تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

یعنی دنده ی دستی ماشین. مثال: The police caught the robber, because the guy didn't know how to drive the car with a stick shift یعنی پلیس او گرفت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هر دو تاش اوکیه / هر دو تاش قبوله / هر دو تاش عالیه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خزعبلات = nonsense

پیشنهاد
٠

باری را از دوش برداشتن ! مثال: winning the lottery took a great weight off my shoulders

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهمتر از همه چیز

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

= Also - Besides

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

= cut in line جا زدن در صف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a lot - a considerable amount e. g. : Whenever I go to the gym, I sweat quite a bit

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوب با چیزی کار کردن . . . مثلا طرف بلده خوب با پولش کار کنه. مثال: He became a millionaire because he was smart with his money

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با چیزی خوب کار کردن ! مثلا: طرف خوب بلده با پولش کار کنه. He became a millionaire because he was smart with his money

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Daryl kneeled down on one knee and asked Nina to marry him

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محکم بستن مثال: Now, you fasten down the beam

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Spoken informal: used when speaking to someone you are annoyed with Example: Look, sunshine, I’ve had just about enough of you شاید تو فیلم ها دی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بدون اطلاع قبلی مثال: It's hard to find someone to take care of the kids on short notice

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنیشو توی این مثال شاید بهتر درک کنین دوستان She lost her job recently, but she's trying to keep her chin up میشه اینطور گفت که یعنی: ناامید نشدن ...