دانیال - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

so often: بار ها

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roasted: کنایه بمعنای حال کسی رو تو جمع گرفت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aery: در انگلیسی باستان بمعنای خیالی و وا ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supremacist: نژاد پرست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in favor of: ترجیح دادن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deify: معروف کردن، بت ساختن از چیزی یا کسی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dig: علاقه داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dig: علاقه داشتن

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so often: بار ها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reciprocating: رفت و برگشتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reciprocating: رفت و برگشتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enforcer: عضو یک دسته خلافکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enforcer: عضو یک دسته خلافکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deduce: فهمیدن، گرفتن، اطلاع یافتن he deduc ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwittingly: غیر عمدی، بطور غیر عمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

territory: محدوده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prime: حاظر و آماده، آماده شدن یا بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upturned: واژگون شده یا واژگون

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defenseless: بدون ، دفاع ضعیف

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wreak havoc with something: به معنای اعتراض کردن هم هست. نشان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sneak peek: نیم نگاهی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grave crime: به جرایمی گفته میشد که حد اکثر محکو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supremacist: نژاد پرست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insurrectionist: اخلالگر، آشوبگر، خرابکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rock: به معنای جنب و جوش، به وجد آمدن و ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bushwack: کمین کردن و حمله کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unspool: از قرقره جدا کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fugazy: تقلبی، فیک.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shove: بمعنای قراردادن یا جای دادن نیز هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay: قرارداشتن، وجود داشتن، واقع شدن the ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uplift: به تعالی رساندن ارج نهادن به کمال ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fringe minority: اقلیت کوچک، تعداد بسیار کم از افراد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate summit: نشستی که سران کشور ها در مورد و محی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climate summit: نشستی که سران کشور ها در مورد و محی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drift off: تو چرت رفتن کاری که پدر بزرگا آخر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mandate: الزام، الزامی اجبار، اجباری دستورا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

silver platter: یک اصطلاح آمریکایی بمعنای باد آورده ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

throwback: به یاد، زمانی که ( مربوط به گذشته ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roasted: کنایه بمعنای حال کسی رو تو جمع گرفت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debt free: بدهکار کسی نبودن، مقردض نبودن The ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laughing stock: مایه خنده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oculus sinister: در چشم پزشکی بمعنای چشم چپ میباشد O ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dextrus: به شخص باوقار و کار درست و ماهر Dex ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oculus dextrus: در چشم پزشکی بمعنای چشم راست میباشد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plano: درچشم پزشکی به چشم هایی که هیچگونه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

talmudic: یهودی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumer price: قیمت مصرف کننده قیمت برای مصرف کنند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

phthalate: گروهی از مواد شیمیاییکه موجب دوام ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spark anger: موجب خشم و عصبانیت شدن. گاهی هم بم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

annual convention: نشست سالانه اجلاس سالانه گردهمایی س ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dispropertionate: بی تناسب برای مثال چیزی که خیلی بزر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

professional courtesy: آداب حرفه ای اخلاق کاری مرام و اخلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fro: در انگلیسی قدیمی مخفف From نیز هست ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neer: ne'er

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ta'en: Taken

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grinningly: نیش کسی تا بنا گوش باز شدن با خوشحا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miam: زخم یا جراحتی که دائمی باشد.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clash of civilization: جنگ تمدنی

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

١ سال پیش

مدال‌های دانیال