فرهاد مولایی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saucer: به نوعی زیردریایی که برای کاوش سریع ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game: شکار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: Spare a few minutes = اختصاص دادن چ ...

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take advise: مشورت گرفتن، توصیه گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

carry out: خانم فریبا carry on میشه ادامه دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funeral: مراسم تدفین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unmistakably: مطمئناً

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: با دست بالا گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humble: دون پایه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shortly afterwards: مدت کوتاهی پس از آن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shortly afterwards: مدت کوتاهی پس از آن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game reserve: منطقه حفاظت شده شکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reserve: منطقه حفاظت شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seabed: بستر دریا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seabed: بستر دریا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical: بهانه جو، انتقادآمیز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delicacies: تنقلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delicacies: تنقلات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

department: واحد The accounts department= واحد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

saucer: به معنی سفینه هم می باشد Flying sau ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unfailing: مطمئن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the boatman invited me on board: قایقران مرا بر روی قایق ( به روی عر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in order: tobe in order طبق روال بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

along by: The boats float past carried along ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

housemaster: مدیر مسئول خوابگاه مدرسه شبانه روزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrangement: توافق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give blow: ضربه زدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seize: در صخره نوردی به معنای محکم گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get near: نزدیک شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inquiries: مسئول رسیدگی Conference inquiries= ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tearing: شکافتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

audience: تماشاچی، جایگاه تماشاچیان، حضار، مخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bridge: عرشه کشتی، اتاق فرماندهی ناو جنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as arranged: طبق قرار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sigh deeply: آه کشیدن از ته دل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marton: بانو ، پرستار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concern: توجه کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got hold: آگاه شدن از

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

footbal pool: قمار در فوتبال

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

banks: مسیر رودخانه ساحل رودخانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there needs: نیاز است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: Spare a few minutes = اختصاص دادن چ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get from: رسیدن از جایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get from: رسیدن از جایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

move away from: دوری جستن از

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move away from: دوری جستن از

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های فرهاد مولایی