پیشنهادهای رادین پرتوی (٦٣)
زاک در گیلکی به معنای فرزند است
درود. در گیلکی، آبچ با ب ساکن، به معنای بی مزه است و این معنی به این علت است: این واژه پسوند چ دارد که می شود آب مانند و معنی آن را از روی ویژگی آن م ...
درود به دوستان گرامی. من رشتی هستم. اوسان، در گیلکی، فعل امر است و به معنای بردار هست. مصدر آن اوسادن به معنی برداشتن است و بن ماضی هم که اوساد به مع ...
این واژه در زبان پهلوی به ریخت khwatavand خوَتاوَند بود. پس از نفوذ اسلام در ایران، معنی این واژه که دارنده و مالک و فرمانروا بود به ایزد و آفریننده ...
شاد به ریخت پهلوی: شات ابتدا عرب ها واژه ی شات را به واژه ی نشات تبدیل کردند و سپس آن را با ط نوشتند که می شود آن نشاط که امروزه مصطلح است.
کَرَم: ارزش پس: تکریم=> ارزشمند پنداشتن
فعیل=> کاردار، کارمند، دارنده کار پس: کریم: ارزشمند
با درود بر دوستان و ادبداران گرامی. به درستی که با این واژه و همخانواده های آن میتوان گفت که بسیاری از اوزان عربی برای زبان پارسی اند و ریشه از دستو ...
درود. در زبان عربی به چیزی کثف و کثافت میگویند که در سر جای خود نیست و یا در جای درست نیست. کثیف: دارنده ناپاکی، دارنده نادرستی
درود. در زبان پارسی ، فعل برابر با کار است. پس: فعل= کار فاعل= کارنده، کارکن، کارا، کارگر فعیل= دارنده کار، صحب الفعل، دارنده فعل، کارمند، کاردار مف ...
صراط=> سرَت/سرات
با درود و سپاس. میهن، جاییست که عشق در مینوش میبارد و آرامش در آنجا جاریست. دوستان و همژادان و هممیهنان در آنجا هستند و میهنپرست کسی است که این مرز ...
در قرآن واژه هایی به مانند واژه های زیر از زبان پارسی است. این نشان می دهد قرآن آیه ای از بزرگی فرهنگ و ادب پارسی است: سراج=> چراغ وقت=> وخت ساعت=> س ...