پیشنهادهای نیمچه مترجم (١٥)
٣٩
١١ ماه پیش
٠
محنت بار
١١ ماه پیش
٠
خردمندتر
١ سال پیش
٠
دست از سر کسی برداشتن
١ سال پیش
٠
جریحه دار کردن قلب
١ سال پیش
٠
جا داره که بشه
١ سال پیش
٢
گریه سر دادن
١ سال پیش
٠
مجلس شادی
١ سال پیش
١
به جنون کشاندن
١ سال پیش
٢
گماشته
١ سال پیش
١
آزرده خاطر
١ سال پیش
١
تندمزاج
١ سال پیش
٠
خوش خدمت
١ سال پیش
١
she burst into tears on receiving the note با دریافت نامه اشکش سرازیر شد
١ سال پیش
٠
احمقها .
١ سال پیش
١
tied up tongue بسته شدن زبان برای فاش نکردن چیزی