دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١١٩
رتبه
رتبه در دیکشنری
١١,١٨٦
لایک
لایک
٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١٠ ماه پیش
دیدگاه
٠

اختیار انجام کاری را نداشتن/اجازه کاری را نداشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
دیدگاه
٠

دو جور ممکنه معنی بده: قیافه کسی زشت باشه و بگن یا اینکه حال کسی گرفته باشه و بگن

تاریخ
١١ ماه پیش
دیدگاه
٢

reasonable and justified. وقتی درباره احساسات و عواطف بکار بره میتونه معنی منطقی و واقعی بودن بده.

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

زمان خوردن وعده غذایی

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

معنای خونه باغ هم داره

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ سال پیش
متن
My mother asked me to go on an errand - she wanted me to buy some food.
دیدگاه
١

مامان منو فرستاد دنبال یه کاری، ازم خواست که غذا بخرم

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.