پیشنهادهای احسان رحیمی تِمبی (١٠)
لَر / کول به زبان بختیاری
در دوره ای که گرایشات مذهبی رواج داشت با چنین نام هایی مثل مانده علی / علی پناه و مواردی اینچنین برمی خوریم. به نوعی برای ماندن و ضمانت سلامتی فرزند ...
در زبان گیلکی هم تاسیان را داریم که بسیار نزدیک به واژه تاسیدن/ تاسیده است تاسیان ؛ حالتی که موقع غیاب کسی ( محبوب/ عزیز ) به انسان دست می دهد
یک شخصیت افسانه ای است. نام این شخصیت ریشه ای کهن دارد. مرد اوزما یا مرداز هم می گویند لقب ضحاک ماردوش
در گویش مردم جنوب به مانده یا مانده علی، مَندلی یا مَنده می گویند
غیژ یا قیژ یا قیر این واژه اشاره صدای شکافتن هوا توسط شیئی سریع مانند پیکان یا گلوله دارد. به غیژ یا به قیژ رفت/ به قیر رفت. به بسرعت رفت
حُشک به معنی خشک در زبان بختیاری
کلمه مقابل مدلول در علم زبان شناسی
دگم کسی است که به دانسته هایش باورمندانه نگاه می کند و از پذیرش هر گونه نظر مخالف یا غیر از خودش پرهیز می کند درست شبیه به سیستمی با فایل های بسته ...
بهم ریختن هم معنی می دهد. مثال : کمی خاک پیته کرد، گرد و خاک راه انداخت.