پیشنهاد‌های محمد علی پدرام (١٩)

بازدید
١٤
تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

الو، اولو، اله =عقاب ، شاهین ، هما، شراره ی آتش. اله موت، الموت= خانه ی عقاب. واژه لری می باشد.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

الو، اولو، اله، به معنی عقاب وشاهین ویا هماوکرکس است ، درزبان لری بکار میرود، الموت به معنی خانه ی عقاب است. ، ( اله موت ) الۉ =شراره ی آتش. عقاب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گچگ، نمونه ای مهره . برای افسون وطلسم از این مهره بکار می رفت .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گچک ، مهره گچی کوچک، مهره ای برای پیش گیری طلسم وافسون . این مهره به کودکان یاجانوران مانند اسب وغیره آویزان می شد . خرمهره.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اگر به فارسی جهت ها گفته شود شاید چنین باشد . نسار=شمال نیمروز=جنوب خاور=مشرق باختر=مغرب

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کپر . پوششی که بر ستون ها یا دیوار هایی استوار بوده واز چوب وبرگ وپوشال وخس وخاشاک درختان و نی وغیره بر بام آن ریخته شده باشد ، برای اینکه باد آن ها ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

هوشیار، زیرک، چاره گر، چاره اندیش، نیرنگ باز. راه اندیش، سیاستمدار. چاره کار. ( سیاس در قالب عربی است ولی چنین واژه ای در عربی برای این معنی بکار نمی ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سپاس جویی. درخواست سپاس. سپاس خواهی . سپاس.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اخترشناس، منجم، نجوم دان، سرسام آور، هنگفت. پرشمار. اخترشمار. کنایه از شمارش وعددبزرگ به اندازه ی شمارش ستارگان. اختری. ستارگانی، پول فراوان. فراتراز ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوشابه . پوشش آبکی مانند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پژوابوم. بوم سامانه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خود باش. خود بود.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سامانه ی زیستی . پژوابوم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراشه=مخرۉط

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراشه، بریده شده ، تراش داده شده ، مخروط.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تراشه=بریده شده، تراش داده شده، مخروط

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنگه در برخی گویش ها به معنی قبر وگور یا کنایه از قبر وگور است. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . باریکه، باریکاب، دوتا کوه که فاصله ی کم ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حنیف عربی است به معنی یکتاپرست است وهمتراز معنایی آن اهورایی است یا پیروان نیکی وخدای یگانه.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پوشش ۉپنهان کردن چیزی . انگار کردن خدا یا پیامبر واصول یافروع دین. کفر در پایه واژه ای همسان پوشش وپنهان است دیگر معنی ها قرار دادی هستند . مانندی ن ...