دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٩٤٣
رتبه
رتبه در دیکشنری
٣,٥٨٧
لایک
لایک
١٠٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٩

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

زُخ، zokh, ( زُخ ) , با ضمه ز که زُخ خوانده می شود در زبان لکی یعنی ۱. سرما ۲. سوز سرما و انجماد ناشی از حالات سرما ۳. بیماری سرما خوردگی و سینه پهلو

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

زِق، zegh, ( زِق ) , در زبان لکی ۱. با کسره ز که زِق خوانده می شود یعنی مقدار کم و اندک در مورد آب و مایعات ۲. به زمین باتلاق مانند که آب روی آن جمع ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

هَمُوَنّه، hamonah, ( هَمون، َنه ) , در زبان لکی یعنی۱. چرم سبکی که نقش توبره را بازی می کند و از پوست بز تهیه می شود ابتدا پوست بز را سالم و بدون پا ...

تاریخ
١ روز پیش
دیدگاه
٠

دَنی ، dani, ( دَ، نی ) , در زبان لکی یعنی۱. مخفف دنده است ۲. دنی سی یعنی کسی که طاقت و صبر زیادی دارد۳. دنی یعنی دون و فرو مایه و پستی. ۴. به معنی د ...

تاریخ
٦ روز پیش
دیدگاه
٠

یَپر، yapar, ( یَ، پَر ) ، با فتحه ی به شکل یَ پر در زبان لکی یعنی ۱. مخفف لپه است ۲. حبوبات دو لپه ای و چون در مناطق غرب کشور بیشتر در مورد باقلا اس ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.