دیکشنری
											
												امتیاز در دیکشنری
											
										
									
										
											١,٠٨٥
										
									
								
											
												رتبه در دیکشنری
											
										
									
										
											٣,١٩٤
										
									
								
											
												لایک
											
										
									
										
											١١٦
										
									
								
											
												دیسلایک
											
										
									
										
											١٦
										
									
								جدیدترین پیشنهادها
															١ هفته پیش
														
													
															٠
														
													بیزَّه، bizah, ( بیز، زَه ) ، در زبان لکی یعنی: ۱. ویار خانم باردار درمورد خوراکی ها و رنگها و بوی عطر و . . . . ، ۲. هر چیزی که دل انسان دوست داشته ...
															١ هفته پیش
														
													
															٠
														
													هُوونَه ، honah, ( هُ و ، نَ ه ) در زبان لکی یعنی : ۱. این طور ، این جوری ، به نحو ، به مدل ، با این طرز ، به این روش ، با این شگرد ، فن و غیره که د ...
															١ هفته پیش
														
													
															٠
														
													چِز، chez, ( چِ، ز ) در زبان لکی یعنی:۱. چوبی که به دوک نخ ریس متصل است و محل انباشت نخ های بافته شده است، و به هر واحد نخ پشم ریسی که دور دوک کامل م ...
															١ هفته پیش
														
													
															٠
														
													کُییز، koiz, ( کُ، یّ، ز ) در زبان لکی یعنی:۱. قاچ کردن ، بریدن ۲. شکستن ، تکه تکه کردن ، قطعه جدا شده از هندوانه یا . . .
															١ هفته پیش
														
													
															٠
														
													چَچ، chach, ( چَ، چ ) در زبان لکی یعنی: ۱. دست به زبان عامیانه کودکانه خطاب دست انسان را چچ گویند ، دست کوچک کودکان
جدیدترین ترجمهها
											
												ترجمهای موجود نیست.
											
										
							جدیدترین پرسشها
										
											پرسشی موجود نیست.
										
									
						جدیدترین پاسخها
										
											پاسخی موجود نیست.