پیشنهادهای محمد علیپور (١٤)
دوستان آیا کاهل به معنی سست و تنبل و تن پرور واژه فارسی است یا عربی؟
مُغَس ( مُغَص ) : در گویش بهبهان به خسیس، کِنِس، لئیم و نخور گفته می شود
تُپ: قطره. در گویش محلی بهبهان Top
پدال: در گویش محلی بهبهان معادل این واژه " پایه دو" کاربرد دارد
پرتو: در گویش محلی بهبهان پرتو به معنی : پشتوانه، حمایت مالی، در حمایت کسی بودن.
مناره: سازه های مخروطی شکل بلندی بوده که در راه ها به فاصله تقریبی هر دو کیلومت که برابر با یک میل بوده، می ساختند تا کاروانیان و رهگذران بر اساس آن ...
اتاق ( اطاق ) : تو TO بر وزن مو در گویش محلی بهبهان به جای اتاق ( اتاق ) از واژه ی "تو" استفاده می شود
در گویش بهبهان ربا: سودی گرفتن، سودی دادن
در گویش محلی بهبهان تو: اطاق ( too )
در گویش بهبهان رکاب: پایه دو ( Payedoo ) گفته میشود
پوش: سقف. در گویش بهبهان. پوش تیرآهن. پوش تیرچه بلوک.
خیزُم: هیزم . در گویش بهبهان
به گویش بهبهان: میمنوهی mimenohy گویند
سلام معادل پارسی "عاریه، عاریت" را چه واژه ای پیشنهاد می دهید؟