دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢٤٠
رتبه در دیکشنری
٨,٢٤٩
لایک
٢٣
دیسلایک
٢
جدیدترین پیشنهادها
١١ ماه پیش
١
Cologn fade. . . . ضعیف شدن ادکلن
١ سال پیش
٢
Her vision was impered after accident بینایی اش بعد از تصادف آسیب دید Impair یعنی اسیب دیدن Impaired در فرمت صفت یعنی اسیب دیده
١ سال پیش
٠
Work against
١ سال پیش
٠
Exercise stave off some effecte. . . ورزش از بعضی اثرات جلوگیری میکند. . .
١ سال پیش
٠
Pore skin. . . روزنه پوست
جدیدترین ترجمهها
١ سال پیش
He doesn't think you realize the gravity of the situation.
٠
او فکر نمیکند شما متوجه ی جدیت موقعیت شدید
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.