پیشنهادهای Pari Tofighi (٢٣)
بایده یعنی کاسه یا پیاله. در شعر آن یکی شیرست اندر با دیه - آن دگر شیرست اندر بایده. آن یکی شیرست کادم می درد - آن دگر شیرست کادم می خورد. دراین ...
بُغ در ملایری یعنی بخار. بُغ و بُخار
پِِشک انداختن یعنی قرعه کشیدن. بختیاریکا هم گفته.
بُغ یعنی بُخار. بُغ و بُخار. مانند دیگ بُغ کرده یعنی دیگ پر از بخار شده. معنی چهره ترش کردن کاربرد مجازی است.
بُغیه یعنی گنجه دیواری. برای نگه داری هر چیزی مانند خوراکی. این با بُقچه ( بُغچه ) و باغ از یک ریشه است. بقچه هم بهترست بغچه نوشته شود.
خَس و غَلیظ مانند آرایش خسّ و غَلیظ یا شربت خسّ و غلیظ
پَسا کَردن یعنی جدا کردن چیزهایی که در هم آمیخته اند مانندپَسا کردن ماهیچه از استخوان و چربی خوراک.
کَته یعنی مخزن نگهداری چیزی مانند زغال Bunker
اَتا در مازندرانی یعنی یک دانه یا یکتا ، مثال: اَتا سیب بَخِر. یک سیب بخور.
بی کو در بازی یعنی قبول نیست درنگ کنید. timeout از گویش ملایری bikeu بر وزن گوو ( گاو ) به ملایری
معنی اصلی چغلی گوه پرنده است.
چُتِلی یعنی نشستن روی کف دو پا. کف دوپا روی زمین و زانو به سمت سینه است. دستها در هر حالت می تواند باشند. مثال یک ملوچی داشتیم خیلی دوستش می داشتیم. ...
مکینه pump ابزار یا دستگاه مکیدن
کَپونی در ملایری یعنی تقلید. کپونی در آوردن یعنی تقلید کردن. یعنی هر کاری کسی می کند دیگری هم همان کار را می کند.
تَغِژ یعنی تفاله پلاره های انگور در انداختن سرکه که ترش مزه است و برای درست کردن خیار ترشی استفاده می شود.
چزغه یعنی یک انشعاب از یک خوشه. پلاره یعنی یک دانه انگور که چوبی به ان نیست. خوشه بعد چِزغه بعد پلاره انگور
مینا به معنی لایه بیرونی و محافظ و لطیف است. این هنوز درباره مینای دندان به کار می رَود. به لایه روی پوست صورت هم گفته می شده است.
همانطور که در بَختیاریکا امده گشتن یعنی نیش زدن. نمونه گُنج ( زَنبور ) گَشتَش. یعنی زنبور گَزیدَتش.
نشانه معرفه مانند the In English. نمونه کتابِ کَه ( کتابی که می شناسی ) مثال : کتابِ که را کجا هَشتی؟ کتابِ کَه را کُجا گُذاشتی؟ نمونه دیگر بچه که ( ...
برابر پارسی شورت تُنِکه می باشد به معنی زیر شلواری کوتاه.
برابر فارسی شورت زنانه تُنِکه می باشَد.
ضد یا علیه برابر پارسی اش دُژ است. بسان دژمن دُژَم دژخیم دشوار. همه اینها مانند دژم خشم و غم دارند. و اینکه هنوز هم در کوردی به جای ضد دِژی میگویند. ...
ناهمسان هم درش زیادیست و باید باشد ناسان. سان به معنی مانند هست. ناسان می شود متفاوت. در نامها هم سا یا سان را داریم بسان گلسا درسا مهسا پریسا> در شع ...