ایمان - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble: ریزش و افت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

رضاشاه: نماد تعصب، اقتدار و شجاعت ایران زمی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accredit: من موفقیتم را به معلم هایم نسبت می ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take account: مورد توجه قرار دادن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

throw up: از دست دادن

٩ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw up: از دست دادن

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take account: مورد توجه قرار دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

withdraw: ۱. ترک کردن ( دارو، مواد مخدر و. . ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earwax blockage: جرم گرفتگی گوش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

farsightedness: پزشکی: دوربینی farsightedness= hype ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farsightedness: پزشکی: دوربینی farsightedness= hype ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undervalue: دست کم گرفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esld: مخفف عبارت end stage liver disease ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

esrd: مخفف عبارت end stage renal disease ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

esrd: مخفف عبارت end stage renal disease ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preconceive: پیش داوری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preconceive: پیش داوری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ECC: مخفف Early Childhood Caries و به مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seborrhea: پوسته پوسته شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cheilitis: التهاب یا ترک خوردگی لب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cheilitis: التهاب یا ترک خوردگی لب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

avail: سودمند بودن استفاده کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

avail: سودمند بودن استفاده کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no avail: بی فایده بیهوده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no avail: بی فایده بیهوده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: شور چیزی را در آوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

impervious: عایق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impervious: عایق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

precincts: مجاورت و همسایگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precincts: مجاورت و همسایگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affinity: تمایل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conductive to: منجر شدن باعث شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conductive to: منجر شدن باعث شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

HF: مخفف Heart Failure به معنی نارسایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

HF: مخفف Heart Failure به معنی نارسایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deputize: وکالت دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crepuscular: twilight

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

worn out: داغون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

invoke: درخواست کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

size up: ارزیابی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tumble: ریزش و افت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tumble: ریزش و افت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give out: reveal

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overnutrition: hyperphagia

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hyperphagia: overnutrition

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

t1dm: مخفف Type 1 diabetes mellitus

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gdm: مخفف عبارت gestational diabetes mel ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gdm: مخفف عبارت gestational diabetes mel ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fpg: مخفف fasting plasma glucose و به مع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرولاکتین: پرولاکتین هورمونی مترشحه از هیپوفیز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پرولاکتین: پرولاکتین هورمونی مترشحه از هیپوفیز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اکسی توسین: اکسی توسین در لغت به معنای زایمان س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اکسی توسین: اکسی توسین در لغت به معنای زایمان س ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dash: Dietary Approaches to Stop Hyperten ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vlcd: مخفف very low calorie diet و عبارت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رضاشاه: نماد تعصب، اقتدار و شجاعت ایران زمی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

رضاشاه: افتخار ملت ایران

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beet green: برگ چغندر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dump: کلمه ی dumb رو با dump اشتباه نگیری ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pilot program: برنامه آزمایشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pilot program: برنامه آزمایشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drunk: مست و پاتیل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

speculative: حدسی و به صورت گمانه زنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

develop: دچار شدن example: He developed a br ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

terminate: بعضی اوقات در پزشکی: سقط کردن ( جنی ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throw up: شما نباید همچین فرصتی را از دست بده ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

accrue: اگر پول خود را در حساب پس انداز نگه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsive: شستن بیش از حد دستها، یکی از رفتاره ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های ایمان