دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٨,٢٩٠
لایک
لایک
٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٠

رودمون در گویش محلی راوری از �رو به درمان� گرفته شده ، به معنای در حال خوب شدن ، مثلا :وقتی استخوانی شکسته یا در رفته بعد از چند روز از جا انداختن اس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٠

تـیـل درگویش محلی راوری به معنی غلیظ ، و گاهی معنی پُر رنگ و پر مایه میدهد مثال: سبز تیل ، یعنی سبز سیر ، سبز پر رنگ

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٠

سَر گَردا در گویش محلی راوری به سرگیجه � سَـرگَـردا � میگویند

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٠

جاروندن در گویش محلی راوری مثلا توی اداره کار کسی رو انجام ندادن و همش امروز و فردا کردن ، سر کار گذاشتن ، حیران کردن ، پاسکاری کردن میگن ، � جارون ...

تاریخ
٤ ماه پیش
دیدگاه
٠

حُـقـه در گویش محلی راوری به قوطی ، حُـقّـه هم میگویند مثلا:حقه کبریت یعنی قوطی کبریت ، یا حقه رب گوجه

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.