنِکه می باشَد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضد یا علیه برابر پارسی اش دُژ است. بسان دژمن دُژَم دژخیم دشوار. همه اینها مانند دژم خشم و غم دارند. و اینکه هنوز هم در کوردی به جای ضد دِژی میگویند. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ناهمسان هم درش زیادیست و باید باشد ناسان. سان به معنی مانند هست. ناسان می شود متفاوت. در نامها هم سا یا سان را داریم بسان گلسا درسا مهسا پریسا> در شع ...