پیشنهادهای محمد محمدپور (١٧)
ایران = ایر یانه = خانه رام = سرزمین جشن به همین دلیل ایرانیان جشن های متعددی در طول سال داشتند
برجیس = برگ گیس = خدای تاج بخش
بیدر = وی در= خرمنگاه = هنگام جشن
�ور� شهری بود که جمشید بنا کرد. حفظ �جان� آدمی ، اساس آن شهر بود. بنابراین شهریور، حکومتی ( شهری ) است برآمده از خرد آدمی که در آن جانها مقدسند.
بغ = بخش= پخش شدن = گستردن و به دلیل گسترش هستی توسط ایزد به آنها منسوب گشته است
نقد = دستادست ( چیزی که به سرعت از این دست به آن دست سپرده می شود )
اندیمان= اندرونی ترین هستی انسان = هسته آدمی
دَر معنای بذر را نیز میدهد چنانچه در کلمه �درخت� که همان �در آخت� است به معنای �تخم آخته� یا �بذر برکشیده� است.
زمین و زمان = کل جهان هستی = تخم فزاینده
یزیدن = موسیقی بر پا کردن = سرودخوانی
یز = یاز = بانگ و سرود
دیس = فرم و شکل یکپارچه = فرم وحدت یافته در واقع به هر فرمی که یکپارچگی داشته و زیبایی را تداعی می نموده است، دیسه گفته می شده. دیسه را میتوان در کلم ...
دایتی که در انگلیسی به deity تبدیل شده، به معنای خدایی ، جوانمردی و افشانندگی ( سرفرازی و بالندگی ) است
اهوره = ابر = خدای افشاننده
دیا از دیانا ( ریشه کلمه جان ) می باشد. به همین دلیل معانیِ مادر ( اصل زاینده ) ، چشم ( اصل بینش=اصل زایش ) ، دیدن و نگاه و. . . را دارد.
جهانداری =رامیاری= نگهداری جهان با موسیقی و کشش
کارفرمان = کهرمان= قهرمان