فیروزآبادی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast track: در سراشیبی موفقیت بودن He was on th ...

٧ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainably: پیوسته

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilled: کامیاب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boreout: سندروم کسالت کاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

digitalization: نظام ثبت و انتقال داده عددی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fret: نگرانی بی مورد she's always fretti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fret: نگرانی بی مورد she's always fretti ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

OK: روبراه everything is going to be o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come across: به نظر آمدن He comes across as a v ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canned: پاسخ معمولی و از پیش تعیین شده به ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go the extra mile: سنگ تمام گذاشتن He's a nice guy, a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sticking point: نقطه غیر قابل توافق بن بست

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pathway: مسیر Least - action pathways مسیرها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emanate: ساطع کردن، منتشر کردن a sweet scent ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work for somebody: به کسی آمدن، مناسب حال کسی بودن، مف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close a deal: نهایی کردن یک معامله you need to cl ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

close a deal: نهایی کردن یک معامله you need to cl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if you will: به یک بیان I did very well in schoo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

if you will: به یک بیان I did very well in schoo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resonate with: مأنوس بودن با کسی یا چیزی، همساز بو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

featured: برجسته a featured item at a sale

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat head against the wall: باد پیمودن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on top of sth: سوار چیزی یا کسی بودن، آن را کنترل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

check in on sb sth: کسی یا چیزی را تحت نظارت قرار دادن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check in on sb sth: کسی یا چیزی را تحت نظارت قرار دادن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your neck on the line: همه چیز خود را وسط گذاشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hard changing: مصمم و نیرومند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compassionate: همدلانه Compassionate communication ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all hands: همگانی an all - hands meeting یک گر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if you like: اگر موافق باشید We can leave now if ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play to: به ساز کسی رقصیدن He didn't mean wh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get to the bottom of: ته وتوی کاری یا امری یا چیزی یا مطل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put up with somebody: تحمل کردن I don’t know why she puts ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

literally: به معنای واقعی کلمه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

psychosomatically: از دیدگاهی روان بدنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take for granted: براحتی از کنار چیزی گذشتن

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaged: مدیر در حال حاضر درگیر است، آیا می ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaged: آنها به مدت یکسال قبل از ازدواج با ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های فیروزآبادی