دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

پیشنهادی موجود نیست.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The annual seal hunt takes place on the pack ice off Greenland.
دیدگاه
٠

شکار سالانه فوکها بر روی یخهای انباشته شده گرینلند انجام می شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
I resent his patronizing attitude towards me.
دیدگاه
٠

از رفتار رئیس گونه او نسبت به خودم تنفر دارم.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
She has always resented her sister for leaving her to care for their parents alone.
دیدگاه
٠

اوهمیشه از خواهرش دلخور بوده که او را در پرستاری از والدینش کمک نمی کند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
He resented their treating him as if he were some kind of servant.
دیدگاه
٠

او از اینکه مثل یک خدمتکار با او رفتار شده دلخور است.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
I resent his butting into my affairs.
دیدگاه
٠

از اینکه در امور من دخالت کنه متنفر هستم.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.