پیشنهادهای کمبوجیه بزرگ (١٩)
اورخون یک خط مغولی است برای مغول های تبعیدی که هخامنشیان به سرزمین نزدیک روسیه و منطقه ی سردسیری تبعید کرده بودند و حتی کلمه ی مغول از غل پارسی پهلوی ...
مغولستان واژه ای پارسی و پهلوی است . . غل در پارسی یعنی به زنجیر کشیدن و از انجایی که مردم آنجا تبعیدی هخامنشیان بودن چون شورشی بودن موقع انتقال آنها ...
چاپار واژه ای پهلوی است از آنجایی که اسب تنها حیوانی بود که روی چهارپا میدوید بهش میگفتن چهارپا و رفته رفته شده چارپا و بعدا حرف ر خودش رو به آخر کلم ...
تبریز واژه ای پهلوی است که از دو کلمه ی تبر یز تشکیل شده است تبر همان وسیله ای برای تهیه هیزم بوده چون مردم آنجا کوچ نشین بودند و بیشترکارشان جمع کرد ...
همای پرنده ی ایرانی است که در زبان پارسی باستانی وجود داشته و از دو واژه ی هم آی تشکیل شده است یعنی روی هم رفته
قابلمه واژه ای پهلوی و پارسی است قابلمه در زبان ترکی میشود تناچر ، قابلمه از دو واژه ی پهلوی قاب به معنی ظرف و لمه یعنی درب دار که میشه ظرف درب دار
بشقاب واژه ای کاملا پارسی با ریشه ی پهلوی است در پهلوی بش یعنی خالی و قاب هم یعنی ظرف که میشه ظرف خالی
ترکستان واژه ای پهلوی است به معنی سرزمین مردمان آریایی و سکاها و هرکجا که ترک استفاده شد به معنی زیبارو هم هست یا شاید منظورشان این بوده که سرزمین زی ...
دوستان ترک لطفا جعلیات را کنار بگذارید واژه ی عشق کاملا پهلوی است و از فعل شق میاد . دوستان لطفا اینو بی ادبی ندونید بلاخره برای هر اقدامی یک فعلی بو ...
یعنی شب چله که از پارسی باستانی و زبان پهلوی میاد. ریشه ی این واژه را باید در زبان پهلوی باستانی جستجو کنیم . یلدا از دو واژه ی یل دا تشکیل شده است ی ...
واژه ای کاملا پارسی و پهلوی که از دو کلمه ی بی مار تشکیل شده است. از آنجایی که وقتی انسان را مار نیش میزد دچار تهوع و سرگیجه میشد قدیمی ها این حالت ر ...
واژه ی استکان ریشه فارسی و پهلوی دارد. دوستگان واژه ای بود که برای دور همی استفاده میشده یعنی دوستان دور هم جمع شدند و چون آنجا از گیاهان کوهی دم کرد ...
آناناس واژه ی پارسی باستانی است و در جنوب ایران که هوا گرم تر بوده نوعی خاص از این میوه کاشت میشده که از زمان هخامنشیان کتیبه هایی هست که روش میوه ای ...
آنا واژه ای از پارسی باستانی است که از دو کلمه ی آن و آ تشکیل شده است. آن برای اشاره استفاده میشه مثل میگیم آن انسان بزرگوار و برای احترام به جایگاه ...
قرمز واژه ای کاملا فارسی با ریشه ی پارسی باستانی است و با رنگ سرخ فرق دارد . رنگ سرخ شبیه رنگ خون است ولی قرمز کمی مایل به نارنجی است بخاطر همین در ز ...
این نام کاملا پارسی است و در زبان پارسی باستان کو یعنی کجا ؟ روش نام یکی از سرداران دلیر بوده که و بعد از اینکه در جنگی کشته میشه در فراقش نوشته اند ...
دیاکو یک اسم پارسی باستان است کسی نمیتواند بگه کردی و دیگر زبان هاست. در پارسی باستان به سرزمین دیار گفته میشد و دیا مخفف دیار است و کو هم به معنی کج ...
شلوار واژه ای پهلوی است که از دو واژه ی شُل و وار تشکیل شده . بخاطر اینکه قدیم شلوارها کمرشان از کش بود یعنی چیزی که قسمت شل را سفت میکند. شل وار یعن ...
تومیریس یک کلمه ی پهلوی و ایرانی باستانی است و کلمه ی اصلیش تهم رییش میباشد که از دو کلمه ی ته به معنی آخر و رییش به معنی همان رئیس امروزی است. اگر ت ...