تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عقیده پیدا کرد که. مثال:او بر آن شد که پسر عموی خود یعنی عیسی را بزند ما ترسید که پدرش او را تنبیه کند!بنابراین منصرف شد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یعنی در خاطر خود

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قیافه ی بی مِهر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یعنی صدای در حال سخن گفتن که هیچ احساسی در آن نباشد.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یعنی زود رنجی زنان

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نظری به آن انداخت و چنین دید. چنین دید:این اندازه دید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوام نمی اورد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعادل و توازن با هم فرق دارند. مثال:تعادل به حالتی گفته می شود که مثلا یک طرف وزن ۳۰ کیلو و آن یکی طرف ۲۰کیلو است اما به گونه ای قرار داده شده روی_مث ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

او وقت خود را صرف چیزی می نمود که ارزشش را نداشت. می نمود:می کرد

پیشنهاد
٠

او در شک و شبهه بود. شک یعنی دودلی و شبهه یعنی پوشیدگی امری. او نمی دانست کدام درست است و موضوع برای او پوشیده بود.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آنکه ناآرام است آنکه همیشه در هیجان است

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این جمله از کتاب سرخ و سیاه اثر استاندال برداشته شده. او با خود می گفت:زن من حقیقتاً بسیار دانا و پر مغز است! دانا یعنی داننده یعنی آگاه که بر عکس م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی میل به نکته سنج بودن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تربیت:به معنای ادب به کسی یاد دادن نمیشه! تربیت یعنی آموزش، تعلیم، پرورش. بی تربیت یعنی انکه ادب تعلیم ندیده یا بی بهره از ادب. با تربیت یعنی انکه ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی به کسی گفته میشه بی تربیت به این معناست که خود اون شخص مقصر دانسته نمیشه، بلکه مثلا پدر و مادر اون شخص دانسته میشه. بی تربیت یعنی، کسی که ادب تع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لطافت طبع داشت: خصلت مهربانی داشت مهربان خوی بود

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد فهمیدن یعنی جهت زشت حرف های مرا فهمیدن. خوب فهمیدن یعنی:پسندیده فهمیدن مطلبی اگرچه آن حرف منظور زشتی داشته باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بد فهمی:یعنی جهت زشت حرف های مرا فهمیدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منادا:یعنی طرف صحبت قرار دادن چیزی یا کسی ای دوست یا خداوندا و یاحسین

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متانت یعنی:همیشه عاقلانه رفتار کردن_پرهیز از نشان دادن هیجان های درونی. کسانی که گاهی اوقات سنگینی در رفتار دارن رو نمیشه بهشون متانت رو نسبت داد. ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریزه به معنای مهارت و معلومات است که در ارگانیسم هر موجود زنده وجود دارد، بدون آنکه آن را یاد بگیرد. و سرشت همان احساسات تغیر ناپذیر و پایدار است ک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر کسی دارای سرشت است:یعنی هر کسی دارای احساسات پایدار است. هر کسی یک جور سرشت دارد:یعنی هر کسی احساسات پایدار خاص خودش را دارد. نیک سرشت:احساسات پ ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیک اخلاق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دختر خوشگل دختر زیبا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال از ته دل شادم:یعنی با تمام میل ام شادم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاد اینجا به معنای تذکر امده. تذکر به معنای یاد کردن است و من همین رو به طور توضیحی میگم: فکر کردن بهش برای من باارزشِ و مورد علاقه؛وقتی که یک چیز، ف ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آن چیز که درون انسان خوب و بد را از هم تشخیص می دهد:عقل است. دقت کنید:وجدان به عنوان یک نیرو معروفی شده، اما گفته نشده که این نیرو چیست!. یعنی آن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلندقدر به معنای:جایگاه باارزش. به شرف معنی جایگاه باارزش نسبت داده شده. محمد شریف است این معنی رو هم میده که محمد جایگاه باارزشی دارد. در اینجا د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

رانه:همان انگیزه است. رانه یا انگیزه در ذات خود حامل احساسات است

پیشنهاد
١

شناخت پیشینی یعنی شناختی که از تجربه حاصل نشده. یعنی:فرضا، ما شاهد یک اتفاق هستیم و بعد معنایی که مطابق اتفاق رخ داده است را به آن می دهیم؛مانند علو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیکوترین عالم بهترین عالم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنویت، اندیشه گرایی، وجود ذهنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی تراژیک به جلوه ی خاصی از زندگی اطلاق می شود که در آن انسان با نیرویی که بر او غالب است و سرانجام نابودش می کند، یا دست کم ناتوانی و تیره روزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلام قصار یا گزین گویه یا قطعه تفکر:به یونانی به معنی تعریف می شود. اگر تعریف یک چیز به زبانی فشرده و با حداقل کلمات بیان شود. آن را کلام قصار گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی: وصال، بند زن، وصلهکاری، سرهم بندی کردن، تعمیر کردن، بند زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معانی دیگر: بد تعمیر کردن، شورتی گری کردن، ناشیگری کردن، ور رفتن، ( سابقا ) تعمیر کننده ی سیار دیگ و ظرف، سفیدگر، تعمیر کار، همه فن حریف، کارگر غیر ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی تصویر صرفا عینی. چگونه پیش می اید؟با از کار افتادن صورت های پیشینی هوش_زمان_مکان_علیت