ترجمههای محمد عزیزی (٥)
٨٠
٣ ماه پیش
He got ahead of the game by finishing her work early.
٠
او با تمام کردن زود هنگام کارش پیش افتاد.
٣ ماه پیش
She studies hard every day to stay ahead of the game.
٠
او هر روز به سختی مطالعه می کند تا موقعیت برتر خود را حفظ کند
٦ ماه پیش
Don't creep up on me when I'm working; you scared me!
٠
وقتی دارم کار می کنم آهسته به من نزدیک نشو. تو منو ترسوندی!
٦ ماه پیش
Don't creep up on me when I'm working; you scared me!
٠
وقتی دارم کار میکنم بی آهسنه ( بی صدا و یواشکی ) به من نزدیک نشو