محسن خادمی - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

probing attack: حملۀ پویشی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prompt: سریع، به موقع

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consider: فرض کردن، سنجیدن، تفکر کردن

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anti normalization policies: سیاست های ضدعادی سازی روابط

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

artifice: ترفند، مهارت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ammunition: مهمات، تدارکات ( جنگی ) ، بهانه، حر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertical: عمودی

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic countermeasures: تدابیر متقابل اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic doldrums: رکود اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic elite: نخبگان اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic embargo: تحریم اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic enterprise: بنگاه اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic expectations: انتظارات اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic failures: ناکامی های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic freefall: سقوط اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic front: جبهۀ اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic front man: عامل صوری فعالیت های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic fundamentals: مبانی اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic future: آینده اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic gains: منافع اقتصادی، دستاوردهای اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic goods: کالاهای اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic hardship: مشکلات اقتصادی، دشواری های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic hardships: تنگناهای اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic ideology: ایدئولوژی اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic indicators: شاخص های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic inefficiency: ناکارآمدی اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic infiltration: نفوذ اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic initiatives: ابتکارات اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic interests: منافع اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic issues: مسائل اقتصادی، مسائل معیشتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic leverage: اهرم اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic malaise: بیماری اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic management: مدیریت اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic measures: اقدامات اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic mechanism: سازوکار اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic mismanagement: سوء مدیریت اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic missteps: اشتباهات اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic motivations: انگیزه های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic officials: مقامات اقتصادی، مسئولان اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic opportunities: فرصت های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic pillar: ستون اقتصادی، رکن اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic players: بازیگران اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic plots: توطئه های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic and peace conference: کنفرانس اقتصاد و صلح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic and political vulnerability: آسیب پذیری اقتصادی و سیاسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic assistance: کمک های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic benefits: مزایای اقتصادی، منافع اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic blockade: تحریم اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic capacity: ظرفیت اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic centers: مراکز اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic changes: تغییرات اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic chaos: هرج و مرج اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic concerns: نگرانی های اقتصادی، دغدغه های اقتصا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic control: کنترل اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic cooperation: همکاری اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic corruption: فساد اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic costs: هزینه های اقتصادی

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sabotage: خرابکاری

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adverse account: گزارش مغرضانه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

true promise: وعده صادق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

operation true promise: عملیات وعده صادق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وعده صادق: True Promise

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عملیات وعده صادق: Operation True Promise

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

resistance literature: ادبیات مقاومت، ادبیات پایداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abide by ones word: سر قول خود ایستادن

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allowable load: بار مجاز

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

torpedo: اژدر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اژدر بنگال: bangalore torpedo

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boiler: دیگ بخار

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

automatic grenade launcher: نارنجک انداز خودکار

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coauthor: نویسنده همکار، مولف همکار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonize: ارائه تصویری شیطانی

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

earlier this year: اوایل امسال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

early elections: انتخابات زودهنگام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

early morning hours: ساعات اولیه صبح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eastern borders: مرزهای شرقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eastern parts: بخش های/مناطق شرقی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

east west pipeline: خط لوله ِ - [ نفت] شرق به غرب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy steps: گام های آسان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eating carrion: مرده خواری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic activities: فعالیت های اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic actors: بازیگران اقتصادی، کنشگران اقتصادی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic affairs: امور اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

economic agenda: دستور کار اقتصادی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

economic aid: کمک ( های ) اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic capacity: ظرفیت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic banks: بانک های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic backlash: واکنش منفی داخلی، واکنش های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic challenge: چالش داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic corruption: فساد داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic costs: هزینه های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic crackdown: سرکوب داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic credibility: اعتبار داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic credit: اعتبار در داخل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic crisis: بحران داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic criticism: انتقادهای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic demand: تقاضای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic developments: تحولات داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic enemies: دشمنان داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic exchange: بازار بورس داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic fervor: هیجان داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic firm: شرکت داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic forces: نیروهای داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic front: جبهه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic funding: سرمایه گذاری داخلی، بودجه داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic health officials: مقامات داخلی بهداشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic investment opportunities: فرصت های سرمایه گذاری داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic launch: عرضه داخلی - [ سهام]

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic market: بازار داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic media: رسانه های داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic mercenaries: مزدوران داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic military industry: صنایع نظامی داخلی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

domestic operation: عملیات داخلی

١ سال پیش

مدال‌های محسن خادمی