تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نگون بخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مواجه شدن روبرو شدن. . he Faced once with a candidate he considered boring او یک بار با داوطلبی روبرو شد که او را خسته کننده می دانست.