دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

پیشنهادی موجود نیست.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The annual seal hunt takes place on the pack ice off Greenland.
دیدگاه
٠

شکار سالانه فوکها بر روی یخهای انباشته شده گرینلند انجام می شود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I resent his patronizing attitude towards me.
دیدگاه
٠

از رفتار رئیس گونه او نسبت به خودم تنفر دارم.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She has always resented her sister for leaving her to care for their parents alone.
دیدگاه
٠

اوهمیشه از خواهرش دلخور بوده که او را در پرستاری از والدینش کمک نمی کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He resented their treating him as if he were some kind of servant.
دیدگاه
٠

او از اینکه مثل یک خدمتکار با او رفتار شده دلخور است.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
I resent his butting into my affairs.
دیدگاه
٠

از اینکه در امور من دخالت کنه متنفر هستم.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.