دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٥٢
رتبه در دیکشنری
١٦,٣٢٧
لایک
٥
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
١ هفته پیش
١
کُلو: در گویش بهبهانی به معنی "نوعی ملخ که به صورت دسته جمعی به مزارع کشاورزی هجوم می آورند"
٣ ماه پیش
٠
به جای آوردن: متوجه شدن مثال: در آن هنگام من اندیشه ی وی را به جای آوردم
٤ ماه پیش
٠
جاشو: این واژه با شکل "جاشوب" هم آمده است. شاشان جاشوب استاد همه ی جاشوبان مگر شاه او را به شهر فرستاده است. کتاب سمک عیار جلد 2 ص 421
٤ ماه پیش
٠
دونی: نوعی قایق که ظرفیتی برابر حداکثر ده تن در آن جای می گیرد. ( اگر هزار مرد باشند قهر توان کرد. آخر پهلوان دبور با ماست، خاصه که در "دونی" اگر ب ...
٤ ماه پیش
٠
تنگه: دست لباس، قواره پارچه، قواره جامه. ( سمک عیار ، جلد2، دکتر خانلری )
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.