محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

equipment reserve: ذخیره تجهیزاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beach reserves: ذخایر ساحلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

challenge and reply: ذکر گوینده و گیرندۀ پیام ( اصطلاح م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

joint chief of staff: رئیس ستاد مشترک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

short range radar: رادار کوتاه برد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

long range radar: رادار دوربرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rocket launcher: راکت انداز [موشک انداز هم گفته می ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

echelonment: رده بندی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reserve echelon: ردۀ احتیاط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

combat echelon: ردۀ رزمی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forward echelon: ردۀ پیشقراول

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

land combat: رزم زمینی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antagonistic policy: سیاست خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antagonistic actions: اَعمال خصمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revolutionary anthem: سرود انقلابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti aircraft fire: آتش ضدهوایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antiapartheid: ضد تبعیض نژادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti chemical: ضد شیمیایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anti attack: پاتَک، ضدحمله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticolonial: ضد استعماری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticultural: ضد فرهنگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anticommunism: ضد کمونیسم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

antifascism: ضد فاشیسم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antigovernment activities: فعالیت های ضد دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

antigovernment acts: اقدامات ضد دولتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quasi legal: شبه قانونی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strategic interest: منافع راهبردی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transit passage: عبور ترانزیت ( حقوق دریاها ) - عب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

signal orders: دستورات مخابراتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

accuracy of fire: دقت آتش ( تیر )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

left shoulder arms: دوش فنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air observer: دیده بان هوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air defense identification zone: منطقۀ شناساییِ پدافند هوایی ( ADIZ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international tribunal for the law of the sea: دادگاه بین المللیِ حقوق دریاها

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vessel traffic service: خدمات ترافیک کشتی رانی ( VTS )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vienna convention on the law of treaties: کنوانسیون وین دربارۀ حقوق معاهدات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

legal regime: نظام حقوقی، رژیم حقوقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

regional approach: رویکرد منطقه ای

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

navigational regime: نظامِ ناوبری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mare clausum: دریای بسته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right of innocent passage: حقِ عبورِ بی ضرر ( حقوق دریاها )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad financial policies: سیاست های بد مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad trade: تجارتِ زیان بار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

back to the future: بازگشت به آینده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backbreaking battery: ضربات کمرشکن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backdoor messages: پیام های خصوصی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back channel discussion: گفتوگوی پشت صحنه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shariah police: پلیسِ شریعت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highly confidential: خیلی محرمانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safe lane: دالان بی خطر ( پدافند هوایی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

approach lane: دالان تقرب ( پدافند هوایی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand rest: درجا راحت باش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noncommissioned officer: درجه دار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enlisted personnel: درجه داران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enlisted man: درجه دار مرد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

call fire: درخواست آتش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vision slit: دریچه/ روزنه دید

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high port: دست فنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sighting device: دستگاه نشانه روی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embarkation order: دستور بارگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fragmentary order: دستور جزء به جزء

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like war: ۱. شِبهِ جنگ ۲. جنگِ لایک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under siege area: منطقهٔ تحتِ محاصره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global consensus: اِجماع جهانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

annual production: تولید سالانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

annual session: اجلاس سالانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

annul a law: قانونی را لغو کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

annul an agreement: قراردادی را فسخ کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

annulment of a contract: فسخ قرارداد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close analysis: تحلیل دقیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political analysis: تحلیل سیاسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anarch: آشوب طلب، شورشی، هرج و مرج طلب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political anarchy: هرج و مرج سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put aside past animosities: خصومت های گذشته را کنار گذاشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

loitering munition: مهماتِ پرسه زن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهمات پرسه زن: loitering munition

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killer robot: ربات قاتل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lethal autonomous weapon: سلاح خودمختارِ[خودکار]کُشنده ( LAW ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

international campaign to ban landmines: کارزار جهانی علیه مین های زمینی ( I ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electronic frontier foundation: بنیاد مرزهای الکترونیکی ( EFF )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

active denial system: سامانۀ بازدارندۀ فعال ( ADS ) - گ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drone warfare: جنگِ پهپادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reverse arms: فرمانِ نگون فَنگ - نگون فنگ حالتی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inspection arms: فرمانِ بازرسیِ سلاح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

order arms: فرمان پافنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

usv: شناور هدایت پذیر از دور ( بدون سرنش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنگ سیاسی: جنگ سیاسی ( Political warfare ) است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good will ambassador: سفیر حسن نیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recall an ambassador: سفیری را فراخواندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

summon an ambassador: احضار و فراخواندن یک سفیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ammunition dump: انبار/زاغه مهمات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ammunition shoes: پوتین سربازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shortage of ammunition: کمبود مهمات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supply of ammunition: تهیه/تأمین مهمات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amortise: مستهلک کردن، واگذار کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

analysis of relations: تحلیل روابط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

analysis of political events: تحلیل رویدادهای سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

victims of war: قربانیان جنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

victim of war: قربانی جنگ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

war victims: قربانیان جنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

killer drone: پهپادِ قاتل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

military justice: قوانین نظامی[قوانین نیروهای مسلح]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tank transporter: خودروی تانک بَر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scout car: خودروی دیده ور، خودروی زره پوش شناس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

armoured fighting vehicle: خودروی زره پوشِ رزمی ( AFV )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all in account: گزارش کامل/جامع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all in information: اطلاعات کامل/جامع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

allocation of funds: تخصیص بودجه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all out efforts: تلاش های همه جانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all out supports: حمایت های همه جانبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amphibious assault ship: ناوِ تهاجمیِ آب خاکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

political alliance: اتحاد سیاسی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

profound alliance: اتحادعمیق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

provisional alliance: اتحاد موقتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quadruple alliance: اتحاد چهار جانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military allies: متحدان نظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tripartite agreement: قرار داد سه جانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

violation of an agreement: نقض قرار داد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aid fund: صندوق تعاونی. صندوق تعاون

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

emergency aids: کمکهای اضطراری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

humanitarian aids: کمکهای بشر دوستانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open aid: کمک علنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air attack: حمله هوایی، بمباران

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air map: نقشه هوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air ones satisfaction: ابراز خرسندی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

air raid: بمباران هوایی، حمله هوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air station: ایستگاه هوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air force base: پایگاه نیروی هوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on full alert: در حالت آماده باش کامل قرار دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deportable alien: غریبه ای که باید از کشور اخراج شود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naturalized aliens: خارجیانی که به تابعیت کشور محل اقام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aligned and nonaligned countries: کشور های متعهد و غیر متعهد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disprove an allegation: خلاف ادعایی را ثابت کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

refute an allegation: ادعایی را رد کردن، ادعایی را تکذیب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swear allegiance to: سوگند وفاداری خوردن به

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all embracing agreement: موافقت کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all embracing support: حمایت کامل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break off an alliance: پیمانی را فسخ کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

enter into an alliance: پیمان بستن، متحدشدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

firm alliance: اتحاد محکم و پایدار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

form an alliance: متحدشدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fragile alliance: اتحاد شکننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full scale alliance: اتحاد همه جانبه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

indispensable alliance: اتحاد لازم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

inseparable alliance: اتحادناگسستنی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

national alliance: اتحاد ملی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offensive alliance: پیمان تهاجمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shoulder arms: دوش فنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back shoulder arms: حمایل فنگ

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

field duty: خدمات رزمی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depth charge: خرجِ عمقی تعریف:خرج عمقی ( بمب آبی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delay charge: خرجِ تأخیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spotting charge: خرج مَشقی ( خرج مخصوص تنظیم تیر )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beachhead line: خط سرپل ساحلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

path of shot: خط سیر گلوله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

line of communication: خطوط مواصلاتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attack scene: صحنۀ حمله

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

attractive alternative: جایگزین جذاب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

austere measures: تدابیر سختگیرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authoritarian control: کنترل مستبدانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authoritarian machinations: دسیسه های استبدادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authoritarian politics: سیاست سرکوبگرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authoritarian regime: رژیم اقتدارگرا، رژیم دیکتاتوری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authoritarian state: حکومت اقتدارگرا/استبدادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authoritarian style: سبک استبدادی/اقتدارگرایانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

authorization level: سطح مشخصی از مجوز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autobiographical interview: مصاحبه درباره زندگی شخصی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

automatic rifle: تفنگ خودکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

automobile industries: صنایع خودروسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

automotive industries: صنایع خودروسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autonomous kurdistan region: منطقه خودمختار کردستان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

available means: ابزارهای موجود

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

available resources: منابع در دسترس/امکانات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

average production: میانگین تولید

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

average rate: نرخ متوسط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aviation and financial firms: شرکت های هوایی و مالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aviation firms: شرکت های هوایی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aviation parts: قطعات هواپیما

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

avionic compartment: محفظه الکترونیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

awareness campaigns: کارزارهای آ گاهی بخشی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

axis of evil: محورِ شرارت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

axis of resistance: محور مقاومت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

axis of resistance fronts: جبهه های محور مقاومت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

strike an agreement: به توافق رسیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terminate an agreement: قراردادی را فسخ کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

segregate agreement: توافق انفرادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short term agreement: قرارداد کوتاه مدت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sign an agreement: قراردادی را امضا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

volume of fire: حجم آتش

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limit of fire: حد آتش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minimum range: حداقلِ برد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peak strength: 1 - حداکثر استعداد مجاز ( یگان نظام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maximum effective range: حداکثر برد مؤثر ( سلاح )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

limit of advance: حد پیشروی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

safety limit: حد تأمین

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tactical movement: حرکت تاکتیکی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

military profession: حرفۀ نظامی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shore to shore movement: حرکت[از]ساحل به ساحل

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی