دکتر سعیدی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

how much: مقداری که: That's how much this TV ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on until: تا وقتیکه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

offend: توهین کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

that is all: همش همین بود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that is all: همش همین بود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

IN: درباره ی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

talked back to: جواب دادن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whether to: چه برای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whether to: چه برای

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

round about: انحرافی، فرعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

promote: ترفیع گرفتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fruit of sense: بار معنایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

behind time: دارای بدهی معوقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

behind time: دارای بدهی معوقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dropped: حذف شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take away from: دور کردن از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overthrown: بر انداخته شده، سرنگون شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overthrown: بر انداخته شده، سرنگون شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

official: مسئول

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harshly: به شدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

harshly: به شدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow down: آهسته رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fatness: چاق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fatness: چاقی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

apealing: جذاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apealing: جذاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ride: وسیله های شهر بازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

salespeople: فروشنده ها

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have fun: خوش بگذران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hotheaded: کسی که زود جوش می آورد زود عصبانی م ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

administrator: مجری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

depend on you: به شما وابسته ایم. به شما تعلق خاطر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beginning of the end: آغاز مرحله تمام کردن و خاتمه دادن ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stepsister: ناخواهری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mountain region: منطقه ی کوهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one out of every: یکی از هر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one out of every: یکی از هر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stressed out: بیش از حد استرس داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uninterruptedly: بی وقفه، پیوسته، متوالی، غیر منقطع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supremum: کوچکترین کرانه ی بالایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parry: یک نوع مراسم رقص

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head office: دفتر مرکزی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

has done: کار کرده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire hydrant: شیرهای آتش نشانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no longer: دیگر . . . . . نیست No longer soft ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

granola: To making Granola you need some oat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

granola: To making Granola you need some oat ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even if: هرچند اگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

welcome news: اخبار خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anytime: هر زمانی، هیچ زمانی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonsurgical: بدون جراحی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expressive eyes: If you have expressive eyes you sho ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thick eyes: چشمهایی که یک مقداری ضعیف است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay ahead: در پیش رو قرار داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: برطرف کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time varying: زمان محور

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by some: تا حدی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is worth noticing: شایان ذکر است

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surging: فزاینده

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های دکتر سعیدی